ارتباط مناسب با فرزندان
برقراری ارتباط مناسب با فرزندان مهارتی تربیتی است. تربیت کردن فرزندان در صورتی که ارتباط مناسبی بین والدین و فرزندان ایجاد شود، امری موثر و لذت بخش است. برقراری ارتباط مناسب یکی از عوامل افزایش اعتماد به نفس و احترام دو طرفه است. در این مطلب به بخشی از اصول صحیح ارتباط بین والدین و کودک اشاره شده است که می تواند آموزنده باشد.
* فرزند شما باید متوجه باشد که شما به کارهای او علاقه مند هستید و در صورت نیاز به او کمک خواهید کرد.
* زمانی که او می خواهد مطلبی را با شما در میان بگذارد، تلویزیون را خاموش کنید و مجله ای را که در دست دارید روی میز قرار دهید و تمام حواس خود را متوجه او کنید.
* زمانی که می خواهد مطلب مهمی بیان کند، از جواب دادن به تلفن بپرهیزید.
* بهترین زمانی که می توانید با فرزندتان ارتباط برقرار کنید ، زمانی است که با او تنها هستید.
تحقیر کردن یا مقایسه او با دیگران باعث کینه توزی او می شود.
* سعی کنید به لحاظ فیزیکی به گونه ای بایستید یا بنشینید که متناسب با قد فرزندتان باشد؛ سپس با او حرف بزنید.
* اگر از نحوه برخورد یا رفتار او خشمگین هستید، صبر کنید تا عصبانیت شما فروکش کند سپس با او موضوع را در میان بگذارید.
* زمانی که خسته اید، گوش دادن به حرف های او برایتان دشوار می شود.
* هنگامی که فرزندتان در حال صحبت است با دقت و با احترام به حرف های او گوش دهید و از قطع کردن حرف های او بپرهیزید.
* از به کار بردن کلمات تحقیرآمیز بپرهیزید و از جملاتی مانند «من می دانم برای تو چه بهتر است» استفاده کنید.
* به او اطمینان دهید که با وجود کارهایی که کرده است، او را دوست دارید.
* او را برای در میان گذاشتن احساس ناراحتی یا خوشحالی خود با شما تشویق کنید.
* بهتر است سوال خود را روی «چه شد؟» متمرکز کنید تا این که با «چرا» از او بپرسید.
* به او کمک کنید راه حلی برای مشکل خود پیدا کند.
حركت قاشق
وقتی با دانه های شکر بازی می کردم ، از آنها پرسیدم چگونه است که گاهی فنجانم را پر از شکر می کنم اما باز طعم قهوه ام را تلخ حس می کنم ؟؟؟
شکرها گفتند : زندگی عمل کردن است ، این شکر نیست که قهوه را شیرین می کند بلکه حرکت قاشق ، باعث شیرینی می شود .
برخیز و گامی به سوی اهداف ارزشمندت بردار
آنگاه تمام زندگی را شیرین احساس خواهی کرد .,
حكمت در دل
حضرت محمد صلي الله عليه و آله:
قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْ ءٌ مِنَ الْحِكْمَةِ كَبَيْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهواوَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّه َ لا يَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛
دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد،بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد.
[كنزالعمال، ح ۲۸۷۵۰]
سنگريزه
یک سنگریزه از اسمش پیداست. یعنی ریز است و ناچیز.
اما همین سنگریزه اگر در جوراب یا کفشت باشد، تو را از راه رفتن و از حرکت بازمیدارد.
بعضی از موارد در گذرانِ ثانیههای عمر، ریز و ناچیز است. اما انسان را از حرکت در راه رسیدن به عشق خداوندی و پیشروی به سوی خوبیها بازمیدارد.
بگردید.
بگردید و سنگریزههای کوچک زندگیتان را که مانع از حرکت شما شده، پیدا کنید و آنها را دور بیندازید.
زندگی شما
اگر فکر میکنید شخصی وجود دارد که
بتواند در زندگی شما تغییرات چشمگیری ایجاد کند
به آینه نگاه کنید .
هر چه کردی مال توست
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﻭﺍﯾﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼﻥ ﻧﻤﺎﯾﺪ .
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﻢ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ .
که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻫﺮﮐﯽ ﺩﺭ قب ﻣﻦ خوابید ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﻤﺎﺳﺖ !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ
ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﺮﺩﺩ .
ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﻔﺲ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﮑﺮ و نکیر ﺑﺎﻻﯼ
ﻗﺒﺮﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺎ به آن ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و….
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید .
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ میشه ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ !…
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ
ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ …
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور…هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست.
بسپار
تا “خدا” هست، هيچ لحظه اي آنقدرسخت نمي شود
که نشود تحملش کرد! شدني ها را انجام ده
و تمام نشدني هايت رابه
“خداوند” بسپار…
روزهايتان خدايي…!!!
مهربانی
همیشه
پر از “مهربانی” میمانم
حتی اگر هیچ کس
قدر مهربانیم را نداند…
این “ذات و سرشت” من است.
من “خدایی” دارم
که به جای همه برایم جبران میکند ……
فكر سمي باور مثبت (2)
فكر سمي
به نفع توست ديگران را كنترل كني.
باور مثبت
اگر ميخواهي ديگران با تو كنار بيايند، آن ها را كنترل نكن.
حتما
توکل بر خدایت کن،
کفایت میکند حتما
اگر خالص شوی با او،
صدایت میکند حتما
اگر بیهوده رنجیدی،
از این دنیای بی رحمی،
به درگاهش قناعت کن،
عنایت میکند حتما
دلت درمانده میمیرد،
اگر غافل شوی از او
به هر وقتی صدایش کن،
حمایت میکند حتما
خطا گر میروی گاهی،
به خلوت توبه کن با او
گناهت ساده میبخشد،
رهایت میکند حتما
به لطفش شک نکن گاهی،
اگر دنیا حقیرت کرد
تو رسم بندگی آموز،
حمایت میکند حتما
اگر غمگین اگر شادی،
خدایی را پرستش کن
که هر دم بهترینها را،
عطایت میکند حتما
خلاصه همه ی دعاها
جامع ترین دعا که خلاصه همه ی دعاها است
امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:
1. الحمد لله علی کل نعمه
2. واسئل الله من کل خیر
3. استغفرالله من کل ذنب
4. واعوذ بالله من کل شر
خدا را سپاس وحمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است
واز خداوند در خواست می کنم هر خیر وخوبی را
وخدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
وخدایا به تو پناه می برم از همه ی بدی ها.
بحارالأنوار ج : 91 ص : 242 .
الماس
این چهار اصل توی زندگی خیلی مهم هستند :
الماس از تراش و انسان از تلاش می درخشد……….
صادق باش هنگامی که فقیری!!؛
ساده باش وقتی که ثروتمندی!!!!
مودب باش وقتی که قدرتمندی!!!!
و سکوت کن هنگامی که عصبانی هستی….!!!!!!!
زندان
ﺗﺼﻮﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻗﻔﺲ، ” ﺁﻫﻦ ﻭ ﺣﺼﺎﺭ” ﺍﺳﺖ !
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ،
ﺗﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻣﺨﻮﻑ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍن هاﺳﺖ
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
شهید دستغیب (ره) :
اگر سگ گرسنه ای به شما روی بیاورد و همراه شما نان و گوشت باشد آیا با گفتن چخ ، سگ میرود؟
چوب هم بلند کنی فایده ندارد!
او گرسنه است و چشمش به غذا ، و دست بردار نیست.
اما اگر هیچ همراه نداشته باشی ، میفهمد چیزی نداری و میرود…..
دل شما مورد نظر شیطان است!
نگاهی به دل میکند ، اگر آذوقه اش در آن بود (حب مال، زر، زیور، شهوت، بخل، حسادت و….) همانجا متمرکز میشود.
صدبار هم بگو: “اعوذبالله من الشیطان الرجیم…”
فایده ندارد!
اگر طعمه اش را دور کنی ، آنگاه میبینی با یک استغفار فرار میکند…
باور بردن
نبردهای زندگی همیشه به نفع قویترین ها پایان نمی پذیردبلکه دیر یا زود برد با آن شخصی است که بردن را (باور)دارد.