راهبردهای مقاومت مردم یمن در قبال تجاوز
اگر ملت یمن با همان عزم و اراده ای که آن ها را تا به امروز به این مرحله رسانده به پیش رود و به تحقق وعده های نصرت الهی ایمان داشته باشند بی تردید نصر و پیروزی وعده داده شده از سوی پروردگار متعال نصیب شان می شود و به مدد الهی بینی ظالمان و متجاوزان به خاک یمن مالیده خواهد شد .
دستان پیدا و پنهان تجاوز به یمن
به کدامین گناه مردمان مظلوم یمن را میکشند
مردمانی که به خاطر استقلال کشور خود قیام کردند و حق را جایگزین باطل نموده اند مردمانی که در حملات رژیم نحس ال سعود به خاک و خون کشیده میشوند و در همین راستا سازمان ملل فقط آتش بس را اعلام مینماید ، آتش بسی که فقط جنبه نمایشی دارد و آل سقوط به هر بهانه ای دست به کشتار مردم مظلوم یمن میزند کودکان معصومی که به خاطر یمنی بودنشان کشته میشوند ، کودکانی که بی سرپرست میشوند و خانه هایی که ویران میشود حکام کشورهای غربی برای ملت رنجدیده و مصیبت زده یمن ا نه تنها کمکی به آن ها نمیکنند بلکه با فروش تسلیحات و بمب های شیمایی ایجاد درآمد میکند
به امید فرج حضرت حق مهدی موعود
نسبت
امام صادق علیه السلام به یكی از یاوران و شیعیان نزدیك خود فرمودند:
الحَسَنُ مِن كلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ مِنك أَحسَن، لِمَكانِك مِنّا. وَ القَبیحُ مِن كلِّ أَحَدٍ قَبیحٌ وَ مِنك أَقبَح، لِمَكانِك مِنّا؛
بحار٬ الانوار ج47٬ ص 349.
كار خوب، از هر كس خوب است، اما از تو خوبتر است؛ به جهت نسبتی كه با ما داری. كار بد، از هر كس بد است و از تو بدتر؛ به جهت نسبتی كه با ما داری.
ویتامین ها
ویتامین C
عملکرد ویتامین
ترمیم بافت ها تشکیل دندان و استخوان سلول های بدن و عروق خون را نیز تقویت میکند.
منابع
مرکبات، توت فرنگی، گوجه فرنگی، سیب زمینی، گل کلم، فلفل، سبزی تازه
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد ....
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
شاعر : علی اکبر لطیفیان
احتمال ها
بال و پرم به درد پریدن نمی خورد
بالا نمی برند مرا این وبال ها
با احتمال آمدنت گریه می کنم
یعقوب کرده اند مرا احتمال ها
شاعر : علی اکبر لطیفیان
درست می کنی
از این طرف همیشه بارها خراب می کنم
از آن طرف همیشه بارها درست می کنی
من از گناه خسته ام ، از اشتباه خسته ام
به جان مادرت بگو مرا درست می کنی؟!
گدای آستانه ات شدن به دست ما نبود
تو با کریمی خودت گدا درست می کنی
کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند
تویی که از غریبه ، آشنا درست می کنی.
شاعر : علی اکبر لطیفیان
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
بارها در پــی کار دل مــا راه افــتـاد
یادمان رفت دمی در پی کارش باشیم
ما چرا؟! خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟
اگـر آمـد خـبـر رفـتـن مـا را بـبـریـد
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
شاعر : علی اکبر لطیفیان
ای کاش
نکاتی که مردم قبل از مرگشان بیشتر برایش افسوس می خورند:
1. اي کاش کمتر نگران افکار و ديدگاه مردم راجع به خودم بودم.
2. اي کاش اهداف و کارهايم را بهتر و بيشتر به اتمام مي رساندم.
3. اي کاش احساس واقعي ام را مخفي نمي کردم و به ديگران ابراز مي کردم.
4. اي کاش بيشتر براي خودم زندگي مي کردم تا سايرين.
5.اي کاش خداوند را در زندگي مد نظر داشتم.
ای کاش ها ادامه دارد..
خون بهای شهدا
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ …
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،
ﺧﯿﻠﯽ ﺩلبندبودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎن ها ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ سیخ ﺷﺪ
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ..
اینطوری شهید دادیم وحالابعضیمون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم وبه بدن نیمه لخت زنان نیگاه میکنیم ونمی دانیم یه روز همان شهيد رو می آرن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خودرواز گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته و شهادت رو بجون خریده تا خود و دوستانش مبتلا به دیدن صحنه های مبتذل نشن.
محبوب تو کیست؟
هر کس ز ولایت و ولیّ دور شود
همسایه ی دشمن است و منفور شود!
پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیم
تا دیده ی هر فتنه گری کور شود!
*
ما از خم پرجوش ولایت مستیم
عهدی ازلی با ره مولا بستیم
بنگر که وظیفه چیست در این میدان
ما افسر جنگ نرم آقا هستیم
*
پرسید زمن رفیق با تجربه ای
ای بر لب تو ز دوست هر زمزمه ای
محبوب تو کیست؟ بی تأمل گفتم
سید علی حسینی خامنه ای
مایه ی سقوط
گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کردو نمیتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند. گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند،اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند !
چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گله مندیم، پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان …!!!
تو مرواریدی ...
تا بحال به خود اندیشیده ای…؟
به گوهـــــر وجودی ات ؛
به عــزت درونـــﮯ ات ؛
زیــــبایـﮯ کنونـﮯ ات
به مروارید چـﮯ …؟!
اندیشیده ای …
به ارزشش
به زیبایی بودنش ؛
به کمیاب بودنش ؛
محبوب بودنش
اری…
درست فهمیدی !!
تو مرواریدی هستـﮯ زیبا در پوشش چادری زیباتر
مروارید باش تا همیشه محبوب باشی …
نه چون سنگ ساحل در دسترس همگان…
با هر امتحانی چهرهای از ما آشکار میشود
حر بن یزید ریاحی اولین کسی بود که آب را به روی امام بست و اولین کسی شد که خونش را برای او داد.عمر سعد اولین کسی بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد برای آنکه رهبرشان شود و اولین کسی شد که تیر را به سمت او پرتاب کرد.کی میداند آخر کارش به کجا میرسد؟دنیا دار ابتلاست. با هر امتحانی چهرهای از ما آشکار میشود، چهرهای که گاهی خودمان را شگفتزده میکند. چطور میشود در این دنیا بر کسی خرده گرفت و خود را ندید؟میگویند خداوند داستان ابلیس را تعریف کرد تا بدانی که نمیشود به عبادتت، به تقربت، به جایگاهت اطمینان کنی. خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی، نداده است.
شاید به همین دلیل است که سفارش شده، وقتی حال خوبی داری و میخواهی دعا کنی، یادت نرود عافیت و عاقبت به خیریات را بطلبی.
داوطلب زیاد بود...
شهدابرای رد شدن از سیم خاردارها نیاز به یک نفر داشتن تا روی سیم خاردارها بخوابه و بقیه از روش رد بشن،
داوطلب زیاد بود
قرعه انداختند افتاد بنام یک جوان.
همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد!
گفت چکار دارید بنامش افتاده دیگه،
بچه ها از پیرمرد بدشون اومد.
دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوان .
جوان بدون درنگ خودش رو با صورت انداخت روی سیم خاردار.
بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوان.
همه رفتن الا پیرمرد!
گفتن بیا!
گفت نه شما برید من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش.
مادرش منتظره!
شهدا شرمنده ایم
شهدا دعا داشتند، ادعا نداشتند. نيايش داشتند، نمايش نداشتند. حيا داشتند، ريا نداشتند. رسم داشتند، اسم نداشتند.