حوادث
خطبه 150
خطبه اى از آن حضرت (ع ) به حوادث بزرگ اشارت دارد:
گاه به راست رفتند و گاه به چپ ، ولى ، راهشان راه ضلالت بود و دورى از طريق هدايت . پس ، آنچه را كه آمدنى است و انتظارش مى رود به شتاب مطلبيد و هر چه را، كه فردا خواهد آورد، آمدنش را دير مشماريد. بسا كسى كه چيزى را به شتاب مى طلبد و، چون به آن رسد، آرزو كند كه اى كاش هرگز نرسيده بود. چقدر امروز به سپيده فردا نزديك است . اى مردم ، زمان فراز آمدن چيزهايى است كه شما را وعده داده اند. و نزديك است كه فتنه اى را، كه نمى دانيد چيست ، ديدار نمايد. بدانيد، كه از ما هر كه آن را دريابد با چراغ روشنى كه در دست دارد، آن تاريكيها را طى كند و پاى به جاى پاى صالحان نهد، تا بندهايى را كه بر گردنهاست بگشايد و اسيران را آزاد كند و جمعيت باطل را پريشان سازد و پراكندگان اهل صلاح را گرد آورد و اين كارها پوشيده از مردم به انجام رساند. آنكه در پى يافتن نشان اوست ، هر چه به جستجويش كوشد، از او نشانى نيابد. پس گروهى در كشاكش آن فتنه ها بصيرت خويش را چنان صيقل دهند كه آهنگر تيغه شمشير را. ديدگانش به نور قرآن جلا گيرد و تفسير قرآن گوشهايشان را نوازش دهد و هر شامگاه و بامداد جامهاى حكمت نوشند.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
پيش از وفات
خطبه 149
سخنى از آن حضرت (ع ) پيش از وفاتش :
اى مردم . هر كس چيزى را كه از آن مى گريزد، به هنگام فرار خواهد ديد. مدت عمر هر كس چونان ميدانى است كه در آن ميدان به سوى مرگش مى رانند. فرار از مرگ ، گرفتار آمدن است به چنگ آن . چه روزگاران كه براى دانستن راز اجل كنجكاويها نمودم ، ولى مشيت خداى تعالى آن بود كه هر بار پوشيده ترش دارد هيهات ، دانشى است در خزانه اسرار.
اما وصيت من به شما، هيچگونه شرك به خدا مياوريد و سنّت و شريعت محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را ضايع مگذاريد و اين دو ستون را همواره بر پاى داريد و اين دو چراغ را همواره افروخته نگه داريد. تا زمانى كه دست در دست يكديگر داريد و پراكنده نشده ايد، كسى شما را نكوهش نخواهد كرد. هر كس از شما بايد به قدر طاقتش بكوشد و بر نادانان آسان گيرد. پروردگارى است بخشاينده و دينى است استوار و درست و، پيشوايى است دانا. من ديروز يار و مصاحب شما بودم و امروز عبرت شما هستم و فردا در ميان شما نخواهم بود. خدا مرا و شما را بيامرزد.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
مردم بصره
خطبه 148
سخنى از آن حضرت (ع ) درباره مردم بصره :
هر يك از آن دو فرمانروايى را براى خود اميد مى دارد، نه براى دوستش ، و آن را به جانب خود مى گرداند. اين دو ميان خود و خدا راهى نگشوده اند و پيوندى برقرار نكرده اند. هر يك كينه آن ديگر را در دل مى پروراند و بزودى نقاب از چهره هايشان برخواهند گرفت . به خدا سوگند، اگر به آنچه مى خواهند دست يابند، هر يك جان آن ديگر را بگيرد و تباه و نابودش سازد.
ستم پيشگان برخاسته اند، كجايند آنهايى كه تنها براى پاداش خداوندى مجاهدت مى كنند كه راههاى رستگارى پيش پايشان گشاده است و پيش از اين به آنان خبر داده اند. براى هر گمراه شدن ، سببى و بهانه اى است و هر پيمان شكنى را شبهه اى است . به خدا سوگند، كه من آن كسى نيستم كه بانگ بر سر و سينه زدن عزاداران و آواز خبردهندگان از مرگ را بشنود و سپس بر سر گريندگان حاضر آيد و، در آنها ننگريسته ، بگذرد.
پند
خطبه 147
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خداوند محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را، بحق ، به پيامبرى مبعوث داشت ، تا بندگانش را از پرستش بتان برهاند و به پرستش او وادارد. و از فرمانبردارى شيطان منع كند و به فرمان او آورد. با قرآنى كه معانى آن را روشن ساخت و بنيانش را استوار داشت ، تا مردم پروردگارشان را كه نمى شناختند، بشناسند و پس از آنكه انكارش مى كردند، به او اقرار آورند و پس از آنكه باورش نداشتند، وجودش را معترف شوند. پس ، خداوند سبحان در كتاب خود بى آنكه او را ببينند، خود را به بندگانش آشكار ساخت ، به آنچه از قدرت خود به آنان نشان داد و از قهر خود ايشان را ترسانيد. كه چگونه قومى را به عقاب خود نابود كرده و چسان كشت هستى جماعتى را به داس انتقام درو كرده است .
هر آينه ، بعد از من بر شما روزگارى خواهد آمد كه در آن هيچ چيز پنهان تر از حق نباشد و هيچ چيز آشكاراتر از باطل نبود و دروغ بستن به خدا و پيامبرش از هر چه رايج تر باشد. در نزد مردم آن زمان ، كالايى كاسدتر از قرآن نيست ، اگر آن را چنانكه بايد بخوانند و باز كالايى پرسودتر از قرآن نخواهد بود، اگر معنيش را تحريف كنند.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
جنگ
خطبه 146
سخنى از آن حضرت (ع ) به عمر بن الخطاب گفت هنگامى ، كه با او مشورت كرد، كه خود به جنگ ايرانيان برود:
اين كارى بود كه نه پيروزى در آن به انبوهى لشكر بود و نه شكست در آن به اندك بودن آن . آن دين خدا بود كه خدايش پيروز گردانيد و لشكر او بود كه مهيّاى نبردش كرد و ياريش داد. تا به آنجا رسيد كه بايد برسد و پرتوش بر آنجا تافت كه بايد بتابد. خداوند ما را وعده پيروزى داده و خدا وعده خويش برمى آورد و لشكر خود را يارى مى دهد.
جايگاه فرمانده سپاه ، همانند رشته اى است كه مهره ها را در آن كشند، و او آنها را در كنار هم جاى داده . اگر آن رشته بگسلد، مهره ها پراكنده شوند و هر يك به سويى روند، آنسان ، كه گردآوردنشان هرگز ميسر نگردد. عربها امروز اگر چه به شمار اندك هستند ولى با وجود اسلام بسيارند. و به سبب اتحادشان پيروزمند. تو محور اين آسياب باش و ساكن بر جاى . به نيروى عرب آسياب را به چرخش در آور و آتش جنگ را به ايشان برفروز، نه به خود. زيرا اگر از اين سرزمين بروى ، عربها از اطراف و اكناف پيمان بشكنند و كار به جايى كشد كه نگه دارى آنچه پشت سر نهاده اى ، از آنچه روياروى آن هستى ، دشوارتر گردد.
ايرانيان فردا تو را ببينند و گويند اين است ريشه عرب ، اگر آن را قطع كنيد، از جنگ آسوده شويد. و همين سبب مى شود كه حرص و طمعشان در نابود كردن تو افزون گردد. اما آنچه از آمدن اين قوم به جنگ مسلمانان گفتى ، خداوند سبحان ، از آمدن آنها به جنگ مسلمانان ناخشنودتر از توست و او تواناتر است تا آنچه را سبب ناخشنودى او مى شود، دگرگون سازد. اما در باب شمار بسيارشان ، ما درگذشته هرگز به پشتگرمى انبوهى سپاه نمى جنگيديم ، به اميد يارى و مددكارى خداوند بود كه مى جنگيديم .
مرگ
خطبه 145
خطبه اى از آن حضرت (ع )
اى مردم ، شما در اين دنيا، به مثابه آماج هستيد و مرگها تيرهاى خود را به سوى شما مى افكنند. هر جرعه اى كه مى نوشيد آب در گلويتان مى جهد. و هر لقمه اى ، كه مى بلعيد، گلوگيرتان مى شود. از هيچ نعمتى بهره نمى يابيد، مگر آنكه ، نعمتى ديگر را از دست مى دهيد. هيچيك از شما يك روز عمر نمى يابد، مگر آنكه ، يك روز ديگر از عمرش كاسته مى شود و چيزى بر روزيش افزون نمى گردد، مگر هنگامى كه آنچه در روز پيش داشته ، از ميان برود. براى او اثرى پديد نمى آيد مگر آنكه ، اثر ديگرش نابود گردد. هر نوى را زمانى حاصل كند كه نو ديگر را كهنه كرده باشد. هيچ نهالى براى او نرويد تا نهال روييده اى از آن او بر زمين نيفتد. ريشه ها، پدران و مادران ، رفتند و ما، فرزندان ، شاخه ها هستيم و شاخه ها را پس از رفتن ريشه ها چه بقاست ؟
و از اين خطبه :
بدعتى را پديد نياوردند، جز آنكه ، سنّتى را ترك نمودند. پس از بدعتها حذر كنيد و در راه روشن قدم نهيد. از كارها آنچه ديرينه تر است ، برتر است و آنچه نو پديد آمده ، بدتر.
فرستاده خدا
خطبه 144
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خداوند، رسولان خود را فرستاد و وحى خويش ويژه آنان ساخت . و آنها را بر آفريدگان خود حجت گردانيد تا از آن پس ، آفريدگان را حجتى نباشد و عذرى نماند.
بندگان خود را به زبان راستگوى پيامبران به راه حق فراخواند.
بدانيد، كه خداوند از حال درون مردمان پرده برگرفت و آن را آشكار ساخت . نه آنكه ، بر رازى ، كه در درون مى پرورند و اسرارى كه در دل پنهان كرده اند، آگاه نبود، بلكه مى خواست بيازمايدشان كه كداميك در عمل بهتر از ديگران است ، تا پاداش نيك جزاى نيكان شود و كيفر بد سزاى بدكاران .
كجايند كسانى كه پنداشتند كه راسخان در علم آنهايند، نه ما اهل بيت بر ما دروغ مى بندند و ستم روا مى دارند. خداوند ما را فرا برده و آنان را فروهشته . به ما عطا كرده و آنان را محروم داشته ، ما را به درون برده و آنها را از در رانده است .
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
باران
خطبه 143
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در طلب باران :
بدانيد، زمينى كه شما را بر پشت خود حمل مى كند و آسمانى كه بر سرتان سايه گسترده است ، فرمانبردار پروردگار شما هستند و اگر بركات خود را بر شما ارزانى مى دارند، بدان سبب نيست كه بر شما دل مى سوزانند يا مى خواهند به شما تقرب جويند يا از شما اميد خيرى دارند، بلكه ، خداوند آن دو را فرمان داده كه به شما سود رسانند و آن دو هم اطاعت كرده اند. خداوند، زمين و آسمان را براى مصالح شما بر پاى داشته و آن دو نيز برپاى ايستاده اند.
ايزد تعالى بندگانش را كه مرتكب اعمال ناشايست شوند، به كاسته شدن ميوه هاشان و نگه داشتن بركات از ايشان و فرو بستن خزاين خيرات به روى آنان مى آزمايد. تا توبه كنندگان توبه كنند و گناهكاران از گناه كردن باز ايستند و پندگيرندگان پند گيرند.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
احسان
خطبه 142
سخنى از آن حضرت (ع )
كسى كه نه بجا و نه بحق ، به كسى كه سزاوار احسان نيست ، احسان كند، جز ستايش مشتى فرومايه و ثناى جماعت اشرار و نادانان بهره اى نخواهد برد. آن هم تا زمانى كه ، احسانش در حق ايشان بر دوام باشد. براستى چه دستى بخشنده دارد ولى از انفاق در راه خدا بخل مى ورزد.
كسى كه خدا به او مال و خواسته اى ارزانى داشته ، بايد كه به خويشاوندان برساند و مهمانيهاى نيكو دهد و اسيران و گرفتاران را از بند برهاند و به فقيران و وامداران چيزى عطا كند. و تا ثوابى حاصل كند، خود شكيبايى ورزد و حقوقى را كه به گردن دارد، ادا نمايد و با سختيها بسازد. دست يافتن به اين خصلتها، در دنيا سبب شرف و بزرگى و درك فضايل آخرت شود. (اگر خدا بخواهد.)
نهى از شنيدن غيبت و فرق ميان حق وباطل
خطبه 141
سخنى از آن حضرت (ع ) در نهى از شنيدن غيبت و فرق ميان حق وباطل
اى مردم ، آنكه بداند كه برادرش در دين ثابت قدم و استوار است و به راه راست مى رود، نبايد به بدگوييهاى مردم در حق او گوش فرا دهد، كه تيرانداز گاه تيرهايش به خطا رود. و حال آنكه ، سخن بى اثر نماند ولى ، باطل آن روى در تباهى دارد و خدا شنوا و گواه است .
بدانيد، كه ميان حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است .
از او پرسيدند كه اين به چه معنى است ؟
انگشتانش را كنار هم نهاد و ميان گوش و چشم قرار داد و گفت :
باطل اين است كه بگويى شنيدم ، و حق اين است كه بگويى ديدم .
صلوات
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﮐﺎﺗﯽ بفرست
ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﻭﻝ ﺣﺴﻨﺎﺗﯽ ﺑﻔﺮﺳﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻨﺎﺕ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﺣﺐ ﺣﺴﯿﻦ
ﮔﻔﺘﺎ ﺑﻪ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﺻﻠﻮﺍﺗﯽ ﺑﻔﺮﺳﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﺮﺍﺩﻱ ﺑﻔﺮﺳﺖ
ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺯﺩه اﻡ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺗﻲ ﺑﻔﺮﺳﺖ
ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻳﺎﻣﻬﺪﻱ
ﻧﺬﺭ ﮔﻞ ﻧﺮﮔﺲ ﺻﻠﻮﺍﺗﻲ ﺑﻔﺮﺳﺖ
بهترین الگو برای پیروزی چیست؟
از روانشناسی پرسیدند: بهترین الگو برای پیروزی چیست؟
گفت: «کودکان» بهترین الگو هستند. گفتند: کودکان که هیچ نمیدانند. گفت: سخت در اشتباهید. کودکان شش خصوصیت دارند که نباید هیچگاه فراموش کرد.
اول اینکه همیشه بیدلیل شاد هستند.
دوم اینکه همیشه سرشان به کاری مشغول است .
سوم اینکه وقتی چیزی را میخواهند تا بدست نیاورند دست از اصرار بر نمی.دارند.
چهارم اینکه: به هیچ چیز دل نمی بندند.
پنجم اینکه: وقتی با هم دعوا میکنند سریع آشتی میکنند و از هم کینه به دل نمی گیرند.
و ششم اینکه به راحتی گریه می کنند.
فضای سبز افکار منفی را دور می کند
افکار منفی تکراری که معمولا نشخوار فکری (rumination) نامیده می شوند، یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی هستند. مطالعات نشان می دهد که پیاده روی در طبیعت و فضای سبز، این افکار منفی و تکراری را به طور کلی از ذهن پاک می کند.
در ادامه این تحقیقات آمده است که پیاده روی در زمین های ورزشی و خشک این تاثیر را ندارد. شهرنشینی و زندگی در مکان های شلوغ و پرتردد، احتمال بروز انواع بیماری های روانی و استرس را افزایش می دهد و یکی از روش های غلبه بر این عارضه، پیاده روی در طبیعت است.
پیاده روی علاوه بر تاثیر مثبت در روح و روان، بر سلامتی و طول عمر نیز تاثیرگذار است. مطالعه محققان نشان می دهد که حدود 20 دقیقه پیاده روی سریع روزانه از مرگ زودرس و اضافه وزن پیشگیری می کند.
نتایج این مطالعه که به مدت 12 سال به طول انجامیده است نشان می دهد که کم تحرکی خطرناک تر و کشنده تر از اضافه وزن است. به علاوه پژوهش های محققان نشان می دهد که حداقل چهار ساعت پیاده روی در هفته، خطر بروز سرطان سینه را 10 درصد کاهش می دهد.
تحقیقات نشان می دهد که متاسفانه عادت های غذایی و کم تحرکی در خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و فرزندان این عادت ها را از خانواده خود به ارث می برند.
استفاده بی رویه از تکنولوژی های نظیر تبلت، لپ تاپ و تلفن همراه، یکی از مهمترین دلایل کم تحرکی و اضافه وزن است.
قضاوت و برداشت ما
خوب یاد گرفته ایم ورانداز کردن همدیگر را یک خط کش این دستمان و یک ترازو آن دستمان اندازه می گیریم و وزن می کنیم ؛
آدم ها را رفتارشان را انتخاب هایشان را تصمیم هایشان را حتی قضا و قدرشان را !!
به رفیقمان یک تکه سنگینی می اندازیم بعد می گوییم خیر و صلاحت را می خواهم !
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
شرطي شدن كودكان
شرطي شدن كودكان:
در اين حالت، كودك شرطي شده است تا در مقابل هر خواستهاش گريه كند. معمولا اين حالت در كودكان زير 3 سال بيشتر ديده ميشود. اين گريه قطعا وسعت بيشتري پيدا ميكند و به پا كوبيدن، كوبيدن سر به ديوار، فرياد زدن، كشيدن موها و خشونت در مقابل خواهر و برادر خود تبديل ميشود. برخي از اين مسائل مربوط به اين است كه كودك براي رسيدن به تمام خواستههايش از خشونت استفاده ميكند.
در اين حالت، والدين بايد فقط بيتوجهي از خود نشان بدهند چرا كه هر نوع توجهي در مقابل اين رفتاركودك، ميتواند مساله را شديدتر كند، مانند خشونت در مقابل والدين و فرياد كشيدن. تنها راهكار اين مساله، نشان ندادن عكسالعمل در قبال كار اين كودكان است اما چنانچه كودكي بارها و بارها در روز اين كار را انجام بدهد و والدين از خود واكنش نشان ندهند، باعث ميشود كودك در روند عاطفياش با مشكل روبهرو شود.
در اين خصوص نيز بايد گفت اگر يك كودك از خود رفتار ناشايست خاصي انجام داد. براي درمان فقط به آن رفتار توجهي نكنند و با بقيه رفتارها به شكل ديگري برخورد كنند. گاهي در صورتي كه رفتار كودك منطقي باشد، ميتوان خواستههاي كودك را برآورد، اما بايد در مقابل غيرمنطقيترين رفتارهاي كودك كه به شكل بهانهگيري بروز ميكند، والدين خاموش شوند. بيماريهاي جسمي و رواني ميتوانند منشأ پرخاشگري شوند