صدف حجاب
دخترم…
گنج شرف ،
معدن الماس حیا ،
موجب عزت زهرا (س… )
بشنو حرف پدر :
زیور و زینت دین باش
تو با حفظ حجاب…
فاش و بی پرده بگویم که حجاب :
صدف گوهر زیبای زن است…
شاعر محمد نظام دوست
بالاترين مغفرت
ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻟﻬﯽ ﻗﻤﺸﻪ ﺍﯼ :
ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ،
ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟
ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻡ،
ﺑﺎ همسرم ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ؟
ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ، ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﯽ !
ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﺮﻭﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ، ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ .
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ .
ﻣﻐﻔﺮﺗﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﺴﺖ؟؟؟
بادبادک باآن که میداند زندگی اش به نخي بند است،بازهم درآسمان حركت مي كند و میخندد… بخند و نگران نباش،بدان که نخ زندگی،در دست خداست!
وقتي كه...
وقتیکه راه نمی روی!
یا نمی دَوی!
زمین هم نمی خوری!!!
و این ” زمین نخوردن” …
محصول سُکون است!
نه مَهارت! …
وقتیکه تصمیمی نمی گیری!
و کاری نمی کنی!
پس اشتباه هم نمی کنی!!!
و این ” اشتباه نکردن” …
محصول اِنفعال است!
نه انتخاب! …
خوب بودن به این معنی نیست که درهای تجربه را برخود ببندی!
و فقط پرهیز کنی،
خوب بودن در انتخابهای ماست که معنا پیدا می کند و شکل می گیرد …
جانبازان شیمیایی کنارمانند
اشکهای امروز جانبازان شیمیایی حاصل گاز خردل صدامیان دیروز است آنان گمنام تر از روزهای خون و آتش در پیچ و تاب دردهایشان بی رمقتر از همیشه صبوری میکنند. برای صحبت و گفتوگو باید هر چند دقیقه نفسی تازه کند، لبهایش خشک میشود، سرفه مکرر و خس خس سینه پی در پی کلامش را قطع میکند.
ماسک روی صورت، سرفه و خس خس سینه مشخصه جانبازان شیمیایی است که با کمترین توجه میتوان به عارضه گازهای شیمیایی که سالیان سال در سینه و دیگر اندام این جانبازان خانه کرده پی برد.
هر کدامشان بر اثر عارضه گازهای شیمیایی دچار علائم و عوارض شدیدی همچون تنگی نفس، خس خس سینه، اشک ریزش از چشمان، سردرد، استخوان درد و دردهای بی شمار دیگرند. در سکوت بی صدای جانبازان شیمیایی این دردها غوغایی از سخن دارند.
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
زير كپسول هاي اكسيژن
در و ديوار خانه ميديدند آتشي را كه شعله ور ميشد
آتشي را كه آه در پي آه زاده سينه پدر ميشد
زير كپسولهاي اكسيژن سرفه ميكرد زندگي در تو
روزها همچنان ورق ميخورد باز زخم تو تازهتر ميشد
روي يك تخت چوبي بدحال، چشمهايي كه گودتر ميرفت
اشكهايي كه حلقه ميبستند، قرصهايي كه بياثر ميشد
و تو با افتخار ميگفتي: «عشق تنها اميد انسان است …»
همه روزها و شبهايت در همين واژه مختصر ميشد
صبح يك روز سرد پاييزي آخرين سرفه در فضا پيچيد
آخرين برگ از درخت افتاد … پدر آماده سفر ميشد
درد دلهای فرزند یک جانباز شیمیایی
آیا برای کسانی که سالها در سکوت صبر پیشه کردند، فردا دیر نیست؟ تا چه زمان به عنوان وارثان جانبازان شیمیایی سیلی صبر به گونه هایمان بنوازیم و پدر تا چه وقت باید از شرم گل گون باشد ؟ مادر گریان! برادرانم نگران و من محکوم به فروخوردن بغض ترکیده در گلو.
از میان اخبار و گزارش های متعدد مربوط به وضعیت اسفبار جانبازان دوران دفاع مقدس این بار نامه فرزند یکی از جانبازان شیمیایی به دستمان رسید . این نامه را روابط عمومی و بین الملل شهرداری مشهد برایمان ارسال کرده است . رنج نوشتههایی که دل هر انسان بیداری را به درد میآورد . امید که مسئولین این حرفها را سیاهنمایی نپندارند و بپذیرند که در همین نزدیکیها ، سختیها و تلخیهایی وجود دارد . هیچ یک از کنگرهها و مراسم گوناگون تجلیل ، تعریف و تمجیدهای ظاهری از ایثارگران ، آب سردی بر آتش درون و سینه سوخته این فرزند دفاع مقدس نبوده است . پس باید همت کرد و چارهای اندیشید.
«زهرا پردال» دختر جانباز شیمیایی « محمد پردال» شاغل در شهرداری منطقه 3مشهد از روزگار عزیمت پدر به جبههها و لحظات تلخ فراق ، مجروحیت و بازگشت او ، و سختیهای بعد از جنگ میگوید :
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
فضائل امام حسن(ع)
روایت شده است که امام حسن (ع) در مجلس رسول خدا (ص) حاضر می گشت در حالی که هفت سال بیشتر از سنّ شریف او نگذشته بود ، وحی الهی را از لب های مبارک پیغمبر اکرم (ص) می شنید و آن را حفظ می کرد ، و وقتی به خانه بر می گشت آنچه را حفظ کرده بود برای مادرش صدّیقه ی کبری (س) بازگو می کرد . و هرگاه علی (ع) نزد حضرت زهرا (س) می آمد کلمات تازه ای از قرآن و وحی را از او می شنید ، از آن حضرت سؤال می فرمود که :
اینها را از کجا نقل میکنی ?!
عرض می کرد : از فرزندت حسن (ع)
روزی علی (ع) در خانه پنهان گشت تا این که امام حسن (ع) وارد خانه شد ، و میخواست کلمات نورانی وحی الهی را که شنیده بود بازگو کند ولی نتوانست مثل گذشته صحبت کند ، بلکه به لرزه افتاد و کلماتش درهم شد .
مادرش حضرت زهرا (س) تعجّب کرد ، امام حسن (ع) عرض کرد :
ای مادر ; تعجّب نکن ، گویا امروز شخص بزرگی به گفتار من گوش می دهد و شنیدن او مرا از تکلّم باز داشته است .
آنگاه علی (ع) از محلّ خود خارج شد و فرزند دلبندش را بوسید .
و در روایت دیگری نقل شده است که فرمود :
ای مادر ; بیانم نارسا و زبانم ناتوان گردیده است گویا آقای بزرگواری مراقب من است .
(مناقب ابن شهراشوب : 8/4 بحارالأنوار : 338/43 ذیل ح 11 معالی السبطین :9)
بخشی از صحبتهای شهید بهشتی
از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید…
طلبه جوان هر روز میرفت دبیرستانها درس انگلیسی میداد. پولش هم میشد مایه امرار معاش. میگفت اینطوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی میکرد.
***
از بهشتی پرسید؛ روحانی هم میتونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا میتونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیهاش به علوم حوزوی باشه.
گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمیده.
ادامه مطلب درصفحه بعد
صفحات: 1· 2
آیا آتش جهنم مانند آتش این دنیا است؟
امام صادق(ع) در این باره فرموده است: روزى پیامبر اسلام(ص) نشسته بودند، ناگاه جبریل در حالىکه رنگ پریده، اندوهگین و افسرده بود آمد. پیامبر(ص) فرمودند: چرا تو را چنین اندوهگین و افسرده مىبینم؟ گفت: اى محمد! چرا چنین نباشم که امروز کورههاى جهنم افروخته شد؟ رسول خدا(ص) پرسیدند: کورههاى دوزخ چیست؟ گفت: خداوند متعال فرمانى صادر فرمود که هزار سال دوزخ را برافروختند تا سرخ شد، و سپس فرمان داد هزار سال دیگر هم برافروختند تا از سرخى به سپیدى گرایید. باز فرمان داد هزار سال دیگر برافروختند، آنچنان که سیاهى وحشتزا گردید و اگر یک حلقه از زنجیرى که درازى آن هفتاد ذرع است، بر دنیا نهاده شود، از گرماى آن همه جهان ذوب خواهد شد، و اگر قطرهاى از گندابهاى دوزخ بر آبهاى زمین فرو افتد، همه اهل دنیا از بوى گندش نابود خواهند شد. امام صادق(ع) میفرماید، پیامبر(ص) و جبریل(ع) گریستند. خداوند فرشتهاى پیش آن دو فرستاد و فرمود: خدایتان بر شما سلام مىرساند و مىفرماید شما را از اینکه گناهى انجام دهید که در دوزخ عذابتان کنم، در پرده عصمت و امان قرار دادم.[1]
آنچه از این روایت و روایات مشابه استفاده میشود، این است که عذابهای جهنم با عذابهای این دنیا قابل مقایسه نیست، چنانکه نعمتهای بهشتی نیز با نعمتهای این جهان قابل مقایسه نیست.
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
ﺗﺸﮑﯿﮏ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ،ﺷﻐﻞ ﺷﯿﺎﻃﯿﻦ !!!
ﺣﻀﺮﺕ ﺯﯾﻨﺐ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺣﺘﻀﺎﺭ ﺍﺯ ﻭﻗﺎﺋﻊ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
« … ﺇﻥّ ﺇﺑﻠﯿﺲ ﻓﯽ ﺫﻟﮏ ﺍﻟﯿﻮﻡ ﯾﻄﯿﺮ ﻓﺮﺣﺎً ﻓﯿﺤﻮﻝ ﺍﻷﺭﺽ ﮐﻠّﻬﺎ ﻓﯽ ﺷﯿﺎﻃﯿﻨﻪ
ﻭ ﻋﻔﺎﺭﯾﺘﻪ ﻓﯿﻘﻮﻝ : ﯾﺎﻣﻌﺸﺮ ﺍﻟﺸﯿﺎﻃﯿﻦ ! ﻗﺪ ﺃﺩﺭﮐﻨﺎ ﻣﻦ ﺫﺭﯾﺔ ﺁﺩﻡ ﺍﻟﻄﻠﺒﻪ ﻭ ﺑﻠﻐﻨﺎ
ﻓﯽ ﻫﻼﮐﻬﻢ ﺍﻟﻐﺎﯾﺔ ﻭ ﺃﻭﺭﺛﻨﺎ ﻫﻢ ﺍﻟﺴﻮﺀ ﺇﻻّ ﻣﻦ ﺍﻋﺘﺼﻢ ﺑﻬﺬﻩ ﺍﻟﻌﺼﺎﺑﻪ ﻓﺎﺟﻌﻠﻮﺍ
ﺷﻐﻠﮑﻢ ﺑﺘﺸﮑﯿﮏ ﺍﻟﻨّﺎﺱ ﻓﯿﻬﻢ …
« ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ( ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ) ﺣﻮﻝ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺷﯿﺎﻃﯿﻦ ﻭ ﺍﺟﻨﻪ ﺧﺒﯿﺚ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺍﯼ ﮔﺮﻭﻩ ﺷﯿﺎﻃﯿﻦ ! ﻫﻤﺎﻧﺎﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻭ ﻃﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺫﺭﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﻫﻞ ﺟﻬﻨﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﻣﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﮔﺮﯾﻪ، ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺁﻝ ﻣﺤﻤّﺪ ( ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭﺍﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ) ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ .
ﭘﺲ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ «ﺷﮏ» ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﯾﺪ، ﺗﺎ ﺯﺣﻤﺖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﻧﺮﻭﺩ .»
ﺑﺤﺎﺭ اﻷﻧﻮﺍﺭ : 28/58ـ 59؛ ﺗﺬﮐﺮﺓ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ : 2/347
ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ (ﻉ)
ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺳﻴﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻋﻠﻲ ﺟﺎﻥ! ﺑﻴﺎ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﻳﺠﻪ (ﺱ) ﻫﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﻳﺠۀ ﻣﻦ! ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﻴﺎ. ﺑﻌﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻦ، ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺟﺐ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻦ، ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﻟﺂﻥ ﺍﻭ ﺳﻴﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ، ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﻴﺶ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺍﺕ ﭘﺮ ﻭ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺸﻮﺩ. ﻋﻠﻲ ﺟﺎﻥ! ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ، ﻭ ﺍﻣﻴﺮﻣﺆﻣﻨﺎﻥ (ﻉ) ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﻫﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ)، ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﻳﺠﻪ (ﺱ) ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺭﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ، ﻭ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﻟﺎﻃﺎﻋﺔ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﻦ ؛ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﭘﺮﻭﻧﺪﺓ ﻣﺮﺩﻡ، ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﻧﺠﺎﺕ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. ﺧﺪﻳﺠﻪ (ﺱ) ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ! ﺑﻪ ﺟﺎﻥ، ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺍ ﻣﻲﺧﺮﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﻴﻌﺖ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﻱ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻛﻨﻢ (ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ18، 233).
این بیعت یک بیعت صحیح است.
برای خدا..
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وسلم: طُوبى لِمَنْ ظَمَـأَ أَوْجـاعَ لِلّهِ اُولئِكَ الَّذينَ يَشْبَعُونَ يَوْمَ الْقِيامَةِ.
وسائل الشيعه، ج 7، ص 299، ح 2
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: خوشا به حال كسانى كه براى خدا گُرسنه يا تشنه شده اند. اينان در روزقيامت سير مى شوند.
خطر در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام)
مهمترین خطری که در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام) ما را تهدید می کند، خطر از دست رفتن اعتقادات صحیح و بی دین شدن است. به همین جهت در خصوص زمان غیبت، سفارشات اکیدی به مراقبت از دین شده است. در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام)، غریبانه زیستن، انسان را در برابر انحرافات، بهتر حفظ می کند، این صفتی است که مۆمنان از امام غریب خود حضرت بقیة الله الاعظم به ارث می برند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، قیام کننده اولاد من بر اساس پیمانی که خدا به وسیله من با او بسته است، از دیده ها غائب می شود تا بیشتر مردمان بگویند، خدا نیازی به آل محمّد(صلی الله علیه و آله) ندارد و گروهی در نشانه های او دچار شک و تردید شوند. هر کس آن زمان را درک کرد، محکم به دین خود چنگ بزند، و برای شیطان راه شک را ببندد، تا شیطان نتواند او را به شک انداخته، از دین و آئین من بیرون ببرد. چنانکه پدر و مادرتان را از بهشت بیرون برد، خدای تبارک و تعالی شیطان را دوست و ولیّ کسانی قرار داده است که به خدا ایمان نمی آورند.(بحارالانوار ج51ص86و145)
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
روابط نامحرم در دنیای مجازی
گفتاری از استاد پناهیان: روابط نامحرم در دنیای مجازی
یکی از آسیب های مهم شبکه های اجتماعی راحت شدن روابط نامحرمان با هم هست.ظاهرا شبکه های اجتماعی صرفا ارتباط نوشتاری هست اما خیلی وقتا این ارتباط ها با رهاشدن هوای نفس میتونه باعث نابودی خانواده ها بشه.
متاسفانه زنان و مخصوصا زنان شوهردار، اولین قربانی این روابط هستن که با توجه به روحیات و عواطف لطیفی که دارن از جهت روحی نابود میشن.
این ارتباط ها در بچه مذهبی ها هم زیاد پیش میاد. که گاهی مثلا در کمک به همدیگه یا مشاوره یا آموزش و…به آرومی اتفاق می افته.
افتادن در مسایل شهوانی باعث میشه اراده ی انسان ضعیف بشه. علت اینکه بعضیا میخوان روابط بین دختر و پسر ها در ایران آزاد بشه همینه.
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
حرمت زن
آیت الله جوادی آملی می فرمایند: .
” حرمت زن
نه اختصاص به خود زن دارد
نه مال شوهر
و نه ویژه برادران
و فرزندانش می باشد.
همه ی اینها اگر رضایت بدهند.
قرآن راضی نخواهد بود.
چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است ..
حجاب زن حقی است الهی ٬
عصمت زن “حق الله” است ٬
زن به عنوان امین حق الله از نظر قران مطرح است. ..
زن باید این مسئله را درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم..
حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم ..
حجاب زن مال خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند..
حجاب زن حقی الهی است.