دلیل علمی حرام بودن شراب
نوشیدن هر مایعی که در اصل سکر آور باشد همچون شراب حرام است.
دلیل علمی حرمت شراب
1- مختل کردن دستگاه گوارش:اولین اثر الکل در معده ظاهر میشودبدین معنا که مخاط معده راخراب و دیواره آن را زخم و جهاز هاضمه را ملتهب میکند و مایعی به نام بلغم بوجود می آورد که با استفراغ خارج میشود همچنین موجب کاستریت ساده و مزمن میشود که بالاخره به ضعف و نابودی قوه میانجامد و همچنین دلدرد های گوناگون و درد معده در اوقات معین حادث میشود و دلدرد هی پیوسته و گشادگی معده و آثار مصیبت بار دیگر از پیامد های آشامیدن مواد الکلی است.
الکل زبان را ضخیم و سخت و سلول های ویژه ی زائقه را ضعیف و بالاخره نابو میکند.به گونه ای که آدم دائم الخمر طعم غذا را احساس نمیکند.
2- تاثیر مشروب بر ریه: یکی از علل بتلا به بیمار سل مصرف مشروبات الکلی است. ریه ها بر اثر الل تورم یافته لکه های بنفش یا سفیدی روی آنها ضاهر میگردد و لکه های خون در هنگام سرفه کردن مشروب خوار پدید می آیدکه نتیجه خرابی ریه است.هر روز صبح در رختخواب مدتی سرفه به سراغ مشروب خوار می آید و اخلاطی از دهانش بیرون می آید که گاهی با لخته های خون یا مواد صفراوی همراه است.بر اثر این فعالیت زیانبار و افراطی که در اعضایش تولید میگرددپس از چندی ضعف شدیدقوا در وی پدید می آیدقیافه اش قرمز و بد قواره و روی هم رفته همانند پیرمردان میشود. بد بویی دهان این افراد نیز بر اثر خرابی ریه آنهاست.
3- بیماری های قلبی:اگر خون شخص الکلی آزمایش شود آشکار میگردد که مواد اصلی خون از جمله گلبول های قرمز رو به کاستی میرود و مایع خون،آهکی و خراب میشود.بدنبال خرابی خون عمل قلب مختل شده و کمکم چربی دور آن را میگیرد و آن را سنگین و بزرگ میکند وچون قلب در حین ضربان با قوت حرکت میکند سنگینی یاد شده موجب کندی حرکت ونامرتبی آن میگردد.بر این پایه نبض اشخاص الکلی آهسته و نا مرتب میزند.
4- بیماری عصبی:الکل برخی از اعصاب را فلج میکند در نتیجه در نقطه ای از بدن که اعصاب باآن در ارتباط است اختلال بوجود می آید.
5-بیماری های مغزی:الکل خیلی زود در مغز اثر میگذارد و موجب «نزف الدم» میگردد. بدین معنا که شریان پاره شده خون به مغز می ریزد و شخص سکته ناقص یا کامل می زند. یعنی یا فوری می میرد یا اینکه خون های ریخته لخته شده جلو جریان خون در مغز را می گیرد و بخشی از مغز بیخون و نرم شده یا اعضا مربوط به آن بخش دربدن فلج میشود.
دکتر سید مهدی صانعی- تعالیم بهداشتی اسلام- ص 207
صفحات: 1· 2