حضور اعضا هیئت امنا و مسئولین مدرسه علمیه امام خمینی ره در دفترامام جمعه رباط کریم
اعضاهیئت امنا به همراه مدیر و معاونین مدرسه علمیه امام خمینی (ره) در دفتر امام جمعه حضور یافته و انتصاب شایسته حجت الاسلام ترابی را به عنوان امام جمعه جدیدشهرستان رباط کریم تبریک عرض نموده وآمادگی خود را جهت یاری رساندن و کمک به پیشرفت امور فرهنگی و تبلیغی در سطح شهرستان اعلام نمودند.
فرم در حال بارگذاری ...
داستانی شگفت آور از بازدید زیارت امام رضا علیه السلام
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن…
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم….
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
منبع :کرامات امام رضا (ع) از زبان بزرگان نویسنده حسین صبوری .
فرم در حال بارگذاری ...
حب به خدا
رُوِیَ عَن عَلِیِّ اَمیرِالمُومِنینَ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ
کَما اَنَّ الشَّمسَ وَ الَّلیلَ لا یَجتَمِعانِ کَذلِکَ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الدُّنیا لا یَجتَمِعانِ
حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند
همان طور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی شوند، محبّت و دل بستگی به خداوند نیز با محبّت و دل بستگی به دنیا جمع نمی شوند.
شرح حدیث:
خیلی زیبایی در این روایت دیده می شود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟ این امری نیست که هفته ای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار می گیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودیش مثل قلب، عقل، اعضاء و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و… انسان ببیند کدام را انتخاب می کند امر الهی را انتخاب می کند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا این که معصیت را انتخاب می کند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دل بستگی به دنیاست؟
نور و ظلمت در یک جا جمع نمی شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمی گیرد، محبّت و دل بستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می کند؟ این از عمل انسان معلوم می شود. آیا دل را در اختیار صاحب خانۀ با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده ایم؟ یا اینکه با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده ایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام می دهد و می گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.
منبع :
غرر الحِکَم و دُرر الکَلِم صفحه ۱۴۱ روایت ۲۵۱۳.
فرم در حال بارگذاری ...
خيانت در زيارت
جناب حاج آقا حسن فرزند مرحوم آيت الله حاج آقا حسين طباطبائی قمی نقل كرد: كه برای معالجه چشم از مشهد به تهران آمده بودم، همان زمان يكی از تجار تهران كه او را می شناختم به قصد زيارت امام هشتم به خراسان رفت.
شبی از شبها در عالم خواب ديدم كه در حرم امام هشتم می باشم و امام روی ضريح نشسته اند، ناگاه ديدم آن تاجر تيری به طرف مقابل امام پرتاب نمود و امام ناراحت شدند. بار دوم از طرف ديگر ضريح تيری به طرف امام پرتاب نمود و حضرت ناراحت شد. بار سوم تير از پشت به جانب امام پرتاب نمود كه اين دفعه امام به پشت افتادند.
من از وحشت از خواب بيدار شدم . معالجه ام تمام شد و می خواستم به خراسان مراجعت نمايم، لكن توقف بيشتری كردم تا آن تاجر از خراسان برگردد و از حالش جويا شوم. از مسافرت برگشت و سوالاتی كردم اما چيزی نفهميدم، تا اينكه خوابم را برايش تعريف كردم.
اشك از چشمانش جاری شد و گفت: روزی وارد حرم امام رضا عليه السلام شدم و طرف پيش رو زنی دست به ضريح چسبانده و من خوشم آمد و دست خود را روی دست او گذاشتم، زن رفت طرف ديگر ضريح، من هم رفتم باز دست خود را بر روی دست او گذاشتم، رفت طرف پشت سر، من هم رفتم، تا دست خود را به ضريح گذاشت، دست خود را روی دست او گذاشتم، از او سوال نمودم كه اهل كجائی. گفت: اهل تهران، با او رفاقت نموده و به تهران آمديم.
منبع: یکصد موضوع، 500_داستان
سید علی اکبر صداقت.
فرم در حال بارگذاری ...
پیام امام رضا(ع) به شیعیان
- ️روایت شیخ مفید از پیام حضرت امام رضا(ع) به شیعیان، از طریق حضرت عبدالعظیم حسنی
* ️اى عبد العظيم! دوستانم را از جانب من سلام برسان و به آنان بگو كه: شيطان را به دل های خود راه ندهند
* ️و ايشان را به راستگويى و امانتدارى سفارش كن.
* ️به آنان توصيه كن كه خاموشى گزينند و بحث و جدل در کارهای بیهوده را رها کنند.
* ️و به یکدیگر روی آورند، و به دیدار هم روند، زیرا این کارها سبب تقرّب و نزدیکی آنها به من می شود.
* ️و خود را مشغول ریختن آبروی یکدیگر نکنند، که من با خود عهد کرده ام، هرکس مرتکب چنین کاری شود و یکی از دوستانم را ناراحت و خشمگین سازد، از خداوند بخواهم که در دنيا سخت ترين عذاب را به او بچشاند، و چنین فردی در آخرت از زیانکاران خواهد بود!
* ️و به دوستان ما آگاهی ده که خداوند، نیکو کارانِ آنان را مورد بخشایش خویش قرار می دهد و از بدکارانِ آنان می گذرد، مگر کسی که به او شرک ورزد و یا یکی از دوستان مرا آزار دهد، یا در دلش نسبت به وی قصد سوئی داشته باشد،
پس خداوند، او را نمی آمرزد تا آنکه از این نیّت بازگردد. پس اگر همچنان بر این نیّت بماند، خداوند روح ایمان را از قلبش می برد، و چنین فردی از ولایت و دوستی من خارج می شود
و از ولایت ما بهره ای نخواهد داشت،
و پناه بر خدا از چنین چیزی!
منبع : الإختصاص: ص۲۴۷،بحار الأنوار: ج۷۴ ص۲۳۰.
فرم در حال بارگذاری ...
معنی زیارت
زیارت؛ یعنى به حضور کسى رفتن و او را ملاقات نمودن. زیارت پیشوایان و بزرگان دین نیز به همین معناست. هدف زیارت برقرارى ارتباط با معصومین و اولیاء الله است و در این جهت باید تلاش نمود، در نتیجه واجب نیست که حتماً زیارتنامه خواند، بلکه مىتوان با آنها حرف زد و درد دل نمود.
ازاین رو زیارت به محض رفتن به حرم ائمه علیهم السلام و یا بزرگان دیگر و سلام بر آنان تحقق مى یابد. بقیه کارها از جمله آداب است که برخى از آنها مأثورند؛ یعنى از خود اهل بیت علیهم السلام دستوراتى در مورد آن وارد شده است؛ مانند« زیارت امین الله»، «عاشورا » و… به هر حال اصل زیارت با رفتن به حضور تحقق مى یابد و بقیه از آداب است. روشن است که درک این حضور، عنصری کلیدی به شمار می آید.
...
زیارت شرک نیست بلکه در سایه توحید، معنی پیدا می کندگروهی هستند که مى گویند زیارت قبور پیشوایان دین و بوسیدن ضریح ها و در و دیوار حرم ها و شفیع قرار دادنشان شرک و از گناهان کبیره است زیرا خداى تعالى در کتاب آسمانى خود، بت پرستان را براى این که مى گویند هولاء شفعاؤنا عند اللّه (1) و ملائکه و گاهى جن یا بشر را شفیعان خود قرار مى دهند مشرک مى شمارند و از این رو شفیع قرار دادن وخضوع کردن به غیر خدا موجب شرک است و فرقى میان ملائکه و انبیاء و غیر آنان نیست. ولى این گروه راه خطا پیموده اند و خداى متعال بت پرستان را هرگز از جهت شفیع دانستن ملائکه، مشرک نشمرده زیرا خود در آیات بسیارى از کلام خویش ملائکه و اولیاء را صریحا شفیع مى شمارد، مثلا می فرماید: و کم من ملک فى السماوات لا تغنى شفاعتهم شیئا الا من بعد ان یاذن اللّه لمن یشاء و یرضى. (2) بلکه از این جهت است که بت پرستان در عین این که ملائکه را شفیعان و واسطه خیر مى دانند، از پیشگاه خداوند متعال روگردان شده تنها و تنها آنان را مى پرستند و فقط نسبت به آنان مراسم بندگى رابجا آورده در برابر خدا آنها را خدایان دیگر قرار مى دهند.
ولى هرگز زائرین قبور اولیاء دین و ائمه اسلام با کرنشى که به مقام قرب آنان مى کنند نمى خواهند قبر یا صاحب قبر را معبود قرار داده در برابر خداى یگانه خداى دیگرى بپرستند. اگر در تعظیم و احترام آنان می کوشند در تعظیم شعائر و آثار خدائى می کوشند واگر قبر یا ضریح یا آستان آنان را می بوسند، لازمه محبت و ارادت را بجا مى آورند.
بنا براین بوسیدن و تبرّک جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالى)شرک نیست. و اگر احیانا برخى از مردم از پیشوایان دینى حاجتى مى خواهند، یا گشایش کار یا شفاى مریض مى طلبند، اگر به آنها اعتراض کرده و گوشزد کنیم: کسی که حاجت برمى آورد یا دردمند را بهبودى مى دهد خداست و بس، و پیشوایان دین بندگان خدا مى باشند، خواهند گفت: مراد این است که این بنده مقرب برایم دعا کند و «حاجتم را از درگاه خدا بخواهد» یا «با اذن خدا برآورد». و این پاسخ چنانکه پیداست مبنى بر توحید است نه شرک. (3)
عنایت خدا به مقرب ترین بندگان
پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند.
احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که براى آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشى مستقل قائل باشیم بلکه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشى از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگى و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار مىباشند.
ابراز محبت
بوسیدن ضریح امامان علیهم السلام و اولیاى الهى، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است همان گونه که عاشق، هر چیزى را که منتسب به معشوق است، مىبوید و مىبوسد و به سینه مىچسباند.
براى زائر امام معصوم علیهم السلام، خود سنگ و چوب ارزشى ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش یعنى، امام معصوم است.
به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایى خود را باز یافت: فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (4)؛ پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بىشک من از [عنایت] خدا چیزهایى مىدانم که شما نمىدانید؟ «تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف»، نمونهاى از تبرّک و استشفا به چیزى است که به شکلى منسوب به اولیاى الهى است.
«تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف»، نمونهاى از تبرّک و استشفا به چیزى است که به شکلى منسوب به اولیاى الهى است.
سیره اصحاب پیامبر
بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنى، اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم مىآوردند تا هر کسى قطرهاى از آب وضوى ایشان را به عنوان تبرّک برگیرد به گونهاى که نمىگذاشتند قطرهاى از آب وضوى پیامبر صلی الله علیه و آله بر زمین بریزد و اگر به کسى چیزى نمىرسید، از رطوبت دست دیگرى استفاده مىکرد. (5) اگر تبرّک جستن به قطرات آب، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت نهى و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.
سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذاى پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، چاههایى که آن حضرت از آن آب نوشیدهاند و- چه در زمان حیات ایشان و چه بعد از رحلت ایشان- بوده است.(6)
بر اساس داورى وهابیان- که صرف بوسیدن و تبرّک جستن به آثار اولیاى الهى شرک و حرام است- پیامبر اکرم و اصحابشان و نیز یعقوب نبى و همه انسانها- حتى خود وهابیان که فرزندان خود را مىبوسند- مرتکب شرک و حرام شدهاند.
توصیه به زیارت (تعبد)
مسلماً زیارت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) داراى آثار و اجر فراوان است و عرض ارادت به آنان و به زیارت آنان رفتن نوعى ارتباط معنوى بین زائر و ائمه (علیهم السلام) مىباشد.
چگونه ممکن است محبت خاندان نبوت یکى از فرائض دینى قرار بگیرد و در قرآن کریم به آن تصریح شود، ولى آثار و لوازم آن ممنوع گردد؟! چنان که می دانیم قرآن صریحا دستور داده که قُل لا أسئَلُکم علیه أجرا إلا المودّة فی القربی (7)
همچنین روایات فراوانى در خصوص زیارت تکتک امامان به خصوص سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) وارد شده است. از جمله امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: «زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) از بهترین اعمال است» (8) و در حدیث دیگرى مىفرماید: «من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین و حب زیارته و من ارادالله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین و بغض زیارته» هرگاه خداوند اراده خیرى به بنده خود کند در قلب او محبت امام حسین (علیه السلام) و زیارت او را قرار مىدهد. (9)
بنا بر این، زیارت مانند سایر دستورات دینی جنبه تعبدی هم دارد، و مانند سایر تکالیف شرعی، آن چه را به مصلحت ما بوده و در سعادت و کمال ما تأثیر دارد، به ما امر کرده اند.
یک نیاز فطری
در طول تاریخ بشریت افراد این نوع براى درگذشتگان خود آرامگاه ترتیب مى دهند و این رویه را یک نحو بقاء و حیات براى درگذشته و وسیله ارتباط با روان او مى دانند و با یادبود مزارش خاطره هاى شیرینى که از شخصیت از دست رفته دارند مجسم و متمثل مى سازند و این سنت خود یکى از بهترین وسائل ارتباط آینده انسانیت است با گذشته آن و عامل مهمى است در زنده نگهداشتن روشهاى مذهبى یا آداب و رسوم ملى و غیر آن. اسلام نیز که دینى است فطرى و بر اساس طبیعت آفرینش بنا گذاشته شده است این وسیله فطرى دیرین را تایید و امضاء نموده و به خاک سپردن اموات و بناى آرامگاه راتشریع کرده و احترام مرده را مانند زنده مرعى داشته است. به موجب روایات عامه وخاصه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شخصا بزیارت اهل قبور مى رفته و به آنان سلام مى داده است و همچنین ائمه اهل بیت (علیهم السلام) در مقابر مسلمین حضور بهم رسانیده و از آنان یاد مى کرده اند. (10)
آنان حاضرند
بنا به آن چه از روایات استفاده مىشود ائمه معصومین علیهم السلام حاضر و ناظر بر اعمال ما هستند و به خصوص عنایت خاصى نسبت به کسانى که به زیارت قبورشان مىروند دارند.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که: «مَن زارنى بعدَ وفاتى کان کمَن زارنى فى حَیاتى وَ کُنتُ له شهیداً و شافعاً یومَ القیامة (11) هر کس مرا بعد از وفاتم زیارت کند مثل کسى است که در زمان حیات من مرا زیارت کرده است و من شاهد براى او شفات کننده در روز قیامت خواهم بود.»
و در زیارت، هنگام اذن دخول به حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام مىگوییم: «وَ أعْلمُ أنّ رسولک و خلفائک احیاءٌ عندک یُرزَقونَ یَرَوْن مقامى و یسمعونَ کلامى و یردّونَ سلامى (12) من مىدانم که پیامبر تو و خلیفههاى تو زنده هستند در نزد تو و متنعم هستند و مىبینند جایگاه مرا و مىشنوند کلام مرا و جواب مىدهند سلام مرا.»
اولا، توجه آن عزیزان به آن مکانها بیشتر است. ثانیاً، با وجودى که خداوند همه جا هست ولى توجه خداوند به حرم معصومین و بعضى از مکانها بیشتر است.
تعلق روح به بدن بعد از مرگ
بر اساس آیات و روایات، ارتباط خاصى میان قبر برزخى و قبر خاکى، یعنى بین روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى وجود دارد. این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى که در طول زندگى دنیوى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشتهاند، سرچشمه مىگیرد که با قطع تعلق روح از بدن پس از مرگ به کلى از میان نمىرود، بلکه یک نوع ارتباط در حدّ پایینترى میان روح برزخى و بدن مادى و خاکى وجود دارد. از همین رو، قبر خاکى با قبر و عالم برزخى روح ارتباطى دارد که نقاط دیگر این ارتباط را ندارند، و به همین جهت است که على رغم حضور روح در عالمى فوق ماده، زمان و مکان (برزخ) توجه خاصى به بدن مادى و نقطهاى که بدن خاکى در آن است، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر خاکى و قبر برزخى است که دستورات و احکام خاصى در باب قبر، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبر، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامى وجود دارد. این ارتباط روح با قبر خاکى موجب مىشود که بتوان از این طریق بهتر با روح رابطه برقرار و به او توجه کرده و نیز توجه او را جلب کرد، بدین جهت در روایات تأکید فراوانى بر زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت و تلاوت قرآن کریم بر سر قبرها شده است، هر چند این آداب در هر جایى براى مردگان خوب است، ولى به دلیل ارتباط قبر برزخى با قبر خاکى بر انجام این آداب بر سر قبرها تأکید بیشترى شده و از استحباب بیشترى برخوردار است.
راجع به حرم اهلبیت و معصومین نیز مسأله این طور است که: اولا، توجه آن عزیزان به آن مکانها بیشتر است. ثانیاً، با وجودى که خداوند همه جا هست ولى توجه خداوند به حرم معصومین و بعضى از مکانها بیشتر است. مثلا راجع به مسجد قبا قرآن مىفرماید: «فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا (13) در آن کسانى هستند که دوست دارند پاک شوند.» این ملاک در هر مکانى باشد. بیشتر مورد توجه خداوند قرار مىگیرد و حرم معصومین یکى از بارزترین مصادیق این آیه شریفه است. (14)
تعظیم شعائر
زیارت قبور و حرم اهلبیت و بزرگان موجب زنده نگه داشتن آنها مىگردد. امروزه اثرى از یزید و شمر و ابوسفیان و امثال آنها نیست ولى اهتمام مسلمین و مؤمنین بر ساخت حرم و زیارت معصومین، موجب گشته که اولیاء الهى همیشه زنده و مطرح باشند و این خود یکى از مصادیق تعظیم شعائر الهى است.
کلامی از استاد جوادی آملی
در پایان کلامی برگرفته از علامه جوادی آملی را درباره حکمت و فلسفه زیارت می خوانیم: (15)
حکمت زیارت
زیارت، حضور عارفانه ی عاشق در دیار معشوق، دیدار عاشقانه ی زائر از سرای مزور، اظهار عشق و ارادت محب به محبوب، دل دادن صمیمانه ی دل داده در کوی دل دار، سرسپردن سرباز فداکار در پیش پای سردار، اعلان فروتنی دین دار در برابر دین و پیشوایان دینی و اذان ایمان و دین داری است.
زیارت، اعلام وفاداری صادقانه ی مرید است به مراد، ابراز علاقه ی مطیع است به مطاع و اعلام خود فراموشی جان بر کف مخلص است نسبت به جانان.
زیارت عرضه ی خویشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ایستادن در برابر آینه و معیار کمال و نشانی کوی کمال به انسان تعالی طلب است که به کجا می توان رسید.
زیارت، سفری مشتاقانه آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می شود، از راه دل عبور می کند و سرانجام نیز در منزل دل به مقصد ومقصود می رسد و بار بر زمین می نهد.
فلسفه زیارت
تعظیم، تکریم، گرامی داشت ویاد کردن انسانهای شایسته، هنرمند، فرهیخته، فرهنگ ساز، نقش آفرین، مصلح، متحول کنندگان تاریخ و …. نیز زنده نگه داشتن نام و یاد آنان پس از مرگ، لازمه ی محبت، عشق ارادت انسان به نیکی ها و کمالات است و ریشه در فطرت و سرشت آدمی دارد.
امروزه شاهدیم که ملتها و ملیتهای مختلف بزرگان علم، ادب و هنر خویش را با برگزاری سمینارها، همایشها، کنفرانس ها و … گرامی می دارند. فضایل و کمالاتشان را بر می شمارند، به وجود آنان افتحار میکنند و… این نکوداشت ها اختصاص به عصر حاضر ندارد بلکه در طول تاریخ ادامه داشته، هر چند که در کیفیت و کمیت مختلف بوده است.
تلاش جوامع گوناگون برحفظ آثار نیکان و احیای میراث گذشتگان و رواج موزه ها نمونه ای از نکوداشت مفاخر نیاکان است. بدین ترتیب در تکریم و تعظیم صاحبان کمال، تفاوتی بین زندگان مردگان صاحب کمال نیست.
گر چه در کیفیت و شکل نکوداشتها هر روز تغییراتی حاصل می شود ولی ریشه ی این بزرگ داشت ها، تکریم ها و تعظیم ها، زیبادوستی انسان و عشق و ارادت فطری او به کمال است. هر کسی با کشش درونی و خداداد خویش، زیبایی را دوست می دارد، به کمال عشق می ورزد، صاحبان کمال و زیبایی را می ستاید و در مقابل آنان از خود فروتنی نشان می دهد. چنان که از عوامل و انگیزه های عبادت آدمی در پیشگاه کمال مطلق (جل و علی) نیز همین کمال دوستی است. حتی بت پرستان نیز از آن جهت در برابر هیاکل چوبی و سنگی کرنش می کنند که آنها را صاحب کمال و برخوردار از جمال می پندارند هر چند در آن پندار و این کردار صائب نیستند.
پی نوشت ها
(1) یونس/ 18
(2) نجم/ 26 و27
(3) پرسمان
(4) یوسف/ 96
(5) صحیح بخارى، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50 مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330.
(6) صحیح بخارى، ج 3، ص 35 کتاب المغازى فضائل اصحاب النبى، باب مناقب على بن ابیطالب صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح 132 صحیح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326 مسند احمد، ج 5، ص 68.
(7) شوری/ 23
(8) بحار به نقل از کاملالزیارات، ج 97، ص 143
(9) وسائل الشیعه، ج 14، باب استجاب زیارة الحسین
(10) پرسمان
(11) بحار الانوار، ج97، ص143؛ کامل الزیارات، ص13
(12) بحار الانوار، ج97، ص372؛ البلد الامین، ص275
(13) توبه/ 107
(14) پرسمان
(15) ادب فنای مقربان، آیت الله العظمی جوادی آملی
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/0532445341/profile_pictures/_evocache/7583e5i49i1961-allah.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1523970128)
سلام احسنت
فرم در حال بارگذاری ...
آداب زیارت امامزادگان
رعایت ادب و آداب در هر امری، سبب دست یافتن بهتر به اهداف آن کار است. هر چیزی هم برای خود آدابی دارد؛ مثل آداب تجارت، آداب معاشرت، آداب کسب علم، آداب جنگ و مبارزه، آداب نماز و قرائت و … که شناخت و مراعات آن ها، آن امر را موفقیت آمیز تر می سازد و عامل را به هدف نزدیک تر می سازد.
از جمله برای زیارت هم آدابی ذکر شده است. مراعات آنها هم ثواب بیشتر دارد، هم زائر را در دستاورد های معنوی زیارت کامیاب تر می سازد و هم تربیت کننده است و مایه ارتباط روحی بهتر .
...
این آداب، برخی ظاهری است و برخی باطنی. در کتب حدیث هم عنوان آداب ظاهری و آداب باطنی بری برخی از اعمال و سنن مطرح شده است. بی شک همان آداب ظاهری هم به حصول توجّه قلبی و آداب باطنی کمک می کند.کیفیت زیارت کردن و جزئیات زیارت خواندن و کمّ و کیف این تشرّف و دیدار معنوی را نیز باید از اولیای دین آموخت. امام صادق)علیه السلام) به محمد بن مسلم ـ که از اصحاب بزرگ اوست چنین دستورالعمل می دهد:
هر گاه به زیارت مرقد امیرالمؤمنین (علیه السلام) رفتی، غسل زیارت کن، پاکیزه ترین جامه هایت را بپوش، بوی خوش و عطریات استعمال کن، با آرامش و وقار و آرام آرام حرکت کن ، وقتی به باب السّلام رسیدی، رو به قبله بایست و سه بار تکبیر بگو، آن گاه زیارت را بخوان…».[1[
این نکات، از جمله آداب ظاهری زیارت است.
مرحوم کلینی در کتاب کافی، مرحوم شهید اول در کتاب دروس و همچنین مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، آداب فراوانی برای زیارت نقل کرده اند.
آنجه در این نوشته می خوانید، برخی از مهم ترین آن آداب، با تبیینی روشن و شرح و بسط آن است.
1. غسل زیارت
بری حضور در حرم ها، زائر باید پاک باشد، هم پاکی ظاهری، هم درونی. غسل زیارت از آنجا که به عنوان یک عمل عبادی انجام می گیرد، علاوه بر تمیزی جسم و لباس، طهارت روح و روان را هم در پی دارد. هم قبل از آغاز سفر زیارتی و هنگام بیرون رفتن از خانه و شهر و بیش از شروع مسافرت مستحب است، هم قبل از تشرف به حرم های مطهّر معصومان:.
غسل، یک طهارت جسمی است، ولی صفای روحی و معنوی هم دارد؛ چون همراه با نیت، ذکر خدا و دعاست و تنها دوش گرفتن و شستن بدن نیست؛ مثل وضو که صرف شستن صورت و دست ها نیست. نورانیت و آثار معنوی و روحی آن در سایه توجه و قصد قربت و عبادت فراهم می شود. وضو به عنوان مقدمه نماز و غسل به عنوان مقدمه زیارت است.
در زیارت هفتم امام حسین (علیه السلام) که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان جمّال آموخته، حضرت می فرمید: وقتی خواستی به زیارت بروی، از آب فرات غسل کن و هنگام غسل بگو: بسم الله و بالله، اللهم اجعله نوراً و طهوراً و حرزاً و شفاءً مِن کُلِّ داءٍ وَ سُقمٍ و آفةٍ و عاهةٍ، الّلهم طهّر به قلبی و اشْرَح به صَدری و سهّل به اَمری.
با این دعا و امثال آن، هم کار با نام و یاد خدا آغاز می شود، هم طلب نورانیت و پاکی و شفا و یمنی است و هم دعا بری طهارت قلب و شرح صدر و آسانی کار.
غسل زیارت، یک معنی نمادین هم دارد؛ یعنی شستشوی جسم و تمیزی بدن، نمادی از طهارت روح است: ((شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام.))
کسی که برای تشرف به حرم آلایش جسمی را می زداید، آلایش روح را هم باید بشوید تا هم با جسم پاک، هم روح پاک، هم لباس نو، هم با روحیه نو تشرف یابد؛ چرا که توبه و خشوع، لباس روح است. در احادیث توصیه شده وقتی زائر از غسل فارغ شد، جامی پاک و تمیز بپوشد و دو رکعت نماز بخواند و با ذکر خدا و «الله اکبر» و «لااله الا الله» و با قدم های کوچک به طرف مزار برود. همه اینها در تأمین حال معنوی مؤثر است. بری غسل زیارت، دعاهای دیگری نیز وارد شده است.
طهارت روحی شرط ارتباط با پاکدلان و پاک جانان و حضور در اماکن مقدس است. رعایت این ادب در حال حیات امامان هم مورد تأکید است. چند نفر در مدینه قصد تشرّف به حضور امام صادق (علیه السلام) داشتند. در راه یکی از اصحاب از کوچه ای بیرون آمد و به این جمع پیوست؛ در حالی که جنب بود و اینان نمی دانستند. وقتی خدمت امام رسیدند و سلام دادند، حضرت خطاب به آن شخص فرمود: آیا نمی دانی که سزاوار نیست شخص جنب به خانه ی انبیا وارد شود؟ او برگشت و بقیه به خدمت امام شرفیاب شدند.[2]
امام صادق(علیه السلام) توصیه فرموده است: هر گاه به قصد زیارت قبر امیرمؤمنان(علیه السلام) رفتی، وضو بگیر، غسل کن و با آرامش راه برو. امام هادی(علیه السلام)نیز به موسی بن عبدالله نخعی ـ که از آن حضرت، زیارتی کامل و جامع برای هر یک از ائمّه درخواست کرد، و حضرت هم زیارت جامعه را به او آموخت ـ قبل از بیان متن زیارت فرمود: هر گاه به آستانه ی مرقد آن حضرت رسیدی، بایست در حالی که با غسل هستی، شهادتین را بگو و اذن دخول بخوان …، و آداب دیگر. در حدیثی هم که صفوان جمال از حضرت صادق(علیه السلام) می پرسد: امیرالمؤمنین را چگونه زیارت کنم؟ می فرماید: هر گاه اراده ی زیارت کردی، غسل کن، دو جامه ی تمیز و شسته شده ات را بپوش، عطر بزن و با بوی خوش به زیارت برو.[3]
خوش بویی و تمیزی از اخلاق انبیاست و برای زیارت اولیای الهی تأکید بیشتری بر آن شده است.
جنبه ی دیگر غسل زیارت، به بعد اجتماعی آن مربوط می شود. معمولاً در تجمع ها و مسافرت ها، ممکن است بدن عرق کند، فضا از نظر بوی بدن و عرق پاها و غبار آلودگی زائران و … ناهنجاری هایی داشته باشد که تحمّل آن برای دیگران خوب و خوشایند نباشد. غسل زیارت، گامی برای ایجاد فضای مطلوب تر در اماکن زیارتی و در مجموعه های زائران است. ادب تشرف به محضر یک شخصیت والا ایجاب می کند که دیدار کننده با بهترین لباس و نیکو ترین وضع و هیئت و با آراستگی کامل برود تا ادای احترام کرده باشد. غسل پیش از زیارت، تا حدّی تامین کننده این هدف است و بدون آن نوعی بی احترامی می شود.
از امام صادق(علیه السلام) درباره ی “خذوا زینتکم عند کلِّ مسجد” پرسیدند، فرمود: «الغُسل عِندَ لقاءِ کُلِّ امامٍ»[4]
آن حضرت غسل هنگام دیدار هر امام را مصداقی از آراستگی هنگام عبادت یا حضور در عبادتگاه به شمار می آورده است و این برای زائران درس تمیزی و خوش بویی و ادب ظاهری است.
2. لباس تمیز و آراستگی و خوش بویی
پوشیدن جامه ی نو و لباس تمیز و استفاده از عطر، آداب دیگر تشرف به حرم های مطهّر است. در روایات، هم بر «ثوب جدید» تأکید شده، هم بر «ثوب نظیف» که می رساند تمیزی و تازگی هر دو مورد عنیت است. مرحوم فیض کاشانی به نقل از شیخ صدوق، یکی از آداب زیارت قبور ائمه در عراق و خراسان را همین نکته می داند؛ مثلاً در زیارت سید الشهدا(علیه السلام) می گوید:
«هر گاه به زیارت آن حضرت رفتی، از کنار فرات غسل کن، لباس های پاکیزه بپوش و پا برهنه به سوی حرم عزیمت کن».
ایشان در مورد زیارت حضرت کاظم(علیه السلام) در بغداد و زیارت امام رضا (علیه السلام) در طوس هم غسل و تمیزی و پوشیدن لباس نو را بیان می کند، و نیز در زیارت قبر عسکریین در سامرا هم همین توصیه را دارد: «… فاغتسِل و تَنَظَّفْ و البسْ ثوبَیک الطاهِرَینِ».[5]
از آنجا که حالت روحی و جسمی و ظاهر و باطن در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، نوع لباس و وضع ظاهری زائر در پدید آمدن حال مناسب روحی و یجاد نشاط معنوی مؤثر است. لباس تمیز و نو هم همین اثر روحی را دارد. به علاوه، حرمت گذاری به شخصیتی که به دیدارش می رویم، بخشی هم در آراستگی ظاهر و مرتب و معطّر بودن لباس و سر و وضع جلوه می کند.
3. وقار و طمأنینه
آرامش و وقار ظاهری، نشانی طمأنینه درونی است. رفتار شتاب زده هم گویی باطن آشفته و نابسامان است. در توصیه ی مربوط به زیارت آمده است که: با وقار و آرامش راه بروید، قدم ها را کوچک بردارید، حالت طمأنینه داشته باشید، با حالت ذکر و تسبیح و تکبیر، وارد حرم و مزار شوید. اینها جهات شکلی و آداب ظاهری است که در باطن و درون زائر هم اثر می گذارد.
پیاده رفتن بعضی از ائمه به سفر حج را شنیده ید؛ مثل امام حسن مجتبی(علیه السلام) و امام کاظم(علیه السلام) . پیاده روی هم اثرگذار بر روح و درون است. صفوان جمال نقل می کند که با حضرت صادق(علیه السلام) همسفر بود، به کوفه که رسیدند، امام دستور داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا قبر جدم امیرمؤمنان(علیه السلام) است. سپس حضرت غسل کرد، لباس دیگری پوشید، به طرفه تپه ای که قبر علی (علیه السلام) آنجا بود، راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من کن، گام هایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو… . سپس خودش با صفوان به طرف قبر حرکت کردند؛ در حالی که سکینه و وقار بر آن دو حاکم بود و تسبیح و تقدیس و تهلیل می گفتند، تا به قبر شریف رسیدند.[6]
در حدیث دیگری، امام هادی(علیه السلام) هنگام آموختن زیارت جامعه کبیره به موسی بن عبدالله نخعی، پیش از بیان متن زیارتنامه به وی فرمود: هر گاه وارد حرم شدی و قبر را دیدی، بایست و سی بار، الله اکبر بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با آرامش و وقار باشی، فاصله ی گام هایت را کوتاه کن، بایست، بازهم سی بار تکبیر بگو، سپس نزدیک قبر برو، چهل بار تکبیر بگو، سپس بگو: «السلام علیکم یا اهل بیت النبّوه..».[7]
4. خضوع و خشوع
از جمله آداب زیارت، داشتن خضوع و خشوع هنگام زیارت است. خشوع ، حالتی قلبی و درونی است که از معرفت و محبت به یک مقام و شخصیت در دل یجاد می شود. تأثیر عظمت او در قلب، حالتی پدید می آورد که رعایت احترام در ظاهر را در پی دارد؛ حتی نوع یستادن، نشستن، نگاه کردن، سخن گفتن، وارد و خارج شدن، همه تحت تأثیر آن حالت درونی است. پس خشوع قلبی، خضوع اعضا و جوارح را پدید می آورد. این هم از نمونه های دیگر «تأثیر درون بر برون» است.
هر چه معرفت به مقام پیشوا زیادتر باشد، خشوع دل هم عمیق تر و بیشتر و رعایت ادب و خضوع ظاهری هم افزون تر خواهد شد. اینکه بعضی هنگام خروج از حرم، عقب عقب می روند و حاضر نیستند پشت به ضریح کنند و بیرون روند، جلوه ی از همین خضوع و ادب ظاهری است که ریشه در درون دارد. همچنان که در نماز، اگر حضور قلب باشد، رعایت وقار ظاهری را در پی خواهد داشت، در زیارت هم چنین است. در زیارتگاه ها تنها با جسم و بدن به یک امام معصوم نزدیک نمی شویم، بلکه قرب روحی هم باید پیدا کنیم. زائر باید خود را در محضر امام حس کند و امام را ناظر و مراقب رفتارش ببیند و چنین تصور کند که از راه دور آمده و اجازه یافته به حضور معصوم برسد. در این حال، چه حالتی خواهد داشت؟
به علاوه، وقتی تربت پاک و مطهّر ولی خدا مقدس است، زائر باید به تناسب قداست مکان و جایگاه شئون آنجا را رعیت کند. خداوند به حضرت موسی فرمان می دهد که ای موسی! تو در وادی مقدس طور کفش هایت را درآور.[8] همین نکته سبب شده که بزرگان در توصیه های خود بر بیرون آوردن کفش در حریم قدسی زیارت گاه ها، تأکید کنند و خودشان هم در عمل، پابرهنه به حرم ها مشرّف شوند. شیخ بهایی در شعری که به مناسبت تشرف به حرم علوی سروده، می گوید: این افق روشن که بر تو آشکار گشته، در حریمش خضوع کن و این طورسیناست، کفش از پی در آور: … هذا حرمُ العِزَّةَ فاخَلع نعلیک».[9]
5. ذکر تکبیر و تسبیح
از آدابی که بری زیارت مرقد های مطهر بیان شده، گفتن تکبیر و تهلیل هنگام تشرّف است. یاد خدا و حمد و ستایش او و ذکر توحید و تسبیح و تنزیه، هم توجّه دادن به عظمت خداوند است؛ چرا که عظمت چنین شخصیت هایی در عبودیت و تواضع در پیشگاه خداست، هم نوعی تعدیل نگاه و توجه انسان زائر است تا درباره ی این پیشویان الهی، دچار غلّو نشود و نسبت های غلّوآمیز ندهد و محوریت توحید در همه ی مسائل حفظ شود؛ مثلاً در زیارت امام حسین (علیه السلام) روایت شده که قبل از زیارت و در بدو ورود، حتی وقتی به فرات می رسد تا غسل زیارت کند، صد مرتبه الله اکبر، صد مرتبه لا اله الا الله و صد مرتبه صلوات بگوید. نیز در روایت است: هنگام زیارت وقتی مقابل قبر امام معصوم قرار گرفت، بگوید: «لا اله الا الله وحده لا شریک لَهُ»، ثواب بسیار برای او نوشته می شود.[10]
ذکر گفتن و خدا را به یکتایی ستودن و او را بزرگ شمردن، در همه حال خوب است و در حرم های مطهر اولیایی که مظهر اخلاص و توحید و ذکر و تسبیح اند، خوب تر.
6. اذن دخول
خواندن «اذن دخول» هنگام زیارت، یکی دیگر از آداب است. این اقتضای ادب است که بی اجازه وارد حریم حرم نشویم و با خواندن اذن ورود، هم ادای احترام کنیم، هم دل را آماده تر سازیم. ینکه در آغاز ین بخش، از قول شهید اول نقل شد که زائر، بر درگاه حرم بایستد، دعا کند و اذن بطلبد و اگر در دل خود خشوعی احساس کرد و رقت قلب حاصل شد، وارد شود، و گر نه بهتر است که برای ورود، زمان دیگری را انتخاب کند تا رقت قلب و خشوع حاصل شود،[11] برایا ین است که غرض مهم تر از ورود به حرم، حضور قلب است، تا انسان از رحمت نازل شده از سوی خدا برخوردار شود.
دقت در متن «اذن دخول» های رویت شده، آموزنده ی نکاتی است که در افزایش ایمان و معرفت و توجّه زائر به موقعیتی که در آن قرار دارد و کسی که به زیارتش آمده، مؤثر است. حضور در اعتاب مقدس با توجّه به این حقایق و معارف و فضایل، زمینه ساز فیض بیشتر در زیارت است.
در روایت است: هنگام زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) و هر یک از معصومان: این گونه اذن دخول بخوان:
«اللّهم إِنی وقفْتُ علی بابٍ من بیوتِ نبیک و آل نبیک…؛ خداوندا! بر درگاه یکی از خانه های پیامبر و دودمان پیامبرت ایستاده ام. خدیا! مردم را از اینکه بی اجازه وارد خانه ی پیامبر شوند، منع کرده ای. من به حرمت پیامبرت در حال غیبتش مثل حال حضور و حیاتش عقیده مندم و می دانم که فرستادگان تو زنده اند و نزد تو روزی می برند، جایگاه مرا در اینجا و این لحظه می بینند و سخنم را می شنوند. پروردگارا! ابتدا از او اذن می طلبم، سپس از پیامبرت و از جانشین تو که اطاعتش بر من واجب است، اجازه می خواهم که در این لحظه وارد خانه اش شوم، از فرشتگان گماشته به ین بارگاه مقدّس هم اذن می طلبم. به اذن خدا و رسول و خلفای او و اذن همه شما وارد این خانه می شوم و جویای تقرّب در پیشگاه خدایم… .[12]
در زیارت حضرت علی (علیه السلام) هم دعاها و اذن ورودهایی که نقل شده، چه در هنگام ورود به نجف، چه وقت ورود به حرم، چه هنگام ایستادن در صحن و آستانه، چه وقت ورود به رواق. مضمون این دعاها و اجازه خواهی ها ، اظهار ادب و درخواست اذن برای ورود به این مکان مقدس و حریم نورانی است و از آن امام به عنوان مولا، امیرمؤمنان، حجّت خدا، امین پروردگار و … یاد شده است تا زائر، قبل از زیارت بداند که در کجاست و به دیدار چه انسان کامل و حجت عظیمی آمده است. اغلب، مستند این اذن طلبی برای ورود به حرم را"یا یها الذّین آمنوا لا تَدخُلوا بُیوتَ النّبی اِلاّ اَنْ یؤَذنَ لَکم” [13] دانسته اند که نهی از ورود بی اذن به خانه پیامبر امت و در متن «اذن دخول» هم به این آیه اشاره شده است.
7. عتبه بوسی
احترام و ارج نهادن به جایگاه والای حرم های مطّهر، گاهی هم به بوسیدن در و درگاه به هنگام ورود است. در برخی سروده های عالمان عارف درباری زیارت نیز به این عتبه بوسی و ابراز تواضع و اداب و محبّت اشاره شده است.
علامی مجلسی سخن شهید اول را در این مورد به عنوان یکی از آداب زیارت نقل می کند و می افزاید که دلیل مستندی برای استحباب بوسیدن آستان و درگاه نداریم، ولی سجود برای خدا به عنوان شکر الهی بر این توفیق، مانعی ندارد.[14]
البته باید توجه داشت که بوسیدن زمین و درگاه به عنوان احترام و شکر، نباید به عنوان سجده بر امام تلقی شود و بهانه ای به دست مخالفان نیفتد تا چنین وانمود کنند که شیعیان در پیشگاه امامان خود سجده می کنند؛ در حالی که سجده بر غیر خدا جیز نیست! بوسیدن زمین به شکرانه ی توفیق الهی و بر نعمت زیارت، غیر از سجده به یک انسان است. صورت بر زمین نهادن یا بوسه بر آستان زدن، نهایت ادب و ارادت و محبت به یکی از اولیای مقرّب درگاه خداست و هیچ ربطی به شرک و پرستش غیر خدا ندارد.
8. حضور در کنار قبر و بوسیدن ضریح
ادب دیگر در زیارت، که نشانه ی محبت و ارادت بیشتر است، نزدیک شدن به قبر، دست نهادن به آن، بوسیدن و ابراز اشتیاق است. داستان زیارت اربعین جابربن عبدالله انصاری و عطیه ی عوفی گواه این زیارت عاشقانه است که دست روی قبر سیدالشهدا نهاد و بر او درود و سلام داد.
در حدیث امام صادق(علیه السلام) آمده است:
«صَلّوا إِلی جانبِ قبر النّبی، و إِنْ کانَتْ صلاة المؤمنین تَبْلُغُه اینما کانُوا؛[15] کنار قبر پیامبر بر او صلوات و درود بفرستید؛ هر چند درود مؤمنان هر جا که باشند، به او می رسد».
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، ضمن بحث از آداب زیارت به این نکته اشاره می کند که برخی می پندارند رعایت ادب به حریم امامت، به آن است که زائر هر چه دورتر بایستد و به قبر و ضریح نزدیک نشود. ایشان این را وهم و اشتباه می دانند و تأکید می کنند که نزدیک شدن به قبر و ضریح و بوسیدن آن یکی از آداب است.
البته رعایت این ادب و استحباب وقتی است که ازدحام جمعیت نباشد و عمل به آن مزاحمتی بر دیگران نداشته باشد و فشار نیاورد، یا حال معنوی زائر را هم به هم نزند. چه بسا یک کار مستحب، در شریطی تبدیل به امر غیر مطلوب می گردد؛ مثل بوسیدن حجرالاسود که در شریط خلوت و عادی بسیار پسندیده است، ولی در ازدحام جمعیت بوسیدن یا لمس آن به قیمت له کردن دیگران یا اذیت و آزار، روا نیست. در شریط ازدحام در حرم ها، بهتر است که انسان کناری بایستد و با فاصله و حالت آرامش خود و راحتی دیگران زیارتنامه را بخواند و این تصور عوامانه را که اگر دست به ضریح نرسد، زیارت قبول نیست، از ذهن خود بیرون کند.
کسی هم که کنار ضریح می رود و لمس می کند یا بوسه بر آن می زند، خوب است که توقف نکند و فرصت و امکانی برای دیگران هم بدهد که به این فیض برسند و استفاده از ضریح را حق اختصاصی خویش نشمارد.
بوسیدن ضریح، نوعی ابراز عشق و علاقه به صاحب قبر است. بوسه بر درگاه و درها و دیوارها و ضریح و سنگ قبر ، به خاطر انتساب اینها به آن چهره های محبوب است، و گر نه سنگ و چوب و آهن خود به خود قداستی ندارند.
ببوس ای خواهرم قبر برادر
شهادت، سنگ را بوسیدنی کرد
آنان که به رمز و راز این قضیه توجه ندارند، شیعه را بر این ابراز ارادت مورد انتقاد قرار می دهند؛ در حالی که شوق به محبوب است که هر چه را به آنها منسوب است، در نظر محبّ، عزیز و دوست داشتنی می سازد. به قول صائب تبریزی:
اگر از حسن عالم گیر او واقف شدی زاهد
پرستیدی به جی کعبه هر سنگ نشانی را
9. ادب نسبت به قبر مطهر
زائری که توفیق تشرّف به حرم ها را می یابد، باید خود را در حریم خانه ی امام یا امامزاده احساس کند و هر نوع ادب لازم را به جا آورد. سید بن طاووس توصیه می کند: زائر، مثلاً در حرم حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) ، در بدو ورود، دو رکعت نماز تحیت مسجد بخواند، سپس رو به طرف روضه ی نبوی و حجره ی شریف پیامبر کند، سلام دهد، دست به آن بکشد و استلام کند، ببوسد.[16]
سپس می افزید: دست ها را بر دیوار حجره ی مطهر حضرت بگذارد و بگوید: «اَتَیتُکَ یا رَسُول الله مُهاجراً الیک … .» و خود را مهاجری معرفی کند که به حضور پیامبر خدا ره سپرده و برای ادای این وظیفه به زیارت آمده و اگر در حال حیات توفیق دیدار نداشته، پس از وفات آمده و می داند که احترام آن حضرت در حال ممات، مثل حرمت او در حال حیات است، و از آن حضرت بخواهد که نزد خدا شاهد این زیارت باشد. دست ها را به صورت خود بکشد و این زیارت را نوعی بیعت به حساب آورد و دعا کند که تا آخر عمر بر همین عهد و پیمان استوار بماند.[17]
سپس رو به قبر و پشت به قبله زیارت بخواند. بعد از آن قبر را پشت سر قرار دهد و رو به قبله دعاهایی بخواند که نقل شده، سپس سراغ منبر پیامبر برود، آن را لمس کند، تبرّک بجوید دست هایش را به صورت و چشمانش بکشد، این آداب، نشان دلدادگی و محبّت است، زیارت هم قلمرو عشق و وادی دل است و زائر، این گونه جذبه ی درونی خود را ابراز می کند.
شهید ثانی می گوید: زائر در حال زیارت، رو به مزار و پشت به قبله بایستد، با حالت دعا تضرع کند و سمت چپ صورت را بر قبر بگذارد، دعا کند و از خدا حاجت بطلبد و به صاحب قبر توسل جوید تا خدا حاجتش را برآورد و او را مشمول شفاعت گرداند و در دعا اصرار و مبالغه کند، آن گاه به طرف بالای سر برود و رو به قبله دعا بخواند.[18]
کیفیت ایستادن کنار قبر و نحوه ی زیارت، باید گویی ادب زائر باشد. در حالات حضرت رضا (علیه السلام) آمده است که وقتی می خواست از قبر حضرت رسول وداع کند و برای اعمال عمره به مکه رود، کنار قبر پیامبر آمد، در طرف بالای سر ایستاد، مشغول نماز شد، سپس شانه ی چپ را به قبر چسباند و در نزدیک یکی از ستون ها چند رکعت نماز خواند.[19] شبیه این رفتار، در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که چنین توصیه فرمود.[20]
علامه ی مجلسی در مورد برخی از این نقل ها می افزید: گر چه پشت به پیامبر کردن هنگام دعا، به ظاهر نوعی خلاف ادب به شمار می رود، ولی وقتی توّجه به خدا باشد و قصد زائر، پشتگرمی به حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) باشد، اشکالی ندارد. کنار قبر ایستادن و تکیه بر قبر کردن و دعا رو به قبله، از امام سجاد(علیه السلام) و سیره ی او هم نقل شده است.[21]
10. پرهیز از حرف های بیهوده و کارهای لغو
ادب دیگر در تشرّف به حرم های مطهر، پرهیز از هر کاری است که مغایر با ادب حضور است؛ از جمله کلمات لغو و حرف های بیهوده و حرکات سبک و ناپسند و دور از شأن زیارتگاه. محدث قمی در مفاتیح الجنان (ادب بیست و یکم زیارت) می گوید:
«ترک نمودن سخنان ناشایست و کلمات لغو و اشتغال به صحبت های دنیویه که همیشه در هر جا مذموم است و قبیح و مانع رزق و جالب قساوت قلب است، خصوصاً در این بقاع مطهّره…».
هدف از زیارت، بهره وری از فیض های معنوی است. پرداختن به سخنان و کارهای لغو، مانع آن فیض ها می شود و چه بسا اوقات کسی در داخل حرم ها به چنین حرف ها و کارهایی سر می شود و از مائده معنوی گشوده در آن ضیافت خانه های آسمانی بی بهره بماند. به علاوه، این گونه حرف ها و حرکات و رفتارها، توّجه و حضور قلب زائران دیگر را هم بر هم می زند و بیهوده گوی غافل، هم خودش محروم می ماند، هم مانع بهره وری روحی دیگران می شود.
صحبت های بلند بلند هم، علاوه بر اینکه خلاف ادب در محضر ولی خداست، برای دیگران هم مزاحمت و حواس پرتی می آورد. مستند این نکته، به گفته بعضی از علما آیه شریفه “لاترفعو اصواتکم فوقَ صوتِ النبی"[22] است؛ یعنی صداهایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید. رعایت این نکته یک ادب اجتماعی و معاشرتی است؛ حتی نه حرف های عادی، بلکه زیارتنامه را هم بلند بلند خواندن، به نحوی که تمرکز روحی و حضور قلبی دیگران را به هم بزند، مناسب نیست.
آنچه دراین اماکن مطلوب است، آرامش و فضای آرام است تا برای پیدایش حضور قلب و روح عبادت و زیارت مؤثر باشد. سر و صدهای بسیار یا صلوات و زیارت بلند بلند، مخلّ این حالت است و رشته ی پیوند و اتصال زائران دیگر را از هم می گسلد.
11. خواندن زیارت مأثوره
تأکید بر آن است که در زیارت ها، بیشتر از متون زیارتی نقل شده از ائمه معصوم (علیه السلام) استفاده شود که به آن گونه دعاها و زیارت های مستند مأثوره گفته می شود. زیارت اربعین، زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله، زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) و بسیاری از زیارتنامه هایی از ائمه اطهار نقل شده و کلام امام است. خواندن اینها بهتر از متون زیارتی دیگر است. مضامینی هم که در این گونه زیارتنامه ها است، متعالی تر است و از زبان اولیای الهی تراویده است.
امامان ما، کیفیت انجام زیارت را با همه ی جزئیات و آدابش بیان فرموده اند و متن های منقول از آنان هم فراوان است و محتوای آن ها در خور توجّه.[23] گاهی این آموزه ها بسیار کوتاه است، ولی رجحان آن به این است که از امام نقل شده است؛ مثلاً یونس بن ظبیان از حضرت صادق(علیه السلام) می پرسد: یا بن رسول الله9! من بسیار به یاد حسین بن علی (علیه السلام) می افتم. در آن لحظه چه بگویم؟ فرمود: هنگام یاد از او سه بار بگو: «صلّی الله علیک یا ابا عبدالله»[24] که سلام تو از دور یا نزدیک به او می رسد.
در نقل دیگر، امام صادق(علیه السلام) به سدیر می آموزد که هر گاه خواستی سید الشهدا را زیارت کنی، بالای بام خانه ات برو و نگاهی به چپ و راست کن. آن گاه رو به قبر آن حضرت بکن و بگو: «السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمة الله و برکاته»، تا خداوند ثواب یک زیارت شایسته به تو عطا کند.[25]
این گونه توصیه ها و متن آموزی ها، درباری زیارت حضرت رسول و ائمه دیگر هم نقل شده است.
12. دعا و تلاوت و عبادت کنار قبر
نماز در برخی مکان ها فضایلت و ثواب بیشتری دارد، یکی هم در حرم های مطهر معصومان:.
غیر از اصل نماز خواندن که مطلوب است، خواندن نماز و اهدای آن به روح امام یا شخصیتی که مورد زیارت است، فضیلت دارد و به آن نماز زیارت گفته می شود که دو رکعت، گاهی هم چهار رکعت یا شش رکعت (دو رکعت دو رکعت) است و اغلب توصیه شده پس از زیارت خوانده شود و بعد از آن نماز، حاجت ها را از خدا بطلبند.
نماز زیارت، پس از زیارت عاشورا، پس از زیارت شهدی کربلا، پس از زیارت عاشورای غیر معروفه و موارد دیگر نقل شده است. محدث قمی نقل می کند: امام صادق(علیه السلام) به زیارت قبر جدش امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفت، پس از فراغت از زیارت در بالای سر آن حضرت خطاب به امام حسین (علیه السلام) سلام داد و زیارت خواند، آن گاه دو رکعت نماز خواند و پس از فراغت از آن دعایی خواند، با این آغاز: «یا الله یا الله یا الله یا مجیب دعوةِ المضطرّین».
به هر حال، خواندن نماز و دعا در حرم های مطهر، پس از زیارتنامه مطلوب است. در روایات متعددی آمده است که پس از زیارت و نماز، دست به دعا بردار و هر چه می خواهی، از خداوند بطلب. امام هادی(علیه السلام) فرمود:
«مَنْ کانَت له إلی الله حاجَةٌ فَلْیزُرْ قبرَ جَدّی الرّضا بِطوسٍ و هو علی غُسلٍ وَ لْیصَلِّ عندَ رأسهِ رکعتَینِ وَ لْیسألِ الله تعالی حاجَتَه فی قُنوته، فاِّنُه یستَجیبُ مالم یسْئلْ مَأثماً او قطیعةَ رَحِمٍ..؛ هر کس به درگاه خدا حاجتی دارد، قبر جدم حضرت رضا (علیه السلام) را در طوس زیارت کند؛ در حالی که غسل کرده باشد، بالای سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند و در قتوت نمازش حاجتش را از خدا بخواهد، خداوند اجابت می کند، تا وقتی که خواسته اش گناه یا قطع رحم (نفرین به خویشاوندان) نباشد.
امام باقر(علیه السلام) هم درباره ی زیارت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و دعا در حرم او می فرماید:
«ما مِنْ آتٍ أَتاهُ یصِلّی عنده رکعتینِ أو أربعاً ثُمَّ سَئلَ الله حاجَتَه إلاّ قضاها؛[26] هیچ کس نیست که کنار قبر آن حضرت برود و دو رکعت یا چهار رکعت نماز بخواند و از خداوند حاجتش را بطلبد، مگر آنکه خداوند آن را برآورد».
دعا در قبور مطهر ائمه اطهار ،مقبولیت و ثواب بیشتری دارد. نماز فریضه و مستحب هم در حرم ها از فضیلت بسیار برخوردار است. امام با قر(علیه السلام) به شخصی فرمود: چه مانع دارد که هر وقت حاجتی داشتی، نزد قبر حسین بن علی(علیه السلام) بروی و چهار رکعت نماز بخوانی و حاجت خود را از خدا بخواهی؟ سپس اضافه فرمود: نماز فریضه در کنار قبر او برابر است با حجّ، و نماز نافله معادل عمره است، و ثواب های دیگر. سید بن طاووس هم توصیه می کند: اگر به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شدی، جدّ و جهد کن که از تو فوت نشود فریضه و نافله در حائر شریف حسینی که ثواب بسیار دارد.[27]
بسیاری از اهل دل و مجاوران اعتاب مقدسه، مقید بوده اند که هر سه وعده نماز خویش را در حرم های مطهّر بخوانند، به خصوص در حرم سید الشهدا (علیه السلام) که هم نماز ثواب بیشتری دارد و هم دعا در زیر قبّه ی حرم آن شهید، مستجاب است. محّدث قمی می نویسد:
«بدان که عمده ی اعمال در روضه ی مطهّره امام حسین (علیه السلام)، دعاست؛ زیرا اجابت دعا تحت آن قبّه سامیه، یکی از چیزهایی است که در عوض شهادت، حق تعالی به آن حضرت لطف فرموده و زائر باید آن را غنیمت دانسته، در تضرّع و انابه و توبه و عرض حاجت کوتاهی نکند و در طی زیارات آن حضرت، ادعیه بسیاری با مضامین عالیه وارد شده است. بهتر آن است که از دعاهای صحیفه کامله آنچه تواند بخواند، که بهترین دعاهاست».[28]
متن دعاهایی که از ائمه پس از زیارت نقل شده، بسیار است. کافی است کتاب های دعا و زیارت را مطالعه کنید و با این دعاهای گوناگون و ژرف و زیبا که پس از زیارت پیامبر، ائمه بقیع، امام حسین، روز غدیر، زیارت امام رضا و … توصیه شده، آشنا شوید.
تلاوت قرآن در حرم های مطهر نیز از جمله کارهای با فضایلت است. در زیارت حج نیز از بهترین اعمال در مسجد الحرام، تلاوت قرآن است. خواندن قرآن، هم برای بهره بردن خود انسان می تواند باشد، هم برای اهدای ثواب آن به روح پیامبر یا امام مورد زیارت، یا هدیه به ارواح مؤمنان و درگذشتگان. و چه خوب که تلاوت قرآن هم همراه با تدّبر و تأمّل باشد تا انس با کلام الهی در اماکن مقدس، تأثیر معنوی بیشتری داشته باشد.
رعایت آداب و مستحبات، برای زائر حالت تنبّه و بایداری دل پدید می آورد و اگر هم آلوده به برخی لغزش هاست ، زمینه اصلاح و جبران و توبه و استغفار پدید می آورد و چه عملی شیسته تر از توبه درکنار حرم های امامان و تعهّد بر پاک زیستن و رهایی از سلطه ی شیطان و نفس امّاره؟
13. تکریم خادمان و کمک به فقیران
خادمان حرم ها، با سرمایه عشق و محبت در آستان اهل بیت(علیهم السلام) خدمت می کنند و انتظار می رود که برخوردشان با زوّار، بر اساس محبت و دلسوزی و راهنمایی باشد. زائران نیز باید جایگاه آنان را بشناسند و قدر بدانند و مورد تکریم قرار دهند.
شهید اول می نویسد: سزاوار است خدام حرم ها از اهل خیر و صلاح و متدین و صاحب مروّت و تحمّل و صبوری باشند، عصبانی نشوند، برخورد خشن نداشته باشند، حالت کمک رسانی، خدمتگزاری، تکریم زوّار، ارشاد گمشده ها، کمک به ضعیفان و برخورد محبت آمیز با واردین داشته باشند، اگر از کسی حرکت نامناسب و قصور و سهل انگاری دیدند، هشدار و تذکّر دهند و موعظه کنند و اگر کار خلاف و گناه دیدند، نهی از منکر کنند.[29]
در مقابل این خدمات و حسن خلق، زائران نیز برخورد کرامت آمیز و همراه با احترام و ادب و همکاری با خدمتگزاران آستان اولیای خدا داشته باشند و مسئولان، مأمور نظافت و شستشو و انتظامات، پذیرایی کنندگان، نگهبانان، کفشداری ها، امانت داران، راهنمیی کنندگان و خدّام رسمی و افتخاری و هر کس را که به نوعی افتخار خدمت دارد، مورد تکریم قرار دهند و از احسان و نیکی متناسب با شأن آنان دریغ نورزند.
از سوی دیگر، در اماکن و شهر های زیارتگاهی، نیازمندان آبرومندی هستند که چشم امیدشان به خیر و مساعدت زائران است. زائران، مستمندان را شناسایی و کمک رسانی کنند، با حفظ آبرو و حیثیت آنان، بدون آنکه تحقیری صورت بگیرد و به سادات فقیر و بینوایان غریب رسیدگی کنند.
چنین خرج ها و کمک هایی گاهی از روی عشق به صاحب مرقد و مزار انجام می گیرد و همانجا شوق یاری رسانی شکوفا می شود، گاهی هم بر اساس نذر قبلی، کمک های مالی می کنند. طبعاً این گونه نذرها و کمک ها، صرف تعمیر و بازسازی حرم ها و تأمین نیازها و برگزاری مراسم و اطعام و احسان هایی می شود که از سوی حرم برپا می شود. زائر، خوب است که در این گونه سفرهای زیارتی به طور کلی در هر مسافرتی دست و دل باز باشد و خیرش به دیگران برسد.
14. زیارت وداع و خداحافظی
از آداب زیارت، وداع در آخرین روز یا آخرین لحظات است. برای زائری که ایامی در جوار یک مرقد مقدّس به سر برده و بارها به زیارت مشرف شده است، دل کندن از شهر محبوب دشوار است.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران
حسّ و حال زائر هنگام وداع، باید به گونه ی باشد که دستاوردهای نفیسی از این زیارت برداشته و حال او بهتر از گذشته شده باشد و با انسی که به حرم و صاحب حرم پیدا کرده، وداع برایش مشکل باشد، ولی به هر حال خداحافظی هنگام برگشت، جزء آداب مسافرت و زیارت است و نشانی احترام به صاحب خانه و صاحب مرقد.
زائر وقتی زیارت خود را انجام داد و از نظر روحی اشباع شد، چه در مکه و مدینه باشد، چه در نجف و کربلا یا هر شهر زیارتی دیگر، خوب است که زود خداحافظی کند و برگردد، تا شوق و علاقه همچنان در دل بماند و زدگی و خستگی ایجاد نشود. این همان گسستن برای پیوستن دوباره است.
من رشته ی محبت خود از تو می بُرم
شاید گره خورد، به تو نزدیک تر شوم
امام صادق (علیه السلام) درباره ی زیارت خانه ی خدا فرموده است:
«إذا فرغْتَ مِنْ نُسُکِکَ فارجع، فإنّه أَشْوَقُ لکَ إلِی الرّجوع؛[30] وقتی از اعمال و عبادت هایت فارغ شدی، برگرد، تا شوق دوباره آمدن را در تو بیشتر کند».
دو دوست قدر شناسند حقّ محبت را
که مدّتی ببریدند و باز پیوستند
ادب، اقتضا دارد که زائر پس از اتمام ایام زیارت، برای خداحافظی به حرم مشرّف شود و ضمن سپاس، آرزوی خود را بری بازگشت دوباره اعلام کند و از خدا بخواهد. هم در سفر حج، مستحب است «طواف وداع» انجام دهد، هم در زیارت حرم پیامبر(صلی الله علیه و آله و ائمه بقیع(علیهم السلام) ، زیارت وداع مستحب است، هم در حرم های دیگر.
آداب خاصی بری طواف و نیز از سیره معصومان نمونه هایی از آنان نقل شده است؛ مانند وداع حضرت صادق، حضرت کاظم، حضرت هادی(علیهم السلام) : که همراه با حالت خاشعانه، سر به سجده گذاشتن، سجده های طولانی، نماز و دعای ویژه بوده است.[31]
از خواسته های زائر هنگام وداع، این است که آخرین زیارت نباشد و دوباره برگردد؛ مثلاً در زیارت وداع قبر حضرت رسول و ائمه دیگر آمده است.
«اللهم لا تَجْعَلْهُ آخر العهد مِنّی لِزیارَةِِ قبر نَبیک …»، یا «استودِعُکَ الله» یا «لا جَعَله الله آخرَ تسلیمی علیک» یا «جَعَله الله آخر العهد من زیارة قبورکم و اتیانِ مشاهِدِکم» یا «رزقنی العودَ ثُمَّ العَوْدَ ثُمَّ العودَ ما اَبْقانی ربّی» و … که همه حاکی از این درخواست است که آخرین نوبت زیارت نباشد، باز هم قسمت شود، آخرین سلام نباشد، برگشت همراه با سلامتی و بهره و فضل و کامیابی و رضامندی باشد.[32]
زائری که با چشم اشک بار و قلبی لرزان، از جوار حرم محبوب های خود به شهر و وطن خویش برمی گردد، تن خود را باز می گرداند، ولی دلش در آنجا می ماند تا بار دیگر توفیق تشرف حاصل شود: «و من رفتم و هوای تو از دل نمی رود».
دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشکل است
هر که ما را این نصیحت می کند بی حاصل است
من قدم بیرون نمی یارم نهاد از کوی دوست
دوستان، معذور داریدم که پایم در گل است
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین، منزل است.[33]
امید است آشنایی با ادب و آداب زیارت، چه ظاهری و چه باطنی، چه قلبی، و چه قالبی ما را در بهره وری بیشتر از چشمه سار زلال زیارت موفق تر و کامیاب تر سازد.
پی نوشت ها
[1] . وسائل الشیعه، ج10، ص305.
[2] . بحارالانوار ، ج97، ص126.
[3] . وسائل الشیعه، ج10، ص304.
[4] . همان، ص303.
[5] . محجّة البیضاء، ج4، ص91.
[6] . وسائل الشیعه، ج10، ص305.
[7] . همان، ص304.
[8] . طه/11.
[9] . منتخب التواریخ، ص683.
[10] . مفاتیح الجنان، ادب پنجم از آداب زیارت.
[11] . بحارالانوار، ج97، ص126.
[12] . همان، ص134 و136.
[13] . احزاب /53
[14] . بحارالانوار، ج 97، ص134و136.
[15] .همان، ص156.
[16] . همان، ص161.
[17] . همان، ص162.
[18] . همان، ص134.
[19] . همان، ص149.
[20] . همان، 100.
[21] . همان، ص153.
[22] . در فصل تحلیل محتویی زیارتنامه ها به ین موضوع پرداختیم.
[23] . وسائل الشیعه، ج10، ص385.
[24] . همان، ص385.
[25] . همان، ص386.
[26] . همان، ص407.
[27] . مفاتیح الجنان، آداب زیارت امام حسین (علیه السلام).
[28] . همان، ادب سیزدهم آداب زیارت امام حسین (علیه السلام).
[29] . بحارالانوار، ج97، ص135، به نقل از دروس.
[30] . الحج و العمره فی الکتاب و السنه، محمدی ری شهری، ص268.
[31] . همان، ص365.
[32] . ر.ک: مفاتیح الجنان، اواخر مفاتیح، زیارت وداع، نیز در وداع ائمّه بقیع، وداع حضرت رسول.
[33] . سعدی.
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/0532445341/profile_pictures/_evocache/7583e5i49i1961-allah.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1523970128)
سلام عالی بود
فرم در حال بارگذاری ...
ويژه برنامه ولادت حضرت معصومه (سلام الله عليها)
برگزاري ويژه برنامه ولادت حضرت معصومه (سلام الله عليها) در آستان مقدس امام زاده عماد الدين(عليه السلام) مسئول فرهنگي مدرسه امام خميني گفت:طي هماهنگي با توليت آستان امام زاده عماد (عليه السلام)، به مناسبت سالروز ولادت حضرت معصومه (سلام الله عليها) و روز دختر ويژه برنامه اي در امام زاده بر گزار شد. در اين برنامه كه عموم مردم به همراه دختران خود حضور داشتند برنامه هاي فرهنگي با عناوين مختلف برگزار گرديد كه مورد استقبال حاضران به خصوص دختران قرارگرفت . سخنراني درباره حجاب و عفاف متناسب با سن حاضران، مولودي خواني، برپايي مسابقه شاد خياطي و سر كردن روسري بين دختران حاضر در برنامه، هديه به دختران به مناسبت روز دختر ، برپايي نمايشگاه كتاب و اقلام فرهنگي و پذيرايي از جمله برنامه هاي اجرا شده در اين مراسم بود.
فرم در حال بارگذاری ...
ولادت حضرت معصومه علیها السلام
در اول ماه ذی قعده سال 173 ه. ق، روز دوشنبه، دختری پاک در بیت امامت و ولایت پا به عرصه وجود نهادکه به برکت نام فاطمه زهرا علیها السلام، او را فاطمه نامیدند. البته امام موسی بن جعفر علیه السلام دختران بسیاری داشت که برخی از آنها «فاطمه» نام داشتند و «فاطمه کبری»، نخستین دختر این خانواده بود که بعدها امام رضا علیه السلام او را «معصومه» لقب داد.
بر اساس تاریخ، امام رضا علیه السلام و حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، هر دو از یک مادر متولد شده اند و نام مادر گرامی شان، «نجمه» است که گاه «تکتم»، «طاهره» و «سکینه» نیز گفته شده است.
فرم در حال بارگذاری ...
القاب حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
لقب هایی که برای حضرت معصومه علیها السلام در تاریخ آمده است، عبارتند از: طاهره، حمیده، برّه، رشیده، تقیه، اخت الرضا، محدثه، عابده، فاطمه الکبری، مرضیه، صدّیقه.1 از دیگر القاب ایشان، «معصومه» و «کریمه اهل بیت» است که ائمه اطهار علیهم السلام پس از شهادت، به ایشان اعطا کرده اند.
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/0532445341/profile_pictures/_evocache/7583e5i49i1961-allah.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1523970128)
سلام احسنت
فرم در حال بارگذاری ...
دارای مقام شفاعت
فاطمه معصومه علیها السلام؛ دارای مقام شفاعت
از عقاید مسلّم شیعه، اعتقاد به شفاعت است که در آیات متعدد قرآن کریم تبیین شده است.همچنین صدها روایت از معصومان در این باره نقل شده است.
بر اساس آیات و روایات، مقام شفاعت، موهبتی است الهی که به برخی انسان ها عطا خواهد شد. این مقام، مراتبی دارد که عالی ترین درجه آن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اختصاص داشته و مراتب نازله آن، مخصوص اهل بیت، پیامبران، عالمان، شهیدان و برخی صالحان است. بر این اساس، گستره شفاعت پیامبر، شامل تمامی مستحقان شفاعت از خلایق است.همچنین گستره شفاعت امیر مؤمنان علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام، شیعیان آنان را دربرمی گیرد. شفاعت حضرت معصومه علیها السلام نیز شامل حال شیعیان و زائران آن حضرت خواهد بود. امام صادق علیه السلام درباره حضرت فاطمه معصومه علیها السلام فرمود: «با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند».
امام رضا علیه السلام نیز در متن زیارت نامه حضرت معصومه علیها السلام، به شفاعت ایشان اشاره کرده و فرموده است: «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه».
![](https://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/media/users/0532445341/profile_pictures/_evocache/7583e5i49i1961-allah.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1523970128)
اللهم رزقنا شفاعت
فرم در حال بارگذاری ...
دهه کرامت
دهه کرامت، دهه اول ماه ذیالعقده است و آغازش با ولادت حضرت معصومه(علیهالسلام) و پایانش با ولادت حضرت ابوالحسن علی بن موسیالرضا(علیه السلام) میباشد.این دهه یادآور بسیاری از مطالب عالی و مفاهیم بلند و سازنده و ارزشمند است. دهه کرامت یادآور لطیفترین علائق و مهر و وفاهای کمنظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است.
مهر و وفایی که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بیماری و مرگ در فصل جوانی را برای او آسان کرده است.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
عفاف و حجاب در سیره ی حضرت زهرا(سلام الله عليها)
دین مبین اسلام، به عنوان آیین جامع و کامل خداوند متعال، در حمایت از شخصیت انسانی و معنوی زن در جهت حفظ عفّت عمومی، دستورهای حکیمانه ای مبتنی بر لزوم رعایت عفّت و حیا در ابعاد گوناگون صادر نموده است. «البته عفاف مخصوص زنان نیست و مردان نیز باید عفیف باشند ولیکن چون مردان به دلیل داشتن قدرت جسمانی و برتری جسمانی این توانایی را دارند که به زن ظلم کنند و برخلاف میل او رفتار نمایند، از این رو اسلام بر روی عفّت زن تاکید بیشتری نموده است».
قرآن یکی از ویژگی های مؤمنان راستین را، عفاف و پاک دامنی می داند و می فرماید: «وَالّذینَ هُم لِفُروجِهِم حافِظونَ؛ آنان [مومنان] کسانی هستند که دامان خویش را از بی عفتی حفظ می کنند».
...
در فضیلت عفاف روایات بسیاری آمده از جمله:«افضل العباده العفاف؛ برترین عبادت، عفت است.»
«العفّه رأس کلّ خیر؛ عفت در رأس همه ی خوبی ها است.»
«العفّه افضل الفتوّه؛ عفت برترین جوان مردی است.»5
«العفّه افضل شیمه؛ عفّت برترین خصلت است.»
«العفاف یصون النفس و ینزّهها عن الدنایا؛ عفت، نفس را مصون و آن را از پستی دور نگه می دارد.
«العفاف زهاده؛ عفت پارسایی است».
با دقت در آیات و روایات درمی یابیم عفّت به معنی مناعت و آن حالت نفسانی است که [انسان را] از غلبه ی شهوت باز دارد؛ و همچنین به معنی پارسایی و پرهیزکاری و بازداشتن از حرام است.
به طور کلی، عفت را می توان یک صفت انسانی و ملکه ی نفسانی و زینت باطنی دانست که موجب می شود تمام اعمال و حرکات و گفتار و پوشش انسان، عفیفانه و فاقد رذیلت های شهوانی و هوس مآبانه باشد.
عفاف از یک سو به عنوان یک مسئله ی اصلی و بنیادین و فراتر از حجاب و پوشش مطرح است و از سوی دیگر، رابطه ی تنگاتنگی با آن دارد؛ چرا که به عنوان یک خصلت و ارزش اختیاری، پوشش را به ارمغان می آورد و به طور کلی، می توان حجاب را میوه و ثمره ی عفاف دانست.
گفتنی است شرم، حیا و اشتیاق به عفاف و پاک دامنی، یک تدبیر نهفته در خلقت و فطرت زن است که او را وادار می سازد به طور ناخودآگاه، خود را از چشم نامحرم بپوشاند. به عبارت دیگر، گرایش زن به حفظ عفّت خویش، از احساس فطری و الهام غریزی وی نشأت می گیرد.
حضرت زهرای اطهر(سلام الله عليها) بانوی بزرگواری که مظهر کمالات الهی و برترین اسوه ی انسان ها به ویژه زنان هستند، از نظر عفاف و حجاب الگوی بی نظیری هستند. با دقت در سیره و زندگانی آن حضرت به اوج عظمت ایشان می توان پی برد.
فرم در حال بارگذاری ...
حضرت زهرا(سلام الله عليها) و عفاف در نگاه
در آیه ی 31 سوره ی نور که به سوره ی عفت و پاک دامنی و حجاب معروف است14، به چندین رفتار عفیفانه اشاره می شود که یکی از آن ها وجوب حفظ و کنترل دیده و نگاه است: «وَ قُل لِلمؤمناتِ یغضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ؛ به زنان مؤمن بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند.»15 همچنین در آیه ی دیگری می فرماید: «قُل لِلمؤمنینَ یغُضّوا مِن أبصارِهِم؛ به مردان مؤمن بگو از بعضی نگاه های خود (نگاه های غیرمجاز) چشم پوشی کنند».16 در شأن نزول این آیات آمده: جوانی در بین راه، زنی را می بیند و به او چشم می دوزد و به دنبال او به راه می افتد. طوری غرق نگاه بوده که صورتش به دیوار برخورد می کند و مجروح می شود، نزد رسول خدا(ص) می رود و ماجرای خود را نقل می کند و این آیه نازل می گردد.
...
«یغضض» از ماده ی «غضّ» به معنای کاهش و کم کردن نگاه است و منظور، چشم پوشی از نگاه حرام و غیرضروری و شهوت آلود است. در لزوم عفّت و پاک دامنی و ترک نگاه حرام، بین زن و مرد، فرقی نیست.بدین ترتیب همان گونه که چشم چرانی بر مردان حرام است، بر زنان نیز حرام است حضرت رسول(صلوات الله عليه) می فرماید: «از نگاه های زیادی بپرهیزید؛ زیرا تخم هوس می پراکند و غفلت می زاید».
فرم در حال بارگذاری ...
مفهوم شناسی حجاب و عفاف
عفت (عفاف)، حالتی نفسانی (درونی) است که از چیرگی شهوت بر افراد جلوگیری می کند. راغب اصفهانی می نویسد: «العفّة حصول حالة للنفس تمنعها عن غلبة الشهوة.»
این واژه در قرآن کریم به معنای عفت و خودنگهداری آمده است: «وَ أَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ» و یا «الذین لا یجدون نکاحا …»،
خودنگهداری هم در مورد نُمودهای شهوانی است مانند آنچه در آیات مذکور آمده، هم در مورد مال حرام یا شبهه ناک مانند: «وَ مَن کانَ غنیّا فَلْیَسْتَعْفِفْ؛ آن کس که توانگر است از خوردن مال یتیمی که تحت سرپرستی اوست خودداری ورزد.»
...
حجاب، در لغت به معنای «المنع من الوصول، ممانعت از رسیدن به چیزی» است.گفته شده که حُجْب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از داخل شدن است. آیه شریفه «وَ مِن بَیْننِا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ» شاهد بر این مدعا است. اگر چه در ادبیات عرب و زبان دین (آیات و روایات) برای بحث پوشش زنان از واژه «ستر» استفاده شده و کمتر به حجاب اشاره شده اما در کتب لغت به واژگان «امرأة محجوبة» به معنای زنی که خود را با نوعی پوشش پوشانده است، برمی خوریم. در مجموع می توان گفت حجاب ثمره عفاف درونی است که تظاهر و نُمود بیرونی یافته است و به نوع پوشش در ظهور اجتماعی افراد و در رویارویی با نامحرم گفته می شود.
فرم در حال بارگذاری ...