هفت چيز مسخره
قال الإمام عليّ بن موسى الرضا عليه السّلام: سبعة أشياء من الاستهزاء: من استغفر اللّه بلسانه و لم يندم قلبه فقد استهزأ بنفسه، و من سأل اللّه التوفيق و لم يجتهد فقد استهزأ بنفسه، و من سأل اللّه الجنّة و لم يصبر على الشدائد فقد استهزأ بنفسه، و من تعوّذ باللّه من النار و لم يترك شهوات الدّنيا فقد استهزأ بنفسه، و من ذكر الموت و لم يستعدّ له فقد استهزأ بنفسه، و من ذكر اللّه و لم يشق إلى لقائه فقد استهزأ بنفسه، و من أصرّ على المعاصي و طلب العفو من ربّه و لم يتب فقد استهزأ بنفسه
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:
هفت چيز بدون هفت چيز ديگر مسخره است:
1-كسى كه به زبان استغفار كند و در دل پشيمان نباشد ،خود را مسخره كرده،
2- كسى كه توفيق از خدا بخواهد و كوشش نكند،خود را مسخره كرده،
3- كسي كه بهشت خواهد و بر سختيها صبر ننمايد،خود را مسخره كرده،
4- كسي كه از آتش به خدا پناه برد و از لذت دنيا دست نكشد،خود را مسخره كرده،
5-كسي كه مرگ را ياد كند و آماده آن نشود،خود را مسخره كرده،
6-كسي كه خدا را ياد كند و مشتاق ديدار او نباشد،خود را مسخره كرده،
7- كسي كه در گناه اصرار ورزد و بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش كند،خود را مسخره كرده است.
تحرير المواعظ العددية صفحه : 470
غافل مانده ایم....
دست مهدی ( عج ) بسته از رفتار ماست.
قفل زندانش همین کردار ماست.
بی خبر از غصه مولا شدیم.
جملگی سرگرم این دنیا شدیم.
ما ز خود مولای خود را رانده ایم.
از امام خویش غافل مانده ایم….
الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة
صبر در تنگدستى
انس بن مالك گفت : مستمندان مردى را به عنوان پيك خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرستادند وقتى كه شرفياب شد عرض كرد من از طرف بينوايان پيامى دارم . حضرت فرمود: مرحبا بتو و دسته اى كه من آنها را دوست دارم . عرض كرد يا رسول الله فقراء مى گويند ثروتمندان تمام حسنات را برده اند به حج مى روند كه ما قادر نيستيم ، اگر مريض شوند زيادى اموال خود را مى فرستند تا برايشان ذخيره باشد. فرمودند به بينوايان بگو هر فقيريكه صابر و شكيبا باشد سه امتياز دارد كه ثروتمندان ندارند:
1- در بهشت غرفه ها ايست كه بهشتيان چشم به آنها مى اندازند همانطوريكه مردم ستارگان را تماشا مى كنند وارد آن قصرها نمى شود مگر پيغمبر مستمند يا شهيد بينوا و يا مؤ من فقير.
2- نصف روز قبل از اغنياء داخل بهشت مى شوند كه طول آن نصف پانصد سال است .
3- هرگاه ثروتمند بگويد سبحان الله والحمدالله و لا اله الا الله و الله اكبر و فقيرى هم همين ذكر را بگويد ثواب غنى معادل فقير نمى شود اگر چه ده هزار درهم انفاق كند اين سبقت در ساير كارهاى نيك و عبادات محفوظ است . پيك بازگشته به آنها خبر داد همه گفتند به اين وضع راضى شديم .
منتهى الامال ص 332
معاشرت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
در يكى از سفرها حضرت رسول صلى الله عليه و آله امر فرمود: همراهان گوسفندى بكشند. مردى از اصحاب عرض كرد كشتن آن به عهده ى من ديگرى گفت : پوست كندنش با من سومى عرض كرد من آنرا مى پزم حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: جمع كردن هيزمش با من گفتند يا رسول الله ما در خدمتگزارى حاضريم ، هيزم جمع مى كنيم شما خود را به زحمت نيندازيد فرمود: مى دانم ولكن خوش ندارم خود را بر شما امتيازى بدهم . خداوند دوست ندارد كه بنده اش را ببيند خويش را بر رفيقان و همراهان امتياز داده است .منتهى الامال ج 1 ص 18.
دانى كرا سزد صفت پاكى آنكو وجود پاك نيالايد.
تا خلق از او رسند بآسايش هرگز به عمر خويش نياسايد
تا ديگران گرسنه و مسكينند بر مال و جاه خويش نيفزايد
تا بر برهنه جامه نپوشاند از بهر خويش جامه نيفزايد
تا كودكى يتيم همى بيند اندام طفل خويش نيارايد
مردم بدين صفات اگر يابى گر نام او فرشته نهى شايد
مسيحى اسلام آورد
حضرت صادق عليه السلام فرمود: مردى از كفار اهل كتاب (ذمى ) در راه رفيق اميرالمؤ منين عليه السلام گرديد ايشان را نمى شناخت . پرسيد كجا مى روى ، حضرت فرمود: به كوفه ، هنگاميكه بر سر دو راهى رسيدند ذمى خواست از راه ديگر برود حضرت مقدارى او را همراهى نمود، ذمى عرض كرد شما كه خيال كوفه داشتيد براى چه از اين راه ميآئيد، مگر نمى دانيد راه كوفه از اين طرف نيست ؟ فرمود: مى دانم ولى دستور پيغمبر ما است كه نيكو رفاقت و مصاحبت كردن ، به اينست كه رفيق خود را مقدارى همراهى و مشايعت كنند. من از اين جهت با تو آمدم . مرد ذمى گفت : شيفته ى اخلاق نيك اسلام شده اند كسانيكه پيروى اين دين را نموده اند من شما را گواه مى گيرم كه به اسلام وارد شدم .
از همانجا آن مرد به همراهى على عليه السلام به كوفه آمد در كوفه ايشان را شناخت و مراسم اجراء شهادت اسلام را بجا آورد.
جلد 16 بحارالانوار ص 44
دعا براى برادر مؤمن
ابراهيم بن هاشم گفت عبدالله جندب را ديدم در موقع عرفات، حال هيچكس را بهتر از او نديدم پيوسته دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرده و آب ديده اش بر روى او جارى بود تا بزمين مى رسيد. چون مردم فارغ شدند به او گفتم در اين پايگاه وقوف هيچ كس را بهتر از تو نديدم .
گفت به خدا قسم دعا نكردم مگر براى برادران مؤ من خود زيرا كه از امام ، موسى ابن جعفر(ع) شنيدم هر كس دعا كند براى برادران مؤ من خويش پشت سر آنها، از عرش ندا رسد كه از براى تو صد هزار برابر باد. به خدا قسم دست برندارم از صد هزار برابر دعاء فرشتگان كه قطعا مستجاب و مقبول است براى يك دعاى خودم كه معلوم نيست متسجاب شود يا نه.
منتهى الامال ج 2 ص 164
حدود همسايگى
حضرت صادق(ع) فرمود مردى از انصار خدمت پيغمبر(ص) آمده عرض كرد من خانه اى در فلان محله خريده ام، نزديكترين همسايگانم كسى است كه نه از شر او ايمنم و نه به نيكى او اميدوارم ، پيغمبر(ص) به على (ع) و سلمان و اباذر (راوى ميگويد چهارمى را فراموش كردم گمان ميكنم مقداد باشد) دستور داد در ميان مسجد با صداى بلند بگويند (لا ايمان لمن ام يامن جاره بوائقه) ايمان ندارد كسى كه همسايه ى خويش را ايمن نگرداند از آزار و شر خود.
پس از آن فرمود اعلام كنيد تا چهل خانه از چهار طرف : چپ و راست جلو و عقب همسايه محسوب ميشوند.
جلد شانزدهم بحار ص 43
مؤمن و ارزش حكمت (علمى ، معنوى)
حكمت 80مؤمن و ارزش حكمت (علمى ، معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ .
و درود خدا بر او، فرمود: حكمت ،گمشدة مؤمن است، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد.
ارزش حكمت و بى لياقتى منافق (علمى، معنوى)
حكمت 79ارزش حكمت و بى لياقتى منافق (علمى، معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِى صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِى صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ .
و درود خدا بر او، فرمود: حكمت را هر كجا كه باشد، فراگير، گاهى حكمت در سينه منافق است بى تابى كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينة مؤمن آرام گيرد.
شناخت جايگاه جبر و اختيار(اعتقادى)
حكمت 78شناخت جايگاه جبر و اختيار(اعتقادى)
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ [عليه السلام] لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ أَ كَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ وَيْحَكَ لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و در جواب مرد شامى فرمود: (مرد شامى پرسيد آيا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهى است؟ امام با كلمات طولانى پاسخ او را داد، كه برخى از آن را برگزيديم.)
واى بر او! شايد قضاء لازم، و قَدُر حُتمى را گمان كرده اى؟ اگر چنين بود، پاداش و كيفر، بشارت و تهديد الهى، بيهوده بود! خداوند سبحان! بندگان خود را فرمان داد در حالى كه اختيار دارند، و نهى فرمود تا بترسند، احكام آسانى را واجب كرد، و چيز دشوارى را تكليف نفرمود، و پاداش اعمال اندك را فراوان قرار داد با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اكراه و اجبار اطاعت نمى شود، و پيامبران را به شوخى نفرستاد، و فرو فرستادن كُتُب آسمانى براى بندگان بيهوده نبود. و آسمان و زمين و آنچه را در ميانشان است بى هدف نيافريد.
دنيا شناسى (اخلاقى)
حكمت 77 دنيا شناسى (امام و ترك دنياى حرام) (اخلاقى)
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِى بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِى مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِى بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّى أَ بِى تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّى غَيْرِى لَا حَاجَةَ لِى فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ َلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : (ضرار بن ضمرة ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد . معاويه از او خواست از حالات امام بگويد ، گفت على [عليه السلام] را در حالى ديدم كه شب ، پرده هاى خود را افكنده بود ، و او در محراب ايستاده ، محاسن را به دست گرفته ، چون مار گزيده ، به خود مى پيچيد ، و محزون مى گريست و مى گفت :) اى دنيا !!! اى دنياى حرام ! از من دور شو ، آيا براى من خود نمايى مى كنى ؟ يا شيفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى ؟ هرگز مباد! غير مرا بفريب ، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست ، تو را سه طلاقه كرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو كوتاه ، ارزش تو اندك و آرزوى تو پُست است . آه از توشة اندك ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قيامت !
روش تحليل رويدادها (اخلاقى ، علمى ، سياسى)
حكمت 76 روش تحليل رويدادها (روش تجربى) (اخلاقى ، علمى ، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا .
و درود خدا بر او ، فرمود : حوادث اگر همانند يكديگر بودند ، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى مى كنند.
توجه به فناپذيرى دنيا(اخلاقى)
حكمت 75 توجه به فناپذيرى دنيا(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ .
و درود خدا بر او، فرمود: هر چيز كه شمردنى است پايان مى پذيرد، و هر چه را كه انتظار مى كشيدى، خواهد رسيد.
ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)
حكمت 74 ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ .
و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نَفَسى كه مى كشد، قدمى به سوى مرگ مى رود.
ضرورت خودسازى رهبران و مديران(اخلاقى ، تربيتى ، مديريتى)
حكمت 73 ضرورت خودسازى رهبران و مديران(اخلاقى ، تربيتى ، مديريتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد ،بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد ، خود را بسازد ، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند ، با كردار تعليم دهد ، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوار تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.