توبه به هنگام مرگ قبول نیست!!
1- سوره یونس آیه های 90 و 91 : هنگامی که فرعون دریافت حقیقت غرق شدن در دریا را گفت: پروردگارا هم اینک ایمان آوردم. گفته شد به فرعون آیا اکنون ایمان آوردی و حال اینکه پیش از این از نافرمانها بودی.
2- سوره نساء آیه 18 : کسانی که به اعمال زشت تمام عمر اشتغال ورزند تا آنگاه که مشاهده مرگ نمایند و در آن ساعت پشیمان شوند و گویند اکنون توبه کردیم توبه چنین کسی پذیرفته نخواهد شد.
3- حضرت رضا(ع): مردی از امام(ع) سوال کرد: چرا خداوند فرعون را غرق کرد با اینکه ایمان آورد و به توحید اعتراف کرد. فرمود: زیرا فرعون هنگام دیدن عذاب ایمان آورد و توبه و ایمان در آن لحظات مقبول خدا نیست.
بحارالانوار جلد6 صفحه 23
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
"غوغا"
شعری که رهبر انقلاب از آن به “غوغا” تعبیر کردند
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست
سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست
سرِ دین، طعمهی سرنیزهی تکفیر شدهست
هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آوردهست
گویی از معرکهها نعش شهید آوردهست
روضهی مشک رسیدهست به بیآبیها
خون حق میچکد از ابروی محرابیها
باز هم حرمله… سرجوخهی وهابیها
ادامه شعر
صفحات: 1· 2
اين چه مسلمانى است كه من و شما داريم ??!
شهید مطهری:
اين چه مسلمانى است كه من و شما داريم و كبائر محرّمات اسلامى را هم مرتكب مىشويم؟ قرآن ديگر چقدر در مورد همين معصيت رايج ميان ما، يعنى غيبت كردن و تهمت زدن داد بكشد؟! به خدا قسم انسان از اينهمه تهمتهايى كه ميان مردم است تعجب مىكند. مىدانيد تهمت يعنى چه؟ ما دو گناه كبيره درجه يك داريم: يكى از آنها دروغ گفتن است و ديگرى غيبت كردن. گناه كبيره يعنى گناهى كه انسان به وسيله آن استحقاق جهنم رفتن را پيدا مىكند. لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً ايُحِبُّ احَدُكُم انْ يَأْكُلَ لَحْمَ اخيهِ مَيْتاً
مردم! غيبت يكديگر را نكنيد. آيا هيچيك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مسلمانش را در حالى كه مرده است بخورد؟! گوشت مرده چقدر تنفّرآور است، خصوصاً اگر انسانْ مرده را بشناسد و دوستش بوده باشد.
ديگر بالاتر از اين تعبير هم هست؟ تهمت يعنى دروغ به علاوه غيبت؛ يعنى دو گناه كه با همديگر توأم شوند اسمش مىشود تهمت، و چقدر در ميان ما تهمت زدن رايج است! و بعضى از ما كه مىخواهيم مقدسى كنيم، يك «مىگويند» اول حرفمان مىآوريم. مثلًا شخصى به يك نفر تهمتى زده، مىخواهيم از گردن خودمان رد كنيم، خيال مىكنيم كه سر خدا را هم مىشود كلاه گذاشت! مىگوييم: مىگويند فلانى چنين است، مىگويند فلان جا چنين است. ديگرى از ما مىشنود و در جاى ديگر مىگويد: مىگويند چنين، و بعد مىگويد: خوب، من كه نگفتم، من مىگويم ديگران گفته اند كه اينطور است. قرآن جلوى اين را هم گرفته است، اين را هم يك گناه بزرگ شمرده است، مىگويد: انَّ الَّذينَ يُحِبّونَ انْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذينَ امَنوا لَهُمْ عَذابٌ اليمٌ
آنان كه دوست دارند در ميان مردم حرف زشتى درباره فرد مؤمنى، افراد مؤمنى، يك مؤسسه ايمانى شيوع پيدا كند [برايشان عذاب دردناكى است.] اگر از يك احمقى يا مغرضى يا كسى كه معلوم است كه ريشه حرفش در كجاست درباره كسى حرفى شنيديد، حق نداريد بگوييد «شنيدهام»، «مىگويند». خود اين «مىگويند» ها اشاعه دادن فحشاست.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج23، ص: 561
پرتوى از سيره و سيماى اميرالمؤمنين على(عليه السلام)
اميرالمؤمنين على(عليه السلام)، چهارمين پسر ابوطالب، در حدود سى سال پس از واقعه فيل و بيست و سه سال پيش از هجرت در مكّه معظّمه، از مادرى بزرگوار و باشخصيّت، به نام فاطمه، دختر اسد بن هشام بن عبدمناف ، روز جمعه سيزده رجب در كعبه به دنيا آمد.
على(عليه السلام) تا شش سالگى در خانه پدرش ابوطالب بود.
در اين تاريخ كه سنّ رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از سىسال گذشته بود در مكّه قحطى و گرانى پيش آمد و اين امر سبب شد كه على(عليه السلام) به مدّت هفت سال در خانه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، تا اوّل بعثت، زندگى كند و در مكتب كمال و فضيلت آن حضرت تربيت شود.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
چرا شب «اوج عبادت» با شب «اوج مظلومیت علی(ع)» یکی شده؟
چرا شب «اوج عبادت» با شب «اوج مظلومیت علی(ع)» یکی شده؟
در شب قدر به چه موضوعی باید فکر کنیم؟
امشب به عنوان شب قدر و مهمترین شب سال خودمان، باید درِ خانه خدا چهکار کنیم؟
امشب چه اتفاقی باید برای ما بیفتد؟
در شب ضربت خوردن و شهادت امیرالمؤمنین(ع) چهکار باید کنیم؟
چرا شب اوج عبادت ما با شب اوج مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) یکی شده است؟
چه حکمتی در تلاقی این دو مناسبت مهم وجود دارد؟
وقتی فکر کردن یکی از بهترین عبادتهاست، امشب درباره چه چیزی باید فکر کنیم؟
بهترین موضوعی که در شب قدر و شب شهادت امیرالمؤمنین(ع) باید به آن فکر کنیم چیست؟
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
علی (ع) نبأ عظیم
جنگ، جنگ صفین بود.
مرد شامی از جای برخاست. زره بر تن کرد و کلاه خود بر سر گذاشت. رگ گردنش داشت از جای در می آمد، به خیال خودش درد اسلام داشت. مرد، سوار بر اسب، رجز خوان، وارد میدان نبرد شد. با غرور، شمشیر در هوا رقصاند و به سمت سپاه امام(ع) حرکت کرد. حالا رسیده بود به امیر مومنان(ع). دیگر طاقت نداشت. در برابر امام(ع) فریادی کشید و گفت: اگر شما بر حق هستيد، چرا به اين جنگ ادامه مي دهيد؟
امام علی(ع) به او نگاهی کرد بی پاسخ. مرد از شدت عصبانیت با اسبش چرخی زد و دست در جیبش فرو برد. قرآن را بالای سرش گرفت و گفت: يا علي، تو خود را اميرالمؤمنين ميداني، پس چرا حكميت را نميپذيري و به داوري اين قرآن كه هم ما و هم شما آن را قبول داريم، تن نمی دهي؟ سپس لجام اسبش را کشید، حیوان روی دو پا ایستاد و شیهه ای کشید. گرد و غباری به راه انداخته بود. آنگاه سوره نباء را با صدايي بلند تلاوت كرد. به خيال خود براي امام(ع) و يارانش، صحنه قيامت را مجسم كرد.
مالک اشتر سمت امام(ع) دوید، اذن خواست تا کار مرد را یکسره کند. امام (ع) دست مالک را گرفت و فرمود: مالک آرام باش، خدا می داند که این مرد جزء فریب خوردگان است. لحظه ای گذشت، امام علی(ع) سوار بر اسب، به میدان رفت و در برابر آن مرد ایستاد. ای مرد شامی، آيا ميداني «نباء عظيم» و آن خبر بزرگ كه در آن اختلاف وجود دارد، چيست؟ مرد با تمسخر نگاهی کرد و گفت: بگو تا بدانم. می دانی، آن خبر كه درباره آن اختلاف داريد و دربارهاش به ستيز برخاسته ايد، من هستم. شما روزی ولایت مرا پذیرفتید و امروز از آن بازگشتید. به خدا قسم روز قیامت از آن سوال خواهید شد.
تفسير برهان، ج 4، ص 420.
آثار و برکات ذکر یونسیه:
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
پیامبر گرامى (ص):
هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مُرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است.
رسول خدا (ص):
آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
امام صادق (ع):
عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤمنان را نجات مى دهیم.
از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند: بهترین، آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند: امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد.
منبع: ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺧﻮﺑﺎﻥ ﺍﺛﺮ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺻﺪﺍقت
تاریخچه ذکر یونسیه
حضرت یونس (ع) مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت ۳۳ سال فقط ۲ نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد.
حضرت یونس (ع) از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند.
حضرت یونس (ع) به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به خواست خدا، یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید. حضرت یونس (ع)وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد.
که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند.
قرآن میفرماید: {ذوالنون را، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد: هیچ خدایی جز تو نیست، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.}
ذکر یونسیه یعنی گفتن:
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
١۵ توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی را برای زندگی مومنانه
١. هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.
٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
در زمين...
آل عمران
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺁﺭ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻰ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ . ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﻳﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩﻯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺗﺒﺎﻫﻰ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ ﺧﻮﻥ ﺭﻳﺰﻯ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺳﺘﺎﻳﺸﺖ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻴﻢ ﻭ ﺗﻘﺪﻳﺲ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ . [ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ] ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻣﻦ [ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺶ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺮﺍﺭﻯ ] ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻴﺪ .(30)
مبادا
مبادا ليلة القدرت سر آيد
گنه بر ناله ام افزونتر آيد
مبادا ماه تو پايان پذيرد
ولي اين بنده ات سامان نگيرد
خدا عاشق چه کار هاييه؟
تا حالا از خودت پرسيدي خدا از چه کاري بيشتر خوشش مياد؟
تا حالا از خودت پرسيدي خدا عاشق چه کار هاييه؟
خدا خیلی زیاد عاشق ۲ تا کاره
۱: کمک کردن
۲: تو شرايط سخت بودن و بخاطر خدا نه گفتن يا کاريو فقط فقط به نيت خدا انجام دادن
خدا ناز همچيیين بنده هايي. و ميخره
يه مورد ديگه هم هست اينه که وقتي گرفتاريم يا ميخوايم با خدا درد و دل کنيم قبلش بايد صفات خدارو نام ببريم و بگيم که تو بالاتري…
مثلا يه گناهي کرديم : خدا روو به ارحمن راحمين بودنش خطاب کنيم
مثلا گرفتاريم : خدارو به قادر بودنش خطاب کنيم
موقع گير کردن تو مسئله اي : خدارو به عالم بودنش خطاب کنيم
کسي بهمون نامردي کرد: خدارو به صفت سميع بودنش خطاب کنيم
يا اگه روزيمون کم بود به صفت غني بودنش
و الا آخر…
اين اداب دعا کردنه و خيلي اينجوري دعا تاثير داره و خدا حتما گوش ميکنه
پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله وسلم): «خـداى سـبحان سه كار را دوست دارد: گزاردن حق او، فروتن بودن با خلقش و نيكى كردن به بندگانش.» ( ميزان الحکمه، ج2، ص953)
امـام بـاقـر (عليه السلام): «از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) پرسيده شد: خداى عزوجل كدام كار را بيشتر دوست دارد؟ فرمود: مسلمانى را پياپى شاد كردن. مـنـظـور از شادكردن پياپى مسلمان چيست؟ فرمود: گرسنگيش را برطرف سازى، اندوهش را بزدايى و قرضش را بپردازى.» (ميزان الحکمه، ج2، ص953)
قدر هر کس چقدر است؟
(حکمت شمارۀ44) و مِن حِکمَةٍ له ( علیهالسّلام )
قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه؛ قدر هر کس به اندازۀ همّت اوست
همچنین میفرمایند: مَن كانَت هِمَّتُهُ ما يَدخُلُ بَطنَه كانَت قِيمَتُهُ ما يَخرُجُ مِنه؛ هر کس همّتش آنچه داخل شکمش می رود باشد، ارزش و قیمتش آن چیزی است که از شکمش خارج می شود.
یا مَنْ كَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ كَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْيَا؛ هر کس همّتش آخرتش باشد، خداوند اندوه و گرفتاری دنیایش را برطرف خواهد کرد.
بازامشب عشق تنها میشود
بازامشب عشق تنها میشود زخم سهم فرق مولا میشود
آفتاب عشق گلگون میشود سینه ی سجاده پرخون میشود
پشت نخل آرزو خم میشود داغ حسرت سهم آدم میشود
جاده می ماند غریب وبی سوار ذوالفقار عدل میگیرد غبار..
ایام شهادت مولا امیرالمؤمنین تسلیت باد..
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا(ع)
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائک
یا ثامن الحجج دل ما وا نمیشود…
خیلی تلاش کرده ام، اما نمیشود…
هر جا که رفته ام و به هر کس که گفته ام،
گفته است: به دست من گره ات وانمیشود،!
اصلاً به هرکه رو زدهام گفته با تشر،
هرجا که میروی برو ! اینجا نمیشود،!
نازم به شاعرت که چه زیبا سروده است:
وقتی دل شکسته مداوا نمیشود…
دستت بزن به دامن سلطان که هر جواب،
از او شنیده میشود …الّا، “نمیشود"
حالا من شکسته دل خسته ی غریب،
رو کرده ام به سوی تو آقا، نمیشود؟؟