خواص و عوام جامعه...
بسیار شده که کلمه ی خواص را شنیده ایم لکن مراد از آن را شاید دقیق آگاه نباشیم .
در هر جامعه ای دو گروه هستند ، عده ای اهل تأمل و تحقیق و اراده هستند و عده ای خلاف آنها هستند ، نه اهل درک و فهم و نه هیچ چیز . گروه اول خواص نام دارند و گروه دوم عوام.
خواص ضرورتا تحصیل کرده نبستند بلکه ممکن است شخصی درس نخواده باشد لکن اهل تأمل و تدقیق در اوضاع عصرش می باشد و مسیر خود را خوب شناخته است ، چنین انسانی از خواص جامعه است هر چند که بی سواد باشد اما در مقابل ممکن است شخص تحصل کرده باشد لکن تابع جو رایج است و کارها و تصمیم هایش از روی فکر و تأمل نیست ، چنین شخصی جرء عوام جامعه خواهد بود.
منبع: الخواص و اللحظات المصیریة ، الامام السید علی الخامنائی دام ظله ، الصفحة ١١
ازدواج رسول اکرم (صلوات الله)
زمانی که پیامبر اکرم (ص) به سن 25 سالگی رسید عمویش به او گفت: ای محمد! دوست دارم که برای تو زنی بگیرم، اما مال و دارایی ندارم که با آن تو را کمک کنم؛ خدیجه از اقوام ماست و هر سال یکی از قریشیان را به همراه اموال و غلامش برای تجارت می فرستد تا بعد از مراجعت مقداری از سودی که برده به آن قریشی تعلق گیرد، اگر می خواهی با او درباره ی شرکت تو در این تجارت صحبت کنم. پیامبر (صلوات الله) پذیرفت و ابوطالب برای صحبت در این باره نزد خدیجه رفت. بنا به برخی نقلهای تاریخی دیگر علت سخن گفت ابوطالب با پیامبر در مورد شرکت او در این تجارت، فقر مالی او عنوان شده و گفته نشده که آیا فقر مطابق او علت پیشنهاد وی به رسول الله(صلوات الله) بوده یا فقر او از جهت کمک در ازدواج رسول اکرم (صلوات الله) سبب این امر شده.
شمه اى از فضایل خدیجه
از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبر(صلوات الله)فرمود: از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان زنان فقط چهار زن به کمال رسیدند:آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران،خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد.و در حدیث دیگرى فرمود:خداى عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید:مریم،آسیه،خدیجه و فاطمه.
و در تفسیر عیاشى از امام باقر(عليه السلام)از رسول خدا(صلوات الله)روایت شده که فرمود: در شب معراج چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:اى جبرئیل آیا حاجتى دارى؟
نجات سوسنگرد از خطر سقوط حتمی
هدف عملیات: نجات سوسنگرد از خطر سقوط حتمی
عملیات سوسنگرد از عملیات جنگی ایران در جریان جنگ ایران و عراق بود. این عملیات در محور سوسنگرد به صورت نیمهگسترده در تاریخ ۱۳۵۹/۸/۲۶ به فرماندهی مشترک انجام شد.
این عملیات قرار بود با مشاركت پاسداران و تیپ ۲ لشكر ۹۲ زرهی خوزستان و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم انجام شود. كلیه هماهنگیها برای انجام عملیات و نجات مدافعان توسط حضرت آیتالله خامنهای-شهید چمران انجام گرفته بود و قرار بود فردا صبح نیروی اصلی عملیات كه همان تیپ ۲ زرهی ۹۲ بود حمله خود را به سوسنگرد آغاز كنند كه شب ساعت حدود ۱۲ شب فرمانده لشكر ۹۲ زرهی امیر سرتیپ غلامرضا قاسمینو در تماس تلفنی با حضرت آیتالله خامنهای اظهار داشت كه فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار ظهیرنژاد اظهار داشته كه تیپ ۲ نباید در عملیات شركت كند وچون احتمال انهدام تیپ وجود دارد به دستور بنیصدر از شركت در این عملیات خودداری كند. با این دستور عملاً عملیات لغو میشد و سوسنگرد نیز سوقوط میكرد و تمام مدافعان به شهادت میرسیدند.
غيبت امام زمان، يک سنت الهي
اساساً مساله غيبت در گفتار معصومين(عليه السلام) به عنوان يک سنت الهي مطرح شده است که در ميان انبياء پيشين و اوصياي آنها معمول بوده است. بنابر روايات، صالح پيامبر در سن پيري از ميان قومش غايب شد و غيبت او مدتي به طول انجاميد. به طوريکه چون به ميان قومش بازگشت وي را نشناختند.
موسي(عليه السلام) نيز مدتي غايب بود و در طي اين مدت بني اسراييل در حيرت و سرگرداني و رنج بسيار به سر مي بردند تا بار ديگر موسي(عليه السلام) به نزد آنها بازگشت. چنين غيبتهايي درباره حضرت يونس، يوسف و برخي ديگر از پيامبران نيز ذکر شده است. بنابراين مساله به مانند سنت جاريه اي تلقي شده است که در باره امام زمان(عج) در امت خاتم الانبيا نيز مصداق پيدا مي کند.
در آخر، ذکر يک نکته ضروري است و آن اينکه دانش بشري براي کشف بسياري از امور يارا نيست و توان فهم آنها را ندارد.
بسياري از اسرار نظام خلقت هنوز براي ما مجهول است و خداوند متعال که در گفتارش جاي هيچ شک و ترديدي نيست در کتاب خود از اين موضوع اينچنين خبر داده است : ” و از دانش تنها مقدار بسيار کمي به شما داده شده است"7 و همچنين امام صادق(عليه السلام) در باره علت غيبت امام مهدي(عج) مي فرمايند : ” بي گمان براي قائم آل محمد غيبتي است که بطلان خواهان در آن شک مي کنند.
” سپس از آن حضرت سوال شد چرا آن حضرت غيبت مي کنند؟ ايشان جواب دادند : ” براي امري که ما اجازه بيان آن را براي شما نداريم".
آغاز امامت امام زمان(عج)، زمانی برای شادی منتظران
بر اساس تعالیم اسلامى یكى از وظایف مهم هر مسلمان، انتظار ظهور حضرت قائم(عج) است؛ انتظار تحقق وعده الهى بر حاكمیت صالحان و تشكیل دولت اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. اما آیا هیچ مىدانید كه پاداش این انتظار چیست و چه ثمرى براى منتظران دارد؟
امام صادق(علیه السلام) در روایت زیر به این پرسش پاسخ مىدهند:
«الا اخبركم بما لا یقبلالله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى. فقال: شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده [و رسوله] و الاقرار بما امرالله، و الولایة لنا، و البراءة من اعدائنا - یعنی الائمة خاصة - و التسلیم لهم، و الورع و الاجتهاد و الطمانینة، و الانتظار للقائم - علیهالسلام - ثم قال: ان لنا دولة یجیىء الله بها اذا شاء. ثم قال: من سره ان یكون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر مثل اجر من ادركه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لكم ایتها العصابة المرحومة.
سپس [امام] فرمود: براى ما دولتى است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مىسازد.
انتظار فرج از دیدگاه رهبری
مقام معظم رهبری درباره انتظار فرج و شرایط منتظران می فرماید: «منتظران صاحب الزمان، به منور شدن چشم انداز زندگی بشر و پایان دوران ظلم و تجاوز امید دارند و جنایات ستم و تزویر سردمداران استکبار جهانی، نمی تواند چشمه امید را در دل های آنان خاموش کند.
منتظران حجت تردیدی ندارند که روزگار ظلم و طغیان و تجاوز سرانجام به پایان خواهد رسید و قدرت قاهره حق، همه قله های فساد و تعدی را از بین خواهد برد. ما اعتقاد داریم که با ظهور مهدی موعود علیه السلام ، اندیشه و عقول بشری از همیشه خلاق تر خواهد بود و صلح و امنیت کامل در مقیاس جهانی آن به وجود خواهد آمد و ما برای چنین دورانی باید تلاش کنیم تا جهان روز به روز به این عصر آرمانی نزدیک تر شود».
بیا امید دلم
رسانده زهر جفا تا به چرخ آه مرا
گرفته است زکف معتمد رفاه مرا
به زندگانی من نیز زهر خاتمه داد
به دست و پیکر لرزان ببین گواه مرا
رسیده بر لب بام آفتاب زندگیم
بخوان غلام من از پشت پرده ماه مرا
بیا امید دلم مهدیم دگر مگذار
تو بیش از این به رهت منتظر نگاه مرا
بیا و آب بنوشان تو بر پدر دم مرگ
که نیست تاب و توان جسم همچو کاه مرا
تو در برم بنشین تا مگر که بنشانی
ز اشک دم به دم خود شرار آه مرا
به غربت تو و مظلومی تو میسوزم
چو گیرد اتش بیداد جایگاه مرا
سیدرضا مؤید
ربیع الاول
معتمد در ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری به واسطه یکی از نزدیکان خویش، امام حسن عسکری (عليه السلام) را با زهر مسموم کرد و امام در اثر آن، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام میفرستاد تا مردم گمان کنند که حضرت از بیماری طبیعی رنج میبرد. او میخواست از طرفی ضمن مداواى حضرت (عليه السلام) و کسب وجهه عمومى، از طریق مأمورانش اوضاع و شرایط را زیر نظر بگیرد و رفت و آمدها را تحت کنترل در بیاورد تا آنها اگر صحنه مشکوکى در رابطه با جانشینى و امامت پس از امام حسن (عليه السلام) دیدند آن را گزارش کنند.
امام عسکری پس از مدت کوتاهی به دلیل تشدید بیماری، در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری هنگام نماز صبح به شهادت رسیدند.
ایشان در بیست و هشت سالگى از دنیا رفتند و دوره امامتشان فقط شش سال طول کشید. بنابر روایات تاریخی، تمام این مدت شش سال یا در حبس و یا اگر هم آزاد بودند، اجازه ملاقات با مردم را نداشتند. در واقع ایشان از نظر معاشرت آزادى نداشتند.
هجرت رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) به مدینه
پس از آنکه مشرکان مکه، برای قتل رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) نقشه کشیدند، جبرئیل خبر این توطئه را به ایشان داد. در شب موعود چهل نفر از قریشیان، خانه حضرت را به محاصره درآوردند به گونه ای که محل خواب حضرت، در دید آنان قرار داشت.رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) به حضرت علی (علیه السلام) گفت تا به جای او بخوابد و از همان برد یمانی سبز رنگی که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) روی خود می کشید، استفاده کند. پس از آن رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) با عنایت خداوند از خانه خارج شده و به جنوب شهر مکه یعنی مسیری کاملاً برعکس مسیر یثرب رفت.
رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) هنگامی که صبح شد، و مشرکان برای اجرای نقشه خود آماده شدند، حضرت علی (علیه السلام) از جای خود برخاست و مشرکان فهمیدند که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) از دسترس آنان خارج شده است، به تکاپو افتاده و به دنبال ایشان گشتند، و توسط یک راهنما تا پای کوه ثور که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) به همراه ابوبکر در آنجا پنهان شده بودند، آمدند، و مشاهده تارهای عنکبوبت بر در غار به داخل غار نرفتند.قریش برای کسی که رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) را بیابد و به دست انان بسپارد صد شتر جایزه تعیین کرده بود.
دلایل ترک شهر مکه و دلیل هجرت به مدینه
1. مكّه سرزمين مناسبى براى ادامه دعوت نبود و رسول خدا (صلوات الله) نهايت بهرهبردارى ممكن را از اين شهر كرده بود و هيچ اميدى براى پيوستن گروههاى ديگرى- لااقل در آينده نزديك- به آيين اسلام نداشت.
2. رسول اكرم (صلوات الله) به عنوان نماينده و مبلّغ آيين توحيدى نمىتوانست به پيشرفتهاى اندك دوران مكّه بسنده كند، زيرا اسلام دين همه بشريت است و همه انسانها را در سراسر گيتى مخاطب خود مىداند
فلسفه حرام بودن 4 ماه قمری چیست؟
فلسفه حرام بودن 4 ماه قمری چیست؟ و آیا آن دلایل را می توان در جامعه امروز، دلیل حرام بودن این ماه ها دانست؟ چرا باید امروزه 2 برابر دیه بدهیم به خاطر دلیل 1400 سال پیش که این تحریم ماه ها به خاطر جلوگیری از جنگ های عرب های جاهلی بوده؟
در پاسخ به این سوال توجه به مطالب زیر سود مند است:
الف) فلسفه حرمت چهار ماه
در رابطه فلسفه وحکمت های حرام بودن چهار ماه قمری می توان نکات ذیل را عنوان نمود:
1. اراده ى انسان بر کردارهایش اثر مى گذارد؛ و خود اراده نیز از ذهنیّت ها تبعیت کرده و اثرپذیرى مى کند. وقتى این تفکر در جامعه حاکم باشد که قتل، حرام بوده و مستحقّ مجازات (دیه) است، دیگر به این زودى ها، حریم خون و حیاتِ انسان ها خدشه دار نشده و اکثریت درصددند تا با خویشتن دارى، دست خود را به خونِ به ناحق ریخته ى مسلمانى آلوده نکنند.
کوه ثور
کوه ثَور در جنوب مکه و مسجدالحرام[۱] و در راه یمن قرار دارد
برخی نام این کوه را اَطحَل یا ثور اَطحَل ثبت کردهاند، برخی از مورخان نیز به این کوه، ابوثور گفتهاند که صحیح به نظر نمیرسد. بعید نیست نام گذاری این کوه به «ثور» (به معنای گاو) به این سبب باشد که همچون گاوی است که رو به جنوب مکه کرده است.
در قدیم از دو راه کوهستانی به کوه ثور میرفتند که یکی دشوار ولی کوتاه بود و و دیگری آسان ولی طولانیتر بود. فاصله کوه ثور تا مکه بسته به راهی بود که انتخاب میشد؛ از این رو، این فاصله را، به تفاوت، حدود یک فرسخ،[۵] دو سه میل[۶] و در فاصله دو ساعت راه[۷] از مکه ذکر کردهاند. در مسیرهای امروزه، فاصله کوه ثور تا مسجدالحرام سه تا چهار کیلومتر است.[۸]
غار ثور
غار ثَور در قله کوه قرار دارد، بر کوههای اطراف مسلط و به صورت صخره یا سنگی توخالی و شبیه قایقی وارونه است. ارتفاع آن از زمین کمی بیش از ۵۰۰ متر و صعود به غار بسیار دشوار و مستلزم تلاش فراوان است.
روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه
دهم نوامبر از طرف یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد) روز جهانی «علم در خدمت صلح و توسعه» نامگذاری شده است. درحقیقت یک گرامیداشت جهانی که اهمیت علم را در جوامع برجسته میکند و اشاره به همبستگی علم، صلح وتوسعه دارد.
هر ساله با بزرگداشت این روز و برنامههای آن، نقش مهم علم در جامعه و نیاز به مشارکت و به کارگیری عموم مردم در بحثهای مربوط به مسائل جدید آشکارتر شده و بر اهمیت و ارتباط علم در زندگی روزمره و به دنبال آن زمینه های صلحِ پایدار تاکید میشود.
در حقیقت هدف آن است که با پیوند بیشتر علم با مسائل روزمره جامعه، اطمینان حاصل شود که شهروندان از پیشرفتهای علمیکه از آن میتوان برای توسعه بیشتر و صلح پایدارتر بهره برد، آگاه و مطلع باشند و همچنین بر نقش دانشمندان در گسترش درک وفهم ما از سیاره قابل توجه وآسیب پذیری - که ما آن را زمین وخانه خود مینامیم- و توسعه پایدار در جامعه با حفظ حقوق نسل آینده (محیط زیست، منابع طبیعی و…)، تاکید شود. این روز بهانه ای برای یک فرصتِ بسیج همگانی و مردمیدر موضوع علم برای صلح و توسعه در تمامیردهها از مقامات دولتی تا رسانهها و دانشآموزان ومدارس فراهم میکند.
دلیل حرام بودن ۴ ماه از سال قمری چیست؟
إِنَّ عِدَّةَ الشهُّورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شهَرًا فىِ کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنهْا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلَا تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ؛[1] شمار ماهها در نزد خدا، در کتاب خدا از آن روز که آسمانها و زمین را بیافریده، دوازده است. چهار ماه، ماههاى حرامند. این است شیوه درست. در آن ماهها بر خویشتن ستم مکنید.
در جواب سوال قبل از هر چیز باید دقت کرد که بهره انسان از دانش بسیار اندک است.
وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً؛[۲] آنچه از علم به شما روزى شده بسیار اندک است.
و نقص شناخت انسان او را مضطر به دین داری نموده است. و با عدم غفلت از این مساله، بسیار روشن است که نمی توانیم دلیل احکام را بیابیم. عالم دارای اسرار بسیاری است و قسمت اعظم آن در دسترس دانش ما نیست (عالم غیب) و خبری از آن نداریم .