تخمه
الحمدلله امسال یه بار بیشتر روزه خوری ندیدم؛ اونم روز اول ماه مبارک بود تو دانشگاه یه جمع 5-4 نفره ایستاده بودن و با بگو بخند با هم حرف میزدن.
یکیشونم داشت تخمه میشکست. وسط دانشگاه!
بعد رفیقش میخندید میگفت روزه ای؟ میگفت آره!!!
البته برداشتم این بود که شهرستانی هستن و اصلا نباید روزه میگرفتن.
یکی دوتاشون هم قیافه های خیلی موجهی داشتن.
من پشت به اونا تو پارک نشسته بودم.
گفتم باید یه چیزی بگم!
برگشتم گفتم: بیزحمت این وسط چیزی نخورین.
اول همه با هم با تعجب یه نگاهی بهم کردن! بعد یکیشون که قیافه ی موجهی داشت گفت: چشم… چشم! یکیشون هم یه غرغری کرد اما اصلا بلند نگفت.
چند ثانیه بعد برگشتم دیدم کلا رفتن.
خیلی ها از بغل این بندگان خدا رد می شدن. هیشکی نمی گفت بابا روزه نیستی، خب اقلا جلو بقیه چیزی نخور!
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
خلاف
اين ها همه خلاف است. كسى غيبت مى كند، كسى دروغ مى گويد، كسى توطئه مى كند، كسى مسخره مى كند، كسى كم كارى مى كند، كسى ناراضى تراشى مى كند، كسى مال مردم را مى دزدد، كسى آبروى مردم را بر باد مى دهد. اين ها همه منكر است.
1371/07/29 مقام معظم رهبری - ديدار با قشرهاى مختلف مردم
برترين كارِ
امر به معروف، برترين كارِ مردم است .
امام علی عليه السلام
غرر الحكم و درر الكلم، حديث1977
امربه معروف و نهی از منکر آسون
می خوام دو تا طرح امربه معروف و نهی از منکر رو که خیلی هم سخت نیستن معرفی کنم :
-1 تو فامیل ما غیبت خیلی رایجه. یعنی حرف های عادی هم گاهی اوقات تبدیل به غیبت میشه. بخاطر همین همیشه دغدغه داشتیم که چه جوری جلوی این گناه رو بگیریم، تا این که یه ایده به ذهنمون رسید. قبلا شنیده بودم که بچه های جبهه، وقتی کسی می خواست غیبت کنه برای این که جلوش رو بگیرن شروع می کردن بلند صلوات فرستادن! ما از این ایده برای جلوگیری از غیبت تو فامیلمون استفاده کردیم، که خدا رو شکر 90 درصد جواب داده. به این صورت که هر کسی غیبت می کنه یا می بینیم می خواد غیبت کنه بلند صلوات می فرستیم، و طرف خودش می فهمه که کارش اشتباهه. البته این کار رو با لبخند انجام می دیم و معمولا هم بعدش همه جمع می خندن…
۲- یکی از راحت ترین راه های امربه معروف و نهی از منکر اینه که آدم نسبت به برنامه های خوب یا بد تلویزیون و رادیو بی تفاوت نباشه و به سازمان صداو سیما (شمماره 162) زنگ بزنه و برای هر برنامه آموزنده و خوبی تشکر، و برای برنامه های نامناسب هم انتقاد کنه. بنظرم این حداقل کاریه که میشه در رابطه با برنامه های تلویزیون انجام داد! اگر به دید امر به معروف و نهی از منکر نگاه کنیم، شرعا واجب هم هست!! در مورد نهاد های دیگه مثل نیروی انتظامی(شماره 197) و شهرداری ها و… هم همین طور. فکرش رو بکنید که اگه چندین نفر این کار را بکنن چقدر تاثیرگزار است…
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
نهى از منكر
در محيط خانواده هم مى شود نهى از منكر كرد. چندى پيش گفتم: همه امر به معروف و نهى از منكر كنند. الآن هم عرض مى كنم: نهى از منكر كنيد. اين، واجب است. اين، مسئوليت شرعى شماست.
1379/09/25 مقام معظم رهبری - بيانات در خطبه هاى نماز جمعه تهران
رجوع به خدا
خطبه بیستم
خطبه اى از آن حضرت (ع ) كه در آن از غفلت نهى كرده و به رجوع به خدا دعوت مى كند
هر آينه ، اگر مى ديديد آنچه را كه مردگانتان پس از مرگ ديده اند، بيتابى مى نموديد و وحشت بر شما چيره مى شد. (و آنچه را ناشنيده مى گرفتيد، مى شنيديد) و سر به فرمان خدا مى آورديد. ولى آنچه مردگانتان پس از مرگ ديده اند، اكنون از چشم شما پنهان است و بزودى پرده هاى بالا خواهد رفت . آن حقايق را به شما نيز نشان دادند، ولى ديدن نخواستيد و به گوش شما رسانيدند، ولى شنيدن نخواستيد. شما را راه نمودند، ولى ره يافتن نخواستيد. براستى مى گويم كه :
عبرتها و اندرزها بر شما آشكار بود و از آنچه مى بايد دورى جوييد شما را منع كردند و پس از ملائكه ، كه رسولان آسمان اند، جز انسان فرمان خداوند را ابلاغ ننمايد.
به زيان توست نه به سود تو
خطبه نوزدهم
سخنى از آن حضرت (ع ) اين سخن خطاب به اشعث بن قيس است . امام در كوفه بر منبر سخن مى گفت . در سخن او عبارتى بود كه اشعث بر آن اعتراض كرد و گفت يا اميرالمؤ منين اينكه گفتى به زيان توست نه به سود تو. امام تيز در او نگريست و گفت :
تو چه دانى ، كه چه چيز به سود من است و چه چيز به زيان من . لعنت خدا بر تو باد و لعنت لعنت كنندگان . اى كه خود و پدرت همواره دروغى چند به هم مى بافته ايد. اى منافق فرزند كافر. به خدا سوگند، كه يك بار در زمان كافريت به اسارت افتاده اى و يك بار در زمان مسلمانيت ، و در هر بار نه توانگريت تو را از بند اسارت رهانيد و نه جاه و منزلتت . مردى كه شمشيرهاى كين را بر قوم خود رهنمون شود و مرگ را بر سر آنان راند، سزاوار است ، كه خويشاوندانش دشمن دارند و بيگانگان از شر او ايمن ننشينند.
من مى گويم : ((عبارت مردى كه شمشير كين را بر قوم خود رهنمون شود)) اشارت است به ماجراى اشعث با خالد بن وليد در يمامه . اشعث قوم خود را بفريفت و بر آنها مكر كرد و خالد از آنان كشتار بسيار كرد. از آن پس ، قوم اشعث او را ((عرف النّار)) مى ناميدند و اين نام را به كسى دهند كه بر آنها غدر كرده باشد.
نكوهش اختلاف علما در فتوا
خطبه هجدهم
سخنى از آن حضرت (ع ) در نكوهش اختلاف علما در فتوا:
در حكمى از احكام ، به نزد يكى از ايشان مسئله اى مى آيد، به راءى خود حكمى مى دهد. سپس ، آن مسئله را عينا نزد ديگرى مى برند، به خلاف راى پيشين رايى مى دهد. سپس قاضيان آن مسئله را به نزد امامى كه آنها را به شغل قضا برگماشته مى برند و او آراء همه ايشان را صواب مى شمارد. خدايشان يكى است و پيامبرشان يكى است و كتابشان يكى . آيا خداى سبحان آنان را به اختلاف فرمان داده و اكنون از او فرمان مى برند يا آنان را از اختلاف نهى كرده و اكنون عصيان مى ورزند؟ آيا خداوند دينى ناقص فرستاده و از آنها براى كامل كردنش يارى خواسته يا در آوردن دين ، با خدا شريك بوده اند و اكنون بر آنهاست كه راى دهند و بر خداست كه به رايشان راضى شود؟ يا خداى سبحان ، دينى كامل فرستاده ولى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در ابلاغ آن قصور ورزيده ؟ و حال آنكه مى گويد:
((ما در اين كتاب چيزى را فرو نگذاشته ايم ،)). يا: ((در آن بيان هر چيزى است )) و نيز بعضى از قرآن بعض ديگر را تصديق مى كند و در آن هيچ اختلافى نيست ، كه ، ((اگر نه از سوى خدا آمده بود در آن اختلاف بسيار مى يافتند)). قرآن ظاهرش زيباست و باطنش ژرف است . عجايبش انتها نپذيرد و غرايبش پايان نگيرد. و تاريكى جز بدان از ميان نرود.
داورى ميان مردم
خطبه هفدهم
سخنى از آن حضرت (ع ) در وصف كسانى كه داورى ميان مردم را به عهده مى گيرند و شايان آن نيستند:
دشمن ترين مردم در نزد خدا، دو كس باشند. يكى آنكه خداوند او را به حال خود رها كرده ، پس ، از راه راست منحرف گشته است ، به سخنان بدعت آميز دلبسته و مردم را به ضلالت فرا مى خواند. فريبى است براى كسى كه بدو فريفته شود. از راه هدايتى كه پيشينيانش به پيش پاى گشانده اند، رخ بر مى تابد و كسانى را كه در ايام حياتش يا پس از مرگش به او اقتدا مى كنند، گمراه مى سازد. بار خطاهاى ديگران بر دوش كشد و در گرو خطاى خود باشد. ديگرى ، كسى است كه كوله بار نادانى بر پشت گرفته و در ميان جماعت نادانان امت در تكاپوست .
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
بیعت در مدينه
خطبه شانزدهم
خطبه اى از آن حضرت (ع ) هنگامى كه در مدينه با او بيعت كردند:
آنچه مى گويم بر عهده من است و من خود ضامن آن هستم .
آن كس كه حوادث عبرت آموز روزگار را به چشم ببيند و از آن پند پذيرد، پرهيزگاريش او را از آلوده شدن به كارهاى شبهه ناك باز مى دارد. بدانيد كه بار ديگر همانند روزگارى كه خداوند، پيامبرتان را مبعوث داشت ، در معرض آزمايش واقع شده ايد.
سوگند به كسى كه محمد را به حق فرستاده است ، در غربال آزمايش ، به هم درآميخته و غربال مى شويد تا صالح از فاسد جدا گردد. يا همانند دانه هايى كه در ديگ مى ريزند، تا چون به جوش آيد، زير و زبر شوند. پس ، پست ترين شما بالاترين شما شود و بالاترينتان ، پست ترينتان . واپس ماندگانتان پيش افتند و پيشى گرفتگانتان واپس رانده شوند. به خدا سوگند، كه هيچ سخنى را پنهان نداشته ام و دروغ نگفته ام كه من از چنين مقامى و چنين روزى آگاه شده بودم .
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
زمان خلافت
خطبه پانزدهم
سخنى از آن حضرت (ع ) درباره زمينهايى كه عثمان در زمان خلافت خود به اين و آن داده بود وامام (ع ) آنها را به مسلمانان بازگردانيد:
به خدا سوگند، اگر چيزى را كه عثمان بخشيده ، نزد كسى بيابم ، آن را به صاحبش باز مى گردانم ، هر چند، آن را كابين زنان كرده باشند يا بهاى كنيزكان . كه در دادگرى گشايش است و آنكه از دادگرى به تنگ آيد از ستمى كه بر او مى رود، بيشتر به تنگ آيد.
سرزمينتان....
خطبه چهاردهم
سخنى از آن حضرت (ع ) :
سرزمينتان به آب نزديك است و از آسمان دور. مردمى سبك عقل هستيد و بردباريتان سفيهانه . آماج هر تير بلاييد و طعمه هر خورنده و شكار هر كس كه بر شما تاخت آورد.
نكوهش بصره و مردمش
خطبه سیزدهم
سخنى از آن حضرت (ع ) در نكوهش بصره و مردمش :
شما سپاهيان آن زن بوديد و پيروان آن ستور. كه چون بانگ كرد اجابتش كرديد و چون كشته شد روى به گريز نهاديد. خلق و خويتان همه فرومايگى است . پيمانهايتان گسستنى است و دينتان دورويى است و آبتان شور است . آن كس كه در ميان شما زيست كند گرفتار كيفر گناه خويش است . و آنكه از ميان شما رخت بربندد، به رحمت پروردگارش رسيده است . گويى مسجد شما را مى بينم ، كه چون سينه كشتى است بر روى دريا، زيرا شهرتان در گرداب عذابى كه خداوند از فرازش و فرودش فرستاده ، گرفتار است و همه ساكنان آن غرق شده اند.
((در روايتى چنين آمده است )): سوگند به خدا شهرتان در آب غرق مى شود، چنانكه گويى مسجدتان را مى بينم كه همانند سينه كشتى سر از آب بيرون دارد. يا همانند شتر مرغى بر زمين خفته . (و در روايتى ) چون سينه پرنده اى بر لجّه دريا.
همراه
خطبه دوازدهم
چون خداوند در جنگ جمل پيروزش گردانيد، يكى از ياران گفتش اى كاش برادرم ، فلان ، مى بود و مى ديد كه چسان خداوند تو را بر دشمنانت پيروز ساخته است . على (ع ) از او پرسيد:آيا برادرت هوادار ما بود گفت : آرى . على (ع ) گفت :
پس همراه ما بوده است . ما در اين سپاه خود مردمى را ديديم كه هنوز در صلب مردان و زهدان زنان هستند. روزگار آنها را چون خونى كه بناگاه از بينى گشاده گردد، بيرون آورد و دين به آنها نيرو گيرد.
جنگ جمل
خطبه یازدهم
سخنى از آن حضرت (ع ) به پسرش ، محمد بن حنفيّه ، هنگامى كه در جنگ جمل رايت را به دست او داد:
اگر كوهها متزلزل شوند، تو پايدار بمان . دندانها را به هم بفشر و سرت را به عاريت به خداوند بسپار و پايها، چونان ميخ در زمين استوار كن و تا دورترين كرانه هاى ميدان نبرد را زير نظر گير و صحنه هاى وحشت خيز را ناديده بگير و بدان كه پيروزى وعده خداوند سبحان است .