عید
از بعثت او جهان جوان شد ،
گیتى چو بهشت جاودان شد ،
این عید به اهل دین مبارک ،
بر جمله مسلمین مبارک.
از بعثت او جهان جوان شد ،
گیتى چو بهشت جاودان شد ،
این عید به اهل دین مبارک ،
بر جمله مسلمین مبارک.
امشب که شب بعثت احمد باشد
مشمول همه عطای سرمد باشد
یا رب چه شود طلوع فجر فردا
صبح فرج آل محمد(ص) باشد
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی(عج) بیا که عید اعظم پیغمبر است
این بعثت محمد(ص) و تبریک حیدر است
در اهتزاز پرچم قرآن هل اتی
تا موسم ظهور بدستان رهبر است
امام صادق (ع) میفرماید:” چنانکه اعضایت را با آب پاک میکنی، قلبت را با نور تقوا و یقین پاک گردان.
” بعضی وقتها متوجه میشوم که چقدر از قافله عقب ماندم. نه! اصلا توی قافله نیستم. یا بهتر بگویم راهم نمیدهند. جای هر کسی که نیست، لیاقت میخواهد که جزو قافله باشی، چه برسد به اینکه شهید شویم. خدایا! به ما گوشهای از آن شناختی که شهیدان به تو داشتند، به فضل و کرمت عطا فرما. خدایا! تو گفتی که دعا کنید، من هم میدانم که لیاقت ندارم، ولی به امید، به تو وصل شدم، نا امیدم نفرما.
از دست نوشتههای شهید سید احمد پلارک
مجموعه خاطرات شهید سید احمد پلارک، تدوین علی اکبر
سی سال را چشم انتظاری می کشیدم
از خواب کشف استخوان هایت پریدم
حسرت به دل ماندم که بعد از این همه سال
در را بکوبی و بگویی من رسیدم
پیری که نه، اسمت که روی کوچه مان رفت
من ماندم و تنهایی و موی سپیدم
تا دیدن عکس تو تکراری نباشد
هر ماه من یک قاب تازه می خریدم
دیروز جانت را فدا کردی و امروز
تقدیر شد از من ؛ که بابای شهیدم
حالا فراموشی گرفتم خاطرم نیست
پشت لبت را سبز دیدم یا ندیدم؟
فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ (نجم 32)
هرگز خودتان را پاک و خدایی نشمارید!
شیطان با شش هزار سال عبادت عاقبتش آن طور شد
آیا ما می تونایم به خود مغرور شویم؟! به خدا پناه می بریم
ایت الله بهجت (ره)
زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها !
زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم،. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.
زن بدحجاب فقط سکوت کرد.
سبب غیبت امام زمان(عج) خود ما هستیم.
در محضر بهجت 1/91
اینهمه لاف زدن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم؟
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر از رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!
برای دوری از ریا
زیاد لاحول ولا قوه الا بالله بگویید.
برای تمرکز فکر
زیاد لا إله إلاّ الله
برای درمان عصبانیّت
زیاد صلوات فرستادن: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد)
جهت علاج غرور
زیاد گفتن: لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله العَلیِّ العَظیم
آیت الله بهجت (ره)
خوب است انشان کار امروز را به فردا، بلکه کار هیچ ساعتی را به ساعت دیگر احاله نکند.
مگر از روی عذر؛ وگرنه نمی داند که بعد از این ساعت چطور می شود.
این بار که بروم، دیگر بر نمیگردم. دیشب خواب دیدم؛ دراز کشیده بودم که شنیدم در میزنند. در را که باز کردم، دیدم برادرم است. راه باز کردم و آمد توی حیاط. شوکه بودم. پرسیدم:
_ علی داداش! خودتی؟
چیزی نگفت. پرسیدم:
_ تو مگه شهید نشدی؟
جواب داد:
_ منتظرت هستم. چرا نمیآیی؟
این حرف را چند بار تکرار کرد. گفت:
_ محمدرضا! زود باش بیا پیشم. منتظرت هستم.
از دست نوشتهی شهید محمدرضا عامری گزیدهای از کتاب علمهای تکیه پیش، علی سروی
ای مالک :
اگر شب هنگام کسی رو در حال گناه کردن دیدی
فردا با آن چشم نگاهش نکن
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
خـــدایــا . . .
خــطا از مــن اسـت، مــی دانــم. از مــن کــه سـالـهـاسـت گـفـتـه ام “ایــاک نـعـبـد” امــا بــه دیـگـران هــم دلـسـپــرده ام از مــن کــه سـالـهـاست گــفتـه ام ” ایــاک نـســتـعـین” امـا بــه دیــگران هــم تــکـیــه کــرده ام امــا رهــایــم نــکن . . .
غواص به فرمانده گفت :
اگه رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم ،
من رو هول بده تو آب !
فرمانده گفت :
اگر اطمینان نداری میتونی برگردی .
غواص جواب داد :
نه ! پای حرف امام ایستاده ام ،
فقط میترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه
آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسایه ها تا تو عملیات شرکت کنم.
والفجر ۸ ، اروند رود ، فرمانده داد زد یا زهرا ، غواص قصه ی ما اولین نفری بود که تو آب پرید! اولین نفری هم بود که به شهادت رسید