اقسام ایمان
حكمت 31معرفة اقسام الايمان
و درود خدا بر او ، فرمود : (از ايمان پرسيدند ، جواب داد)
1ـ شناخت پايه هاى ايمان : ايمان بر چهار پايه استوار است : صبر ، يقين ، عدل و جهاد . صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد . شوق ، هراس ، زهد و انتظار. آن كس كه اشتياق بهشت دارد ، شهوت هايش كاستى گيرد ، و آن كس كه از آتش جهنّم مى ترسد ، از حرام دورى مى گزيند ، و آن كس كه در دنيا زهد مى ورزد ، مصيبت را ساده پندارد ، و آن كس كه مرگ را انتظار مى كشد در نيكى ها شتاب مى كند. يقين نيز بر چهار پايه استوار است : بينش زيركانه ، دريافت حكيمانة واقعيت ها ، پند گرفتن از حوادث روزگار ، و پيمودن راه درست پيشينيان . پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيت ها نگريست ، حكمت را آشكارا بيند ، و آن كه حكمت را آشكارا ديد ، عبرت آموزى را شناسد ، و آن كه عبرت آموزى شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مى زيسته است . و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است : فكرى ژرف انديش ، دانشى عميق و به حقيقت رسيده ، نيكو داورى كردن و استوار بودن در شكيبايى .
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
پرهيز از غفلت زدگى (اخلاقى ، اعتقادى)
حكمت 30پرهيز از غفلت زدگى (اخلاقى ، اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هشدار ! هشدار ! به خدا سوگند ، چنان پرده پوشى كرده كه پندارى تو را بخشيده است !
ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)
حكمت 29ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا كُنْتَ فِى إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِى إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى .
و درود خدا بر او ، فرمود : هنگامى كه تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود .
برترين پارسايي (اخلاقى ، معنوى)
حكمت 28 برترين پارسايي (اخلاقى ، معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : برترين زهد ، پنهان داشت زهد است !
روش درمان دردها (بهداشتى ، درمانى)
حكمت 27روش درمان دردها (بهداشتى ، درمانى)
وَ قَالَ [عليه السلام] امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ .
و درود خدا بر او ، فرمود : با درد خود بساز ، چندان كه با تو سازگار است .
رفتار شناسى ( و نقش روحيات در تن آدمى )(علمى،اخلاقى)
حكمت 26رفتار شناسى ( و نقش روحيات در تن آدمى )(علمى،اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى كه چيزى را در دل پنهان نكرد جز آن كه در لغزش هاى زبان و رنگ رخسارش ، آشكار خواهد گشت.
ترس از خدا در فزونى نعمت ها (اخلاقى)
حكمت 25ترس از خدا در فزونى نعمت ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اى فرزند آدم ! زمانى كه خدا را مى بينى كه انواع نعمت ها را به تو مى رساند تو در حالى كه معصيت كارى ، بترس.
روش يارى كردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى)
حكمت 24روش يارى كردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : از كفّاره گناهان بزرگ ، به فرياد مردم رسيدن ، و آرام كردن مصيبت ديدگان است.
ضرورت عمل گرايى (اخلاقى ، اجتماعى)
حكمت 23ضرورت عمل گرايى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى كه كردارش او را به جايى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.
روش گرفتن حق (اخلاقى ، سياسى)
حكمت 22روش گرفتن حق (اخلاقى ، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى .
قال الرضى و هذا من لطيف الكلام و فصيحه و معناه أنا إن لم نعط حقنا كنا أذلاء و ذلك أن الرديف يركب عجز البعير كالعبد و الأسير و من يجرى مجراهما.
و درود خدا بر او ، فرمود : ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شويم و براى گرفتن آن برانيم هر چند شب رُوى به طول انجامد.
ارزش ها و ضد ارزش ها (اخلاقى)
حكمت 21ارزش ها و ضد ارزش ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ .
و درود خدا بر او ، فرمود: ترس با نا اميدى ، و شرم با محروميت همراه است ، و فرصت ها چون ابرها مى گذرند ، پس فرصت هاى نيك را غنيمت شماريد.
آيا حيا دارد كسي كه...
وَ قَالَ الباقرعليه السلام: الْحَيَاءُ وَ الْإِيمَانُ مَقْرُونَانِ فِي قَرَنٍ فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُه
امام باقر عليه السلام مي فرمايند:
حيا و ايمان را به يك طناب بسته اند، هر كدام برود ديگرى هم بدنبالش مىرود [تحف العقول؛ صفحه: 475]
برخي حيا را رعايت نمي كنند و جالب اينجاست كه خود را با حياترين مي دانند به عنوان مثال:
· آيا حيا دارد كسي كه … جلوي مغازه مي نشيند و مزاحم ناموس ديگران مي شود؟!
· آيا حيا دارد كسي كه … حرف و فحش ركيك مي دهد؟!
· آيا حيا دارد كسي كه …در منزل ، مقابل فرزندانش با بدترين وضع راه مي رود؟!
· آيا حيا دارد كسي كه … به همراه فرزندانش فيلمهاي مبتذل ماهواره اي مي بيند؟!
· آيا حيا دارد كسي كه … ماه رمضان ،در ملأ عام، آبميوه ميخورد و سيگار مي كشد؟!
· آيا حيا دارد كسي كه … در خوابگاه ، با لباس نامناسب ، مقابل دوستان ظاهر مي شود؟!
· آيا حيا دارد كسي كه …با نامحرم زياد صحبت و شوخي مي كند؟!
· آيا حيا دارد كسي كه … جوكهاي زشت را پيامك مي كند؟!
توجه قلبي درنماز
امام باقر عليه السلام مي فرمايند:
بر توجه قلبي در نماز عنايت و محافظت کن، چون آن مقدار از نماز که با توجه و حضور خوانده اي، براي تو حساب مي شود [بحار الأنوار ؛ جلد 81، صفحه : 201]
دل بستگی به دنیا، به اندازه ای خطرناک است که در اثر آن ممکن است کم ارزش ترین مال آن هم برای ما دردسر درست کند.
داستانك:
نقل می کنند شخصی به نام ابوالعباس جوالیقی روزی جوالی(کیسه ای) را به کسی داد و فراموش کرد به چه کسی داده و هر چه فکر کرد به یادش نیامد.
روزی به نماز ایستاده بود، که ناگهان یادش آمد که جوال را به چه کسی داده است. به مغازه رفت و به شاگرد خود گفت: یادم آمد که جوال را به چه کسی داده ام.
شاگردش گفت: چگونه یادت آمد؟
ابوالعباس گفت: در نماز بودم که ناگهان یادم آمد
شاگرد گفت: ای استاد، پس شما نماز نمی خواندی، جوال پیدا می کردی.
ابوالعباس از این سخن چنان تحت تأثیر قرار گرفت که کار را رها کرده و به تحصیل علم و تهذیب نفس پرداخت و به جایی رسید که تفسیری از خود به یادگار گذاشت [تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، جلد6، صفحه: 192]
گم شدن
آتش و آب و آبرو با هم
هر سه گشتند در سفر همراه
عهد كردند هر يكى گم شد
با نشانى ز خود شود پيدا
گفت آتش به هر كجا دود است
ميتوان يافتن مرا آنجا
آب گفتا نشان من پيداست
هر كجا باغ هست و سبزه بيا
آبرو رفت و گوشه اى بگرفت
گريه سر داد، گريه اى جانكاه
آتش آن حال ديد و حيران شد
آب در لرزه شد ز سر تا پا
گفتش آتش كه گريه ى تو ز چيست؟
آب گفتا بگو نشانه، چو ما
آبرو لحظه اى به خويش آمد
ديدگان پاک كرد و كرد نگاه
گفت محكم مرا نگه داريد
گر شوم گُم نميشوم پيدا…
روش برخورد با جوانمردان (اخلاقى ، اجتماعى)
حكمت 20 روش برخورد با جوانمردان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أَقِيلُوا ذَوِى الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : از لغزش جوانمردان در گذيريد، زيرا جوانمردى نمى لغزد جز آن كه دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.