دوباره بیا بگو
متاسفانه تقصیر آموزشگاه بود و رسیدگی نمی کرد! لذا جری شده بودن و اصلا روزه خوری داشت تبدیل به کلاس و تریپ میشد تو جمع بچه ها!
من با یکی دو تا بچه مذهبی که تو کلاس بودن فکر کردیم چه کنیم؟ البته اونا هم خیلی دغدغه نداشتن و چیزی نمیگفتن.
یه بار تو کلاس به یه بنده خدایی گفتم: می خوای آب بخوری بخور چرا آب معدنی میاری تو کلاس!؟
اصلا شوکه شد… کاملا تعجب کرد!!! ولی هیچی نگفت. اما انقدر شایع شده بود که با سختی میشد به همه بگی!
رفتم سراغ مسئول پیگیری های کلاس؛ گفتم: آقا شما مسئولید! اینطوری روزه خوری میشه ها!
گفت: ما گفتیم نخورن، یا برن تو یه کلاس در بسته بخورن…
گفتم: دوباره بیا بگو!
آقا این بنده خدا اومد و دوباره گفت.
کلی اوضاع بهتر شد…
به نظرم با فشار آوردن به مسئولین هر محیط عمومی و تکرار مشکلات اجتماعی مثل بی حجابی و روزه خوری، بسیار نتیجه بهتر و کم هزینه تری میگیریم. البته در کنار تذکرات فردی که وظیفه شخصی مونه.
اگر مسئولین بیان بگن قانون اینه و باید رعایت بشه، حرمت شکنی رویه نمیشه و قبح قانون شکنی و گناه نمی ریزه…
کتاب : از یاد رفته | خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
صفحات: 1· 2