قانـــون دانــــه
نگاهي به درخت ســـيب بيندازيد. شايد پانـــصد ســـيب به درخت باشد که هر کدام حاوي ده دانه است. خيلي دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسيم «چرا اين همه دانه لازم است تا فقط چند درخت ديگر اضافه شود؟»
اينجا طبيعت به ما چيزي ياد مي دهد. به ما مي گويد:
«اکثر دانه ها هرگز رشد نمي کنند. پس اگر واقعاً مي خواهيد چيزي اتفاق بيفتد، بهتر است بيش از يکبار تلاش کنيد.»
از اين مطلب مي توان اين نتايج را بدست آورد:
- بايد در بيست مصاحبه شرکت کني تا يک شغل بدست بياوري.
- بايد با چهل نفر مصاحبه کني تا يک فرد مناسب استخدام کني.
- بايد با پنجاه نفر صحبت کني تا يک ماشين، خانه، جاروبرقي، بيمه و يا حتي ايده ات را بفروشي.
- بايد با صد نفر آشنا شوي تا يک رفيق شفيق پيدا کني.
وقتي که «قانون دانه» را درک کنيم ديگر نااميد نمي شويم و به راحتي احساس شکست نمي کنيم.
قوانين طبيعت را بايد درک کرد و از آنها درس گرفت.
در يک کلام:
افراد موفق هر چه بيشتر شکست مي خورند، دانه هاي بيشتري مي کارند.
و خداوند...
خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد.
برای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود نیز ایمان ندارد.
قدرت کلمات
قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را;
این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق
مردي نابينا
مردي نابينا زير درختي نشسته بود!
پادشاهي نزد او آمد، اداي احترام كرد و گفت:قربان، از چه راهي ميتوان به پايتخت رفت؟»
پس از او نخست وزير همين پادشاه نزد مرد نابينا آمد و بدون اداي احترام گفت:آقا، راهي كه به پايتخت مي رود كدام است؟
سپس مردي عادي نزد نابينا آمد، ضربه اي به سر او زد و پرسيد: احمق،راهي كه به پايتخت مي رود كدامست؟
هنگامي كه همه آنها مرد نابينا را ترك كردند، او شروع به خنديدن كرد.
مرد ديگري كه كنار نابينا نشسته بود، از او پرسيد:براي چه مي خندي؟
نابينا پاسخ داد:اولين مردي كه از من سووال كرد، پادشاه بود.
مرد دوم نخست وزير او بود و مرد سوم فقط يك نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابينا پرسيد:چگونه متوجه شدي؟ مگر تو نابينا نيستي؟
نابينا پاسخ داد: «رفتار آنها … پادشاه از بزرگي خود اطمينان داشت و به همين دليل اداي احترام كرد… ولي نگهبان به قدري از حقارت خود رنج مي برد كه حتي مرا كتك زد. او بايد با سختي و مشكلات فراوان زندگي كرده باشد.»
طوفان جاهلیت
من یمنی ام !
- دینم را به یاوه گویی هایی که از آن توپ و خمپاره می چکد نمی فروشم.
- محبتم به علی را به علی فروشان مقهور خدا نمی فروشم
- وطنم را به نگاه سلطه طلب سیری ناپذیر اعراب جاهلی نمی فروشم.
- عشقم به کودکان سرزمینم را حتی به ریخته شدن خونشان نمی فروشم.
اذان
امام صادق (ع):
با شنیدن اذان ،جملات اذان، را همانطور که موذن می گوید تکرار کن
(تا فقر از زندگی تو رخت بندد.)
بحار انوار،ج ۹۲،ص3۹۵
قبولی یک نماز
امام صادق (ع ) :
من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه
اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمی کند.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .23 محجة البیضاء، ص 339 )
آثار حفظ آيات قرآن مجيد
حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثاري فراوان و ارزنده دارد. برخي از آثار حفظ آيات قرآن مجيد، عبارت است از:
1.پاداش اخروي
حافظان قرآن در بهشت جايگاهي والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: درجات بهشت به تعدد آيههاي قرآن است. وقتي كه صاحب قرآن وارد بهشت شود، به وي ميگويند بخوان و بالا برو، كه هر آيهاي را درجهاي است. پس برتر از درجة حافظ قرآن درجهاي نيست.
همچنين در روايات بيان شده كه حافظان قرآن توان شفاعت كردن ديگران را نيز دارند.
2. هدايت انسان
تلاوت و انس با قرآن از سفارشهاي مكرر معصومان ـ عليهم السّلام ـ است و حفظ قرآن به طور طبيعي به انس با آيات الاهي ميانجامد؛ زيرا حافظ قرآن بايد براي تثبيت محفوظات قرآنياش دست كم روزي چند بار به قرائت قرآن بپردازد. معصومان ـ عليهم السّلام ـ حافظان قرآن را به تكرار آيات الاهي فراخوانده، يادآور شدهاند همان گونه كه شتر بسته شده در يك نقطه ـ چنانچه مورد ديدار پياپي صاحبش واقع نشود. ـ جايگاهش را ترك ميكند، محفوظات حافظ قرآن نيز ـ اگر پيوسته مورد مراجعه و تكرار قرار نگيرد از خاطر زدوده ميشود.[1] بنابراين، حافظ ناگزير با قرآن انس ميگيرد وزمينه هدايت و سعادتش فراهم ميآيد. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: هيچ كس با قرآن هم نشين نميشود مگر اين كه از كنار آن با افزايش يا كاهش برميخيزد: افزايش هدايت يا كاهش گمراهي.[2]
نفوذ قرآن در جانها و پديد آوردن تحول در شخصيت افراد نيز از آثار سازندهي تلاوت و حفظ قرآن است. بسياري از مردم با تلاوت يا شنيدن آهنگ دلنشين قرآن مسير زندگي خود را تغييرداده، سمت سعادت و كمال رهنمون شدند.[3]
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
"الهی" سپاس که هستی...
“الهی”
بـوی ِناب"بهشـت"میدهد همـۀ “نامهای"قشـنگ ِ"تــو”
میگذارمشان روی ِزخمهای “دلم”
گفـته بـودی “اَلجَّبار”
یعنی کسی کـه"جُـبران مــیکند"همـۀ شکستگـیهایِ “دلت” را
گفـــــته بودی “اَلمُصَـوِّر”
یعنی کسی کــه از “ُنومـیسـازد” همۀ آنچه را"ویـران"شـده اسـت درون ِ “دلت”
گفــته بـودی"الشّـافـی”
یعنی کسی کـــه"شِفا” مـیدهد تمام ِ “زخمهـایِ عمیق"و"ناعـلاج"را
هـوای ِ"دلم” سبک میشود بــازمزمه نامهایِ زیبایت
نَفـس میکشــم درهوایِ “مهربانیهـایِ نابت”
“الهی”
سپاس که هستی …
درهای بسته
دعا درهای بسته را باز می کند
طوفان جاهلیت
من یمنی ام
یمن را دوست دارم ، دینم را دوست دارم، تمام بچه های به خاک و خون کشیده شوده ی از عقده های مشتی بی عقل را دوست دارم.
فاطمه قاسمی لو- طلبه مدرسه
ولايت علي عليه السلام و امامان پس از او
امام صادق عليه السلام فرمود ؛
عُرِجَ بِالنَّبي صلي الله عليه واله اِلي السَّماءِ مِاَئَه وَ عِشرين َ مَرَّه ً ما مِنْ مَرَّهٍ الاّ وَ قَدْ اَوْصي الله ُ النَّبيَّ بِوَلايَهِ عَلًيَّ وَاْلاَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ اَكْثِرَممِّا اَوْصاهُ بِالْفَرائِضِ…..
پيامبر صد وبيست مرتبه به معراج برده شد و در هر مرتبه خداوند بيش از آنچه به واجبات توصيه كند به ولايت علي عليه السلام و امامان پس از او توصيه فرمود…..
(بصائر الدرجات ج -١ص٧٩)
من آمرزنده و مهربان و بردبارم
وقتی خداوند همه حجاب ها را از دیده حضرت ابراهیم(ع) برداشت، ابراهیم باطنِ آسمان ها و زمین، و آنچه در آن بود را مشاهده كرد، مرد و زنى را در حال زنا ديد. همان لحظه نفرين كرد، پس هر دو هلاك شدند.
سپس دو نفر ديگر را در آن حال ديد، باز نفرين كرد هر دو نابود شدند.
وقتی دو نفر ديگر را در آن حال ديد و خواست نفرين كند، به او وحى شد: ابراهیم! نفرين خود را از بندگان من بردار. يقيناً من آمرزنده و مهربان و بردبارم. گناهان بندگانم به من ضرر و زيان نمى رساند، همانطور كه طاعتشان به من سود نمى دهد.
من با بندگان گناهکارم يكى از سه كار را انجام مى دهم:
1- يا توبه مى كنند و من توبه آنان را مى پذيرم و گناهانشان را مى آمرزم و عيوبشان را مى پوشانم.
2- يا فعلاً عذابشان نمی کنم. چون مى دانم از نسل آنها فرزندانى مؤمن به وجود مى آيد. پس با والدین ناسپاسشان مدارا مى كنم تا مؤمنان از نسل آنان به دنيا آيند. وقتى مؤمنان به دنيا آمدند، در صورتى كه پدر و مادرشان هنوز توبه نكرده باشند عذاب را بر آنان جاری می کنم.
3- و اگر هیچکدام نبود، آن عذابی که در آخرت براى آنان آماده كرده ام، از آنچه تو براى آنان مى خواهى بزرگ تر و شدیدتر است.
اى ابراهيم! مرا با بندگان خود تنها بگذار! كه من بردبار و دانا و حكيمم. به دانايى خود زندگى آنان را تدبير مى كنم و قضا و قدرم را بر آنان جارى مى سازم.
منبع: تفسير برهان، ذيل آيه شريفه 75 انعام، حديث 9
حق آمده و باطل نابود شد
و قل جآء الحق و زهق الباطل. ان الباطل كان زهوقا/سوره اسراء، آیه 81
بگو كه حق آمد و باطل نابود شد كه البته باطل رفتنی و نابود شدنی است.
******
در این آیه شریفه، طبیعت حق و باطل مورد بحث است كه باطل نابود شدنی است اگرچه جولانی دارد ولی دوام و بقایی نخواهد داشت و سرانجام پیروزی از آن حق و طرفداران حق خواهد بود.
طوفان جاهلیت
من یک یمنی ام که به جرم آزادی به جرم حُریت موشک های هم قومی و هم زبان ها و هم سایه ی من بخاطر قدرت بیشتر و ساکت کردن صدای آزادی خواهانه ام برسرمن و کودکان و زنان بی پناه کشورم فرود می آید و من حسین گونه و با شعار هیهات من الذله باج به این همسایه ی که ظاهرا مسلمان ولی باطناً یهودی نمی دهم و مقاومت می کنم چون می دانم این خون مظلوم مایت که پیروز است و شمشیر برنده ظلم همیشه شکست می خورد. من یمنی ام.
آرزو کاظمی - طلبه مدرسه