مشكل هم نشينى با قدرتمندان
حكمت 263مشكل هم نشينى با قدرتمندان(سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] صَاحِبُ السُّلْطَانِ كَرَاكِبِ الْأَسَدِ يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ .
و درود خدا بر او، فرمود: همنشين پادشاه، شيرسوارى را ماند كه ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولى خود مى داند كه در جاى خطرناكى قرار گرفته است.
فسلفه احكام الهى
حكمت 262فسلفة احكام الهى (اعتقادى)
وَ قِيلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ فَقَالَ أَ تَرَانِى أَظُنُّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ
فَقَالَ [عليه السلام] يَا حَارِثُ إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ
فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّى أَعْتَزِلُ مَعَ سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ [عليه السلام]
إِنَّ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا الْبَاطِلَ .
و درود خدا بر او ، فرمود: (حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پندارى كه من اصحاب جُمُل را گمراه مى دانم؟ چنين نيست، امام فرمود) اى حارث ! تو زير پاى خود را ديدى ، اما به پيرامونت نگاه نكردي، پس سرگردان شدي، تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مى باشند؟ و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بداني.
(حارث گفت: من و سُعد بن مالك و عبدالله بن عمر، از جنگ كنار مى رويم ، امام فرمود)
همانا سعد و عبدالله بن عمر ، نه حق را يارى كردند، نه باطل را خوار ساختند.
مظلوميت امام على [عليه السلام]
حكمت 261مظلوميت امام على [عليه السلام] (سياسى، تاريخى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْأَنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ
فَقَالَ مَا تَكْفُونَنِى أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِى غَيْرَكُمْ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِى لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا وَ إِنَّنِى الْيَوْمَ لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِى كَأَنَّنِى الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ
فلما قال [عليه السلام] هذا القول فى كلام طويل قد ذكرنا مختاره فى جملة الخطب تقدم إليه رجلان من أصحابه فقال أحدهما إنى لا أملك إلا نفسى و أخى فمر بأمرك يا أمير المؤمنين ننقد له فقال [عليه السلام] : وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : (آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد ، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه “نخليه” حركت كرد ، مردم خود را به او رسانده ، گفتند اى امير مؤمنان ما آنان را كفايت مى كنيم، فرمود)
شما از انجام كار خود درمانده ايد! چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى ناليدند، امروز از رعيت خود مى نالم، گويى من پيرو، وآنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند.
وقتى سخن امام در يك سخنرانى طولانى كه برخى از آن را در ضمن خطبه هاى گذشته آورديم به اينجا رسيد.
(دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، اى امير مؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهى انجام دهم، امام فرمود) شما كجا و آنچه من خواهم كجا؟!
پرهيز از مهلت دادن هان خدا
حكمت 260پرهيز از مهلت دادن هان خدا (اعتقادى، معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ . قال الرضى و قد مضى هذا الكلام فيما تقدم إلا أن فيه هاهنا زيادة جيدة مفيدة
و درود خدا بر او، فرمود: بسا احسان پياپى خدا، گناهكار را گرفتار كند و پرده پوشى خدا او را مغرور سازد ، و با ستايش مردم فريب خورد و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن ، مورد آزمايش قرار نداد.
شناخت جايگاه وفادارى
حكمت 259شناخت جايگاه وفادارى(اخلاقى،اجتماعى، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْوَفَاءُ لِأَهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَ اللَّهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : وفادارى با خيانتكاران نزد خدا نوعى خيانت ، و خيانت به خيانتكاران نزد خدا وفادارى است.
صدقه و توانگرى
حكمت 258صدقه و توانگرى(اخلاقى، اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ .
و درود خدا بر او ، فرمود: هرگاه تهيدست شديد ، با صدقه دادن ، با خدا تجارت كنيد.
راه شاد كردن ديگران
حكمت 257راه شاد كردن ديگران (اخلاق خانواده)(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ يَا كُمَيْلُ مُرْ أَهْلَكَ أَنْ يَرُوحُوا فِى كَسْبِ الْمَكَارِمِ وَ يُدْلِجُوا فِى حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ فَوَالَّذِى وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَى إِلَيْهَا كَالْمَاءِ فِى انْحِدَارِهِ حَتَّى يَطْرُدَهَا عَنْهُ كَمَا تُطْرَدُ غَرِيبَةُ الْإِبِلِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اى كميل ! خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگوارى ، و شب ها در رفع نياز خفتگان بكوشند . سوگند به خدايى كه تمام صداها را مى شنود، هر كس دلى را شاد كند، خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالى بر او باريدن گرفته و تلخى مصيبت را بزدايد چنان كه شتر غريبه را از چراگاه دورسازند.
حسادت و بيمارى
حكمت 256حسادت و بيمارى(اخلاقى، بهداشتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : سلامت تن در دورى از حسادت است.
تندخويى و جنون
حكمت 255تندخويى و جنون(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ .
و درود خدا بر او، فرمود: تندخويى بى مرود نوعى ديوانگى است ، زيرا كه تندخو پشيمان مى شود، و اگر پشيمان نشد پس ديوانگى او پايدار است.
تلاش در انفاقهاى اقتصادى
حكمت 254تلاش در انفاقهاى اقتصادى(اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] يَا ابْنَ آدَمَ كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ فِى مَالِكَ وَ اعْمَلْ فِيهِ مَا تُؤْثِرُ أَنْ يُعْمَلَ فِيهِ مِنْ بَعْدِكَ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اى فرزند آدم ! خودت وصى مال خويش باش، امروز به گونه اى عمل كن كه دوست دارى پس از مرگت عمل كنند.
روش سوگند دادن ستمكار
حكمت 253روش سوگند دادن ستمكار (سياسى، اعتقادى)
وَ كَانَ [عليه السلام] يَقُولُ أَحْلِفُوا الظَّالِمَ إِذَا أَرَدْتُمْ يَمِينَهُ بِأَنَّهُ بَرِيءٌ مِنْ حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ فَإِنَّهُ إِذَا حَلَفَ بِهَا كَاذِباً عُوجِلَ الْعُقُوبَةَ وَ إِذَا حَلَفَ بِاللَّهِ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمْ يُعَاجَلْ لِأَنَّهُ قَدْ وَحَّدَ اللَّهَ تَعَالَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : آنگاه كه خواستيد ستمكارى را سوگند دهيد از او بخواهيد كه بگويد ” از جنبش و نيروى الهى بيزار است” زيرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بيزارى ، در كيفر او شتاب شود، اما اگر در سوگند خود بگويد ” به خدايى كه جز او خدايى نيست” در كيفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به يگانگى ياد كرد.
فسلفه احكام الهى
حكمت 252فسلفه احكام الهى (اخلاقى،اجتماعى،اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ وَ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ تَرْكَ الزِّنَى تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ وَ الْأَمَانَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَةِ .
و درود خدا بر او ، فرمود: خدا “ايمان” را براى پاكسازى دل از شرك ، و “نماز” را براى پاك بودن از كبر و خودپسندى و “زكات” را عامل فزونى روزي، و “روزه” را براى آزمودن اخلاص بندگان ، و “حج” را براى نزديكى و همبستگى مسلمانان ، و “جهاد” را براى عزت اسلام، و “امر به معروف” را براى اصلاح توده هاى ناآگاه ، و “نهى از منكر” را براى بازداشتن بى خردان از زشتى ها ، “صلة رحم” را براى فراوانى خويشاوندان ، و “قصاص” را براى پاسدارى از خون ها، و اجراى “حدود” را براى تحقق عفّت ، و ترك “زنا” را براى سلامت نسل آدمى ، و ترك “لواط” را براى فزونى فرزندان ، و “گواهى دادن” را براى به دست آوردن حقوق انكار شده ، و ترك “دروغ” را براى حرمت نگهداشتن راستى ، و “سلام” كردن را براى امنيت از ترس ها، و “امامت” را براى سازمان يافتن امور امت، و “فرمانبردارى از امام” را براى بزرگداشت مقام رهبري، واجب كرد.
تلخى ها و شيرينى هاى دنيا و آخرت
حكمت 251تلخى ها و شيرينى هاى دنيا و آخرت (اخلاقى، اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ وَ حَلَاوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ الْآخِرَةِ .
و درود خدا بر او ، فرمود: تلخكامى دنيا، شيرينى آخرت، و شيرينى دنياى حرام، تلخى آخرت است.
دروازه ای به دنیای الکترونیکی مکتوبات در اینترنت
منشور حقوق و مسؤليت های زنان:
www.iranculture.org/provs/view.php?id=1374
متن منشور حقوق و مسؤليت هاي زنان در نظام جمهوري اسلامي ايران مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي: حقوق و مسئوليت های زنان درعرصه های حقوق فردی، حقوق اجتماعی، حقوق خانوادگی)، اصول و مبانی، حقوق و مسؤليت های سياسی زنان و …
فواید اهدای خون برای فرد اهداکننده
همه میدانند که اهدای خون برای نیازمندان به خون، بسیار اهمیت دارد اما پژوهشهای فزآینده دانشمندان نشان داده است که این سودمندی میتواند دوطرفه باشد.
یافتهها نشان داده که اهدای خون، خطر حملات قلبی و حتی سرطان را کاهش میدهد.
به گزارش ایسنا، این امر حتی باعث سوزاندن 650 کالری برای هر پاینت خون اهدایی میشود. تصور میشود که این مزایا از کاهش سطح آهن خون ناشی میشود.
آهن بر میزان غلظت و چسبندگی بافت خون تاثیر میگذارد و سطوح بالای آهن میتواند باعث غلیظ تر شدن خون شود. سطوح افزایش یافته آهن همچنین فرآیند اکسایش کلسترول را تسریع میکند. این امر میتواند بر قوام خون اثر گذاشته و در زمان حرکت در میان رگهای خونی اصطکاک افزایشی ایجاد کند.