آدم بدكار
آدم بدكار را به وسيله كارِنيک خود اصلاح كن، و با سخن زيبايت ديگران را به كارخير رهنمون باش.
امام على عليه السلام
غررالحکم موضوعی، ج 1، ص99
خدا از دهنت بشنوه!
با یکی از دوستانم در حال عبور از یک خیابان بودیم که متوجه ظاهر بسیار بد چند خانم شدیم که همراه یک مرد حدودا چهل ساله بودند که چهره ی جدی و هیبت تنومندی داشت. اول فکر کردیم شاید دچار درگیری بشیم اما بعد با توسل به ائمه اطهار علیهم السلام جلو رفتیم و اون آقایی که با اونها بود رو به کناری کشیدیم و بهش گفتیم که وضع ظاهری خانم های همراه شما بسیار جلب توجه می کنه و تو این جامعه افرادی وجود دارند که بیمار دل هستند و… در حالیکه منتظر هر نوع برخورد تند از طرف اون مرد هیکلی بلند قد بودیم ، داشتیم همین طور ادامه می دادیم که ناگهان گفت: خودم هم هم خسته شدم ! خودم بارها به خانمم گفتم که این
وضع مناسبی برای بیرون رفتن نیست و باید با وضع بهتری بیاد بیرون! در آخر هم از ما به خاطر تذکرمان تشکر کرد و گفت که من رو از خودتون بدونید!
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
در كجا چنين جوانانى را سراغ داريم؟
در كجا چنين جوانانى را سراغ داريم؟ نظير اين ها را خيلى كم داريم و در هيچ جاى دنيا تعدادشان به اين كثرت نيست. بنابراين، بايد مواظب موج فساد بود.
1377/10/05- مقام معظم رهبری
دختر! تو ناموس خدایی...
یکی دوسالی می شه که دست و پاشکسته و با خوف و رجا دارم امر به معروف و نهی از منکر می کنم. امروز توی مترو یه خانمی رو دیدم بسیار بسیار چیتال پیتال…
داشتم می رفتم طرفش که توی ازدحام گم شد. دست و پام لرزید و گفتم تقصیر خودت بود که هی این پا و اون پا کردی… اما توی یکی از ایستگاهها دوباره به طرز عجیبی دوباره جلوم سبز شد! به خودم گفتم: خجالت بکش! خدا حجت رو بر تو تمام کرده. رفتم کنارش. بسم الله گفتم… با دست زدم به شونش و سلام کردم. گفتم: می تونی دو دقیقه وقتت رو بهم بدی؟ دستم رو از بازوش بر نداشتم و به عمق چشماش خیره شدم. روش رو کرد اون ور و به همراهش لبخند زد! انگار دوزاریش افتاده بود… بعد پرسیدم کدوم ایستگاه پیاده میشی؟ گفت: هفت تیر. گفتم: خب منم طالقانی پیاده می شم، پس وقت داریم!!! بعد بهش گفتم: یه سوال دیگه بپرسم؟ گفت: بپرس، با دست به صورت و موهای فشن و رنگ کردش اشاره کردم و گفتم: تا حالا فکر کردی توی این چیدمانی که واسه خودت انتخاب کردی، رضایت خدا کجا قرار می گیره؟؟! خندید و سرش رو تکون داد وگفت: نه! تا حالا فکر نکردم. بعد گفتم تو راه که داشتم کنارت میومدم خیلی دلم شکست. آخه همه ی مردا داشتند با یه نگاه بدی، خواهرم رو، یعنی تو رو دید می زدند! دختر تو ناموس خدایی! بعد گفتم: به دینمون معتقدی؟ گفت: آره
گفتم: تو دین ما، من خواهر تو ام. دوست دارم هوای هم رو داشته باشیم. تشکر کرد و گفت که از حرف های من اصلا ناراحت نشده. رسیدیم طالقانی. دوباره دست گذاشتم به بازوش. گفتم: من رسیدم، خداحافظ!
برام دست تکون داد…
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
معجزات اسلام
من همين امر به معروف و نهى از منكر زبانى را - ولو به شكل خيلى راحت و آرام و بدون هيچ خشونت و دعوايى - واقعاً يكى از معجزات اسلام مى دانم. مثلاً يک نفر كار خلافى مى كند، مى گويند آقا شما اين كار را نبايد مى كردى. اين مطلب را بگو و برو. مى گويد او برمى گردد دو تا فحش به من مى دهد. خيلى خوب؛ حالا دو تا فحش هم به شما بدهد؛ براى خاطر امر خدا تحمّل كنيد.
1377/12/04- مقام معظم رهبری
اکثرا چادری بودند!
رفته بودیم پارک سرخه حصار. یکی از خانواده هایی که مقداری با ما فاصله داشتند درب ماشینشون رو بازکرده بودند و با صدای خیلی بلند آهنگ گوش می دادند. بعد از مدتی هم چند تا از آقایونشون شروع به رقیصدن کردند.
من و همسرم داشتیم وسایلمون رو جمع می کردیم که بریم؛ تصمیم گرفتیم یه تذکری هم به اونها بدیم. همسرم با مردها صحبت کرد و من هم به یکی از خانوم ها که اکثرا چادری بودند گفتم: ما از این رفتار شما ناراضی هستیم. اومدیم اینجا که آرامش داشته باشیم و از طبیعت لذت ببریم. اون خانم به بقیه اشاره کرد و ازشون خواست صدای نوار رو کم کنند.
موقعی که داشتیم بر می گشتیم طرف ماشینمون، شنیدم همون خانم داشت میگفت: یعنی این ها تلویزیون هم نگاه نمی کنند؟!
متاسفانه رقص مرد با آهنگ های تند در برخی فیلم های سینمایی و حتی تلویزیون نشان داده می شود. نشان دادن چنین چیزهایی قبح گناه رو از بین می برد. شاید در تلویزیون آهنگ ساده تر، رقص ساده تر، زمان کوتاهتر و… پخش شود و ما هم نادیده بگیریم، ولی همین مجوز می شود برای این قبیل رفتار ها.
فقط می تونم بگم الحمدلله .
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
داداش، مردونه ش رو نداری؟
با یکی از دوستانم سوار تاکسی بودیم که راننده یه موسیقی با صدای ” زن ” گذاشته بود.
با لحن شوخی- جدی گفتم: داداش مردونه ش رو نداری؟
راننده یه کم آهنگ ها رو عقب جلو کرد و دید که انگار خبری نیست.
به کنایه گفت می خوای اصلا قرآن بذارم؟
گفتم : تو که نمیذاری.گفت : تو سی دی قرآن بده، من می ذارم.
دست بر قضا چند روز پیش از اون برای یکی از دوستانم سی دی قرائات استاد شحات انور رو گرفته بودم و مونده بود تو کیفم.
دادمش به راننده.
بنده خدا مونده بود الان سی دی قرآن از کجا آوردیم ما !؟
خلاصه جاتون خالی تا مقصد قرآن گوش کردیم!
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
موسيقی غنا
كسی كه با رانندگانی مواجه می شود كه از نوارهای موسيقی غنا و حرام استفاده می كنند وظيفه دارد با تحقق شرايط نهی از منكر، نهی از منكر كند، منتها بر او بيشتر از نهی از منكر زبانی واجب نيست و در صورتی كه مؤثر واقع نشود واجب است كه از گوش دادن به غنا و موسيقی حرام اجتناب كند و اگر به طورغير ارادی صدای موسيقی حرام و غنا به گوش او برسد چيزی بر او نيست.
اجوبة الاستفتاءات مقام معظم رهبری، س1065
سود انسان ها
شما بهترين امتی بوديد كه به سود انسان ها آفريده شديد كه امر به معروف و نهی از منكر می كنيد و به خدا ايمان داريد.
سوره مباركه آل عمران / آيه110
بفرمایید گوجه سبز...
بعد از ظهر بود و من از کوچه ای نسبتا خلوت رد می شدم. یک کیسه گوجه سبز که از صبح با خودم آورده بودم دستم بود و داشتم می خوردم. یک دفعه صدای آهنگی با خواننده ی زن به گوشم خورد. جلو تر رفتم. دیدم یک جوان تو ماشین لم داده و در را باز گذاشته و صدا را بلند کرده. اول از کنارش رد شدم. بعد با خودم فکر کردم که باید تذکر بدم. به ذهنم رسید که با تعارف گوجه سبز شروع کنم. گوجه ای که تو دستم بود رو کامل خوردم و بعد جلو رفتم و گفتم: “بفرمایید” . بعد که برداشت و تشکر کرد، گفتم:"داداش می تونم خواهش کنم کمش کنی!؟”
اون بنده خدا هم کمش کرد و من رفتم…
بعد با خودم فکر کردم که چقدر خوبه با تعارف کردن، امر به معروف و نهی از منکر را شروع کنیم. هم ترس خودمون می ریزه، هم مقاومت طرف مقابل را کم می کنه. بعد سر راه یک بسته لواشک پذیرایی به نیت امر به معروف و نهی از منکر خریدم و گذاشتم تو کیفم تا این واجب فراموش شده را با تعارف شروع کنم.
به شما هم پیشنهاد می کنم این روش را امتحان کنید…
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر
سرچشمه ى اسلام
ما بايد خود را به سرچشمه ى اسلام برسانيم تا زندگى به تمامى شيرين شود. قرآن كريم مى فرمايد : « الّذين ان مكّناهم فی الارض اقاموا الصّلاة و آتوا الزّكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر»
من مى خواهم اين واجب فراموش شده ى اسلام را به ياد شما و ملت ايران بياورم: امر به معروف و نهى از منكر. همه ى آحاد مردم بايد وظيفه ى امر كردن به كار خوب و نهى كردن از كار بد را براى خود قائل باشند. اين، تضمين كننده ى حيات طيبه در نظام اسلامى خواهد بود. عمل كنيم تا آثارش را ببينيم.
1368/10/19- مقام معظم رهبری ، ديدار با اقشار مختلف مردم قم
جملات قصار رهبر معظم انقلاب اسلامی
روز قدس بايد روز آمادگى براى آزادسازى قدس باشد.
روز قدس را گرامى بداريد و آن را بزرگ بشماريد.
روز قدس روز آرمانها و اهداف مقدس و اسلامى اين امت است.
روز قدس يكى از مهمترين روزها در جهان اسلام است.
شركت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزين فلسطين خواهد شد.
ملت بزرگ ما در روز قدس با حضور يكپارچه فرياد رساى خود را در حمايت از ملت فلسطين به گوش جهانيان مىرساند.
ملت مسلمان ايران با شركت در راهپيمايى روز جهانى قدس اين روز عزيز را زنده نگه دارند.
سخن حق
خطبه 40
سخنى از آن حضرت (ع ) وقتى شنيد كه خوارج مى گويند، ((لا حكم الا للّه )) فرمود:
سخن حقّى است كه به آن باطلى خواسته شده . آرى ، حكم جز از آن خدا نيست ، ولى اينان مى گويند كه امارت و حكومت ويژه ، خداوند است و بس ، و حال آنكه ، مردم را امير و فرمانروايى بايد، خواه نيكوكار و خواه بدكار، كه مؤ من در سايه حكومت او به كار خود پردازد و كافر از زندگى خود تمتّع گيرد. تا زمان هر يك به سر آيد و حق بيت المال مسلمانان گرد آورده شود و با دشمن پيكار كنند و راهها امن گردد و حق ضعيف را از قوى بستانند و نيكوكار بياسايد و از شر بدكار آسوده ماند.
در روايت ديگر آمده است ، كه چون سخن ايشان در باب حكميت شنيد فرمود:
حكم خدا را درباره شما انتظار مى كشم . در حكومتى كه نيكان بر سر كار باشند، پرهيزگار به طاعت حق مشغول است و در حكومت امير ظالم ، بدكردار از زندگى تمتع مى جويد. تا زمان هر يك به پايان آيد و مرگش فرا رسد.
اطاعت فرمان
خطبه 39
خطبه اى از آن حضرت (ع )
به مردمى گرفتار آمده ام ، كه چون فرمان مى دهم اطاعت نمى كنند و چون فرا مى خوانم پاسخ نمى گويند. - اى بى ريشه ها - چرا در يارى پروردگارتان درنگ مى كنيد آيا دينى نيست كه شما را با يكديگر متحد سازد آيا غيرت و حميّتى نيست كه شما را به خشم آورد در ميان شما ايستاده ، بانگ برداشته ، يارى مى طلبم ، ندايتان مى دهم ، مگر به فرياد رسيد. دريغا، كه هيچ سخنى از من نمى شنويد و هيچ فرمانى را به كار نمى بنديد.
سرانجام ، پايان ناگوار كارها پديدار خواهد شد. نپندارم كه به پايمردى شما از كس انتقامى توان گرفت يا به مقصودى توان رسيد. شما را به يارى برادرانتان فراخواندم ، ناليديد، همانند اشترى كه از درد ناف بنالد و گرانى و سستى ورزيديد، همانند اشترى پشت ريش كه بار بر او نهاده باشند. سپس ، خردك سپاهى مضطرب و ناتوان به نزد من روانه داشته ايد، چنان با بى ميلى قدم برمى دارند كه گويى به ديار مرگشان مى برند)).
من مى گويم :
((متذائب )) در سخن امام (ع ) به معنى مضطرب است . از ((تذائبت الريح )) يعنى وزش باد مضطرب شد و ((ذئب )) (گرگ ) را ذئب گويند به سبب اضطرابى كه در رفتار دارد.
شبهه
خطبه 38
خطبه اى از آن حضرت (ع ) كه در آن علت اينكه شبهه را شبهه ناميده ان بيان مى كند
شبهه را از آن روى شبهه گفته اند كه به حق شباهت دارد، هر چند، باطل است .
ولى دوستان خدا، بدان گرفتار نشوند كه چراغ يقين در دست دارند و رهبرشان هدايت و رستگارى است . اما دشمنان خدا را ضلالت و گمراهى بدان فرا مى خواند و راهنمايشان كورى است . نه آن كس كه از مرگ بترسد از مرگ رهايى خواهد يافت و نه آن كس كه دوستدار زيستن جاويد است از عمر ابد بهره مند گردد.