حجاب از ديدگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
21 تیر 1396
آن بانوي بسيار بزرگ جهان، با اين که حريم عفاف و حجاب را به طور کامل رعايت ميکرد، در عين حال، در بحرانيترين حوادث سياسي و اجتماعي، حضور و ظهور داشت.
روزي مرد نابينايي با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(سلام الله علیها) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانيد، پيامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(سلام الله علیها) پرسيد: «با اين که اين مرد نابيناست و تو را نميبيند، چرا خود را پوشاندي»؟ حضرت زهرا(سلام الله علیها) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نميبيند، من که او را ميبينم، وانگهي او بو را استشمام ميکند». پيامبر(صلی الله علیه وآله) (به نشانه تأييد شيوه و گفتار حضرت زهرا«سلام الله علیها») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّي؛4 گواهي ميدهم که تو پاره تن من هستي».
* حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلکه به معناي پوششي معقول براي جلوگيري از فساد، و حفظ کرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بازگشتم و عرض کردم: «اي رسول خدا! از ما پرسيدي که چه کار براي زنان برتر است، پاسخش اين است که برترين کار براي زنان اين است که آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «چه کسي به تو چنين خبر داد، تو که اينجا بودي و پاسخي نگفتي؟» علي(علیه السلام) عرض کرد: «فاطمه(سلام الله علیها) چنين فرمود».
پيامبر(ص) از اين پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(سلام الله علیها) را پسنديد و به نشانه تأييد او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّي؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نيز روايت شده: روزي جابر بن عبدالله انصاري همراه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به سوي خانه فاطمه(سلام الله علیها) رهسپار شدند. وقتي که به در خانه رسيدند، پيامبر(صلی الله علیه وآله) اجازه ورود طلبيد. فاطمه(سلام الله علیها) اجازه داد، پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: شخصي همراه من است، آيا اجازه هست با او وارد خانه شويم؟ فاطمه(سلام الله علیها) عرض کرد: «اي رسول خدا «قِناع» (يعني مقنعه و روسري) ندارم.» پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «يا فاطِمَةُ خُذِي فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِي بِهِ رأسَکِ؛ اي فاطمه! زيادي لباس بلند روپوش خود را بگير و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) همين کار را کرد، آن گاه پيامبر(صلی الله علیه وآله ) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه شدند.