مجلس گناه
امام صادق عليه السلام فرمود:
لا يَنْبَغِى لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْلِسَ مَجْلِساً يُعْصَى اللَّهُ فِيْهِ وَ لا يَقْدِرُ عَلَى تَغْييرِه «1»
سزاوار نيست افراد با ايمان در مجلسى بنشينند كه در آن گناه مىشود و توانايى بر تغيير آن را ندارند.
شرح كوتاه
شركت در مجلس گناه، گناه است اگرچه انسان مرتكب گناهى نشود و با اهل مجلس هم صدا نگردد، زيرا شركت در چنان مجلسى عملًا امضاى گناه است، مگر اين كه هدف او تغيير مسير آن، و انجام وظيفه بزرگ امر به معروف و نهى از منكر باشد.
بعلاوه مشاهده صحنههاى آلوده به گناه در حالى كه انسان در برابر آن بىتفاوت بماند، روح را تاريك و زشتى گناه را در نظر كم مىكند، و شخص را به گناه عادت مىدهد.
(1) اصول كافى، جلد 2، صفحه 374
تقوا در فضاي مجازي
تقوا در فضاي مجازي تقوای الهی و حجاب فقط به حضور و دوخته شدن چشم به اندام انسان مربوط نمی شود بلکه حجب و حیا و تقوای الهی در همه حال و همه جا و هر لحظه بایستی رعایت شود .
اینکه تصور شود چون در دنیای مجازی هستیم و همه چیز هم مجازی است، فکری غلط و اشتباه است.
تقوا همیشه تقوا معنا می دهد. روز و شب، ایران و غیر ایران و مجازی یا واقعی برایش فرقی نمی کند.
بردگان و آزادگان
در تاريخ، شواهد زيادي هست از كساني كه از لحاظ قانون مالكيت، غلام و برده و مملوك بودند ولي از لحاظ روح و عقل و فكر در منتهاي آزادي بودند. مگر لقمان حكيم كه قرآن كريم سوره اي به افتخار او و نام او اختصاص داده برده و بنده نبود؟ در عين حال از لحاظ عقل و روح و اخلاق در منتهاي آزادمنشي بسر ميبرد. و شواهد زيادتري هميشه در جلو چشم خود ميبينيم از كساني كه به حسب قانون مالكيت آزادند ولي اسير و برده اند، عقل و فكرشان برده است، روح و دلشان برده است، شهامت و اخلاقشان برده است.
قرآن كريم ميفرمايد: “بگو زيان كرده واقعي آن كساني هستند كه خودشان را باخته اند و شخصيت انساني خود را از دست داده اند". اينكه كسي در صحنه زندگي جامعه خود را ببازد ، يا خانه و مسكن خود را ببازد، يا پول و ثروت خود را ببازد، يا مقام اجتماعي خود را ببازد، آنقدر مهم نيست كه كسي شخصيت معنوي و انساني خود را ببازد، حريت و شهامت خود را ببازد، شجاعت خود را ببازد، استقلال و مناعت خود را ببازد، صفا و صميميت خود را ببازد، وجدان و قلب حساس خود را ببازد، عقل و ايمان خود را ببازد، روح استغنا و فتوت خود را ببازد.
منبع
حکمتهاواندرزها شهید مطهری (ره)
مردمی بودن زندگی انبیاء الهی
و ما أَرْسَلْنا قَبْلَک مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیأْکلُونَ الطَّعامَ وَ یمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَکمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً
و ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر آن که آنان(نیز) غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند، و ما بعضی از شما را وسیلۀآزمایش بعضی دیگر قرار دادیم
نکته ها
خداوند در این آیه می فرماید: همۀ انبیا غذا می خوردند و با مردم و در میان آنان بودند و در بازارها رفت و آمد داشتند.
پیامها
1- فرستادن انبیا، از برنامه ها وسنّت های الهی است.
2- آشنایی با تاریخ، هم بهانه جویان را خلع سلاح می کند و هم مایۀ تسلی پیامبر اکرم است.
جایگاه تواضع
قال الامام الحسن العسکری(علیه السلام)
من تواضع فی الدّنیا لإخوانه فهو عنداللّه من الصّدّیقین و من شیعة علیّ بن ابیطالب علیه السلام حقّاً
کسی که در دنیا نسبت به برادرانش متواضع باشد، نزد خداوند از صدّیقین به شمار می رود و او از شیعیان واقعی علی بن ابیطالب(علیه السلام) است.
احتجاج طبرسی/ج 2/ص267
هيچ عبادتى به اندازه نماز تبليغات ندارد
در هر شبانه روز پنج نماز واجب داريم و در هر نمازى سفارش به اذان و اقامه شده است. در اين دو نداى آسمانى جمعاً:
بيست مرتبه «حىّ على الصلوة»
بيست مرتبه «حىّ على الفلاح»
بيست مرتبه «حىّ على خيرالعمل»
و ده مرتبه «قد قامت الصّلوة» مىگوئيم.
با توجّه به اينكه مراد از «فلاح» و «خيرالعمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با كلمه «حىّ» و «قد قامت» به خود و ديگران، تلقين شتاب به سوى نماز مىكند و براى انجام هيچ عبادتى اين همه هياهو و تشويق وارد نشده است. به خصوص كه سفارش شده اذان را بلند بگوئيد و با صداى زيبا بگوئيد.
حجت الاسلام قرائتى ؛ یکصد و چهارده نکته درباره نماز
نماز و هجرت
حضرت ابراهیم مى گوید:
خداوندا! ذریّه خودم را در منطقه خشك و بى آب و گیاه قرار دادم، پروردگارا! براى اقامه نماز.
«ربّنا انّى اسكنت من ذریّتى بواد غیر ذى زرع ربّنا لیقیمواالصلوة» (ابراهیم،37)
آرى، ابراهیم براى اقامه نماز به مكه آمد، تا كعبه را به عنوان قبله نمازگزاران تجدید بنا كند، و سپس مردم را به حج دعوت نمود، گویا نماز به سوى كعبه، بیش از طواف به دور كعبه، در نظر ابراهیم جلوه كرده است!
کتاب 114 نکته دربارهی نماز، محسن قرائتی
ضررهای و عذاب های بی نماز، در دنيا چيست؟
آنچه كه در دنيا نصيب بي نماز مي شود از قرار ذيل مي باشد:
1. آرامش روحي ندارد:
کسي که نماز نمي خواند همواره مضطرب و نگران است، زيرا انسان تنها با ياد خدا آرام مي شود: « أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» ؛ «آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مى يابد!» و خداوند دستور داده برای یاد او نماز بخوانیم: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري ؛ «و نماز را براى ياد من بپادار!»
2. در لحظه مرگ درخواست بازگشت به دنيا را دارد
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: «يا علي بی نماز بازگشت به دنيا را درخواست مي كند» و سپس اين آیه را تلاوت کردند: «[ آنان هم چنان به راه غلط خود ادامه مي دهند] تا زماني که مرگ يکي از آنان فرا رسد [در آن حال] مي گويد: پروردگار من ! مرا باز گردان ! شايد در آنچه ترک کردم [ و کوتاهي نمودم ] عمل صالحي انجام دهم [ به او مي گويند چنين نيست،] اين سخني است که او به زبان مي گويد.»
منابع :
1 - رعد : 28
2 - طه : 14
3 - مؤمنون : 99 و 100
4 - بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج74 ؛ ص58
ضررهای و عذاب های بی نماز، در آخرت چيست؟
آنچه كه در آخرت نصيب بي نماز مي شود از قرار ذيل مي باشد:
1. در دنيا زندگي پرمشقتي دارد و در قيامت كور محشور مي شود:
قرآن نماز را بالاترین مصداق یاد خدا معرفی می کند. و در آیه دیگر مي فرمايد: «و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مى كنيم!»
2. به جهنم برده می شود!!
در قیامت بهشتيان از جهنميان سوالی مي پرسند که شنیدنی است: « آنها (مؤمنان) در باغهاى بهشتند، و سؤال مى كنند… از مجرمان: چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» مى گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم و… » لذا عاقبت بی نماز گرفتار شدن به عذاب الهی است مگر اینکه توبه نموده و جبران گذشته خود کند.
منابع :
1 - (طه : 124)
2 - (مدثر : 40 تا 43)
فلسفه اينكه نماز با گفتن «الله اكبر» شروع می شود و دست ها را بالا مي آوريم چيست؟
امام رضا عليه السلام در پاسخ به اين سوال فرموده اند: حقّ تعالى ابتداء به تكبير را واجب نموده زيرا در اين جمله ابتداء نام «اللَّه» آمده و حقّ تعالى ارادهاش تعلّق گرفته كه ابتداء به نام او شود و اين مقصود در ابتداء به (سبحان اللَّه) و (الحمد للَّه) و (لا اله الّا اللَّه) تأمين نمى شوند زيرا (اللَّه) در اين كلمات مؤخّر آمده است (1)
علاوه بر اينكه در معناي تكبير، عظمت الهي به بهترين وجه تجلي مي نمايد چرا كه (الله اكبر) يعني خدا برتر از همه موجودات حسي، عقلي، مُلكي و ملكوتي است، يعني خدا برتر از آنست كه كسي بتواند او را توصيف كند… از همين رو امام صادق (ع) ميفرمايد: همين كه تكبير ميگويي بايد همه چيز نزد تو كوچك شود جز او (2)
اما در خصوص فلسفه بالا آوردن دست ها در احاديث چنين آمده كه بلند نمودن دو دست نوعى تضرّع و زارى نمودن است لذا حقّ تعالى دوست دارد كه بندگان در وقتى كه يادش مى كنند با حالت تضرّع و زارى باشند (3)
(1) علل الشرائع ؛ ج1 ؛ ص258
(2) بحارالانوار، ج 81، ص 230
(3)علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج1، ص 837
تيمم چه فایده ای دارد؟ آیا این عمل منافاتی با بهداشت ندارد؟
1.آشکار سازی تواضع
از نظر عبادی، تيمم يكى از عبادات است و روح عبادت در آن منعكس مى باشد. انسان پيشانى خود را كه شريفترين عضو بدن او است با دستى كه بر خاك زده، لمس مىكند تا فروتنى و تواضع خود را در پيشگاه خداوند آشكار سازد.
2.از بین برنده میکروب ها
از نظر پزشکی، ثابت شده كه خاك به خاطر داشتن باكتري هاى فراوان مىتواند آلودگيها را از بين ببرد، کار اين باكتريها تجزيه كردن مواد آلى و از بين بردن انواع عفونتها است. این باکتری ها در سطح زمين و اعماق كم كه از هوا و نور آفتاب بیشتر استفاده می كنند فراوانند، اصولا خاك خاصيتى شبيه مواد «آنتى بيوتيك» دارد و تاثير آن در كشتن ميكربها فوق العاده زياد است.
بنابراين «خاكِ پاك» نه تنها آلوده نيست بلكه كشندة ميكرُبهاي موذي است و مى تواند جانشین مناسبی برای آب باشد ، با اين تفاوت كه آب حلال است، يعنى ميكروبها را حل كرده و با خود مى برد، ولى خاك ميكروب كش است.
البته خاكِ تيمم باید كاملا پاك باشد همانطور که قرآن می گوید: « با خاك پاكى تيمّم كنيد!» همچنین تعبیر به «صعید» که از ماده ” صعود” گرفته شده اشاره به اين است كه بهتر است خاك هاى سطح زمين كه در معرض تابش آفتاب و مملو از هوا و باكتريهاى ميكربكش است، براى اين كار انتخاب شود.
3.از نظر روانی، اگر وضو و غسل، بدلي نداشته باشد و بدون بدل، مكرّر نماز خوانده شود روحیه مواظبت برای گرفتن طهارت در شخص ضعيف شده و زمینه های سستی در انجام فرائض دینی برای افراد فراهم گردد.
خادم خدا
مسجدِ آبادی نه امام جماعت داشت و نه نماز جماعت در آن اقامه میشد. عبدالحسین برونسی کاری به این حرفها نداشت. خودش راه میافتاد و به مسجد میرفت. گاهی فقط خودش بود و خدای خودش؛ اما چراغ مسجد روشن میشد. عبدالحسین گوشهای میایستاد و با خدا به راز و نیاز میپرداخت.
شور و حالش در نماز تماشایی بود. من گاهی کشیک میکشیدم، فقط برای اینکه او بیاید، گوشهای بایستد و قامت ببندد. آنوقت تماشای حالوهوای او لذتی وصفناشدنی داشت. باز بودن درِ مسجد و روشن بودن چراغ آن، بعضی وقتها عدهای را کنجکاو میکرد و به آن سمت میکشاند. گاهی چند نفری آستین بالا میزدند و وضویی میساختند و به نماز میایستادند.
عبدالحسین خودش را با نماز وفق داده بود. فرقی هم برایش نمیکرد؛ وسط عملیات و آتش دشمن وقتی میفهمید وقت نماز شده، بیاعتنا به آنچه دوروبرش میگذرد، به نماز میایستاد. نماز خواندنش طوری بود که انگار کاری مهمتر از آن ندارد.
خاکهای نرم کوشک، ص34
كسي كه تا كنون نماز نخوانده چگونه بايد توبه كند؟
قرآن، به همه مؤمنان فرمانِ توبه مى دهد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با اخلاصِ كامل توبه كنيد، باشد كه پروردگار از گناهان شما در گذرد و به باغ هايى واردتان كند كه در آن جويبارهايى جارى است.» 1
حقيقت توبه و استغفار، دو رکن دارد: پشيماني از گناه گذشته و تصميم بر ترک گناه در آينده. البته تصمیم بر جبران نمازهای قضا شده، کمال توبه است.
اگر توبه حقیقی صورت گيرد، قبولي آن از طرف خداوند قطعي است، چون خداوند فرموده: «او کسی است که توبه را از بندگانش پذيرا ميشود و گناهان را مي بخشد»2
منبع :
1 - (تحريم : 8)
2 - (شوري : 25)
دلیل دردها و تنهاماندن حضرت زهرا(س) چه بود؟!
دردهای حضرت زهرا (س) ناشی از درک او بود؛درک او از آینده ای که مردم داشتند برای خودشان می ساختند. او و خانوادۀ گرامیش به این دلیل تنهامانده بودند که کسی درک آنها را نداشت.
مردم نمیفهمیدند در اثر دفاع نکردن از حق چه نتایجشومی در انتظارشان است. تازه از شدت گریههای حضرت زهرا(س) هم متعجب میشدند.
جریان ولایت مداری در سیره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
وقایعی که در امت اسلامی بعد از وفات پیامبر گرامی رخ داد جنبه یک حادثه آنی در طی مدت حداکثر سه ماه را ندارد بلکه جریانهایی منظم شده در جهت براندازی اصل اسلام که پذیرش ولایت و تسلیم بودن در برابر امر خداوند است، می باشد. در هر جریانی عوامل بوجود آورنده و زمینه های آماده ای برای شکل گیری اهداف جریان وجود دارد که آثاری نیز برآن مترتب می شود و برای پی بردن به تمام زوایای این جریان باید از اهداف آن شروع کرد.
بعد از واقعه غدیر خم و معرفی علی علیه السلام بعنوان امیرالمومنین و جانشین پیامبر جریانی در جهت کنار زدن و حذف امر پیامبر در مورد سرپرستی امت بعد از خود که در سقیفه نمود پیدا کرد، شکل گرفت. مسئولیت اولیه این جریان انفصال امت از ولایت است که با شعار «ما حاکم دیکته شده نمی خواهیم» محقق شد. آن کسی که مقابل این جریان ایستاد و خار چشم عوامل ولایت ستیز شد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. حال این سوال مطرح است که چرا خارج کردن امامت از حکومت برای این جریان از اهمیت اولیه برخوردار است و چرا حضرت فاطمه که برخوردار از مقام عصمت است تا سر حد مرگ از ولایت دفاع می کند؟