وقتي پاسخ به سوالي را بلد نيستيم ؛ چه بگوييم ؟
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
لَا أَعْلَمُ نِصْفُ الْعِلْم
گفتن « نمي دانم» ؛ نصف علم است [تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، صفحه 48]
چه خوب است هر كس كه چيزي را نمي داند ، با كمال شهامت بگويد « بلد نيستم » و از اين كلمه خجالت نكشد.
داستانك:
از علامه طباطبايى صاحب تفسير الميزان سؤالى پرسيدند، ايشان فرمود: اگر بگويم نمى دانم اشكالى ندارد
آنها گفتند: نه
سپس ايشان فرمود: پس نمى دانم
مواظب باشيم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
خداوند متعال میفرماید:
فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ [زلزله آيات 7 و 8]
پس هر كس ذرّهاى كار خير انجام دهد آن را مىبيند! *و هر كس ذرّهاى كار بد كرده آن را مىبيند!
كوچكترين حركت و كار انسان ثبت مي شود مواظب باشيم!
داستان کوتاه:
آيت الله شبيري زنجاني مي فرمودند:
من از نزديكان حاج احمد آقا فرزند امام شنيدم كه ايشان حضرت امام خميني را در خواب ديده اند .
از ايشان مي پرسند كه به شما چه گذشت؟
ايشان دست خود را بلند مي كنند و پايين مي آورند و مي گويند : بدان ،حركتي مانند اين حركت دستِ من در اينجا حساب دارد .
حاج احمد آقا مي پرسند: در عبور از برزخ چه گذشت ؟!
امام مي فرمايند:
با وساطت اولياء الهي به خوبي گذشت.
[ كتاب حميم جلد 2 صفحه 215 - به نقل از كتاب روزنه هايي از عالم غيب صفحه 401 ]
حق استاد
امام سجّاد ( علیه السّلام ) :
« حَقُّ سائِسِكَ بِالعِلمِ ، التَّعظيمُ لَهُ و التَّوقيرُ لِمَجلِسِهِ و حُسنُ الاِستِماعِ إلَيهِ ؛»
«حق استاد تو اين است كه بزرگش دارى و محضرش را محترم شمارى و با دقّت به سخنانش گوش بسپارى .»
من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 620
امام جواد (علیه السلام)

تقوا
آیت الله بهجت (ره):
از ما، عمل چندانی نخواسته اند!
مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است!
تقوا یعنی “عمل گناه را مرتکب نشدن!
همه میپرسند چه کار کنیم؟
من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟
و پاسخ اینست:
گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــیــد.
شاه کلید اصلی رابطه با خدا ” گــنــاه نــکــردن ” است.
گناه
امام صادق عليه السلام فرمود: گاهى انسان گناهى مى كند و خدا به خاطر آن گناه او را به بهشت مى برد .
عرض شد: آيا خدا به خاطر گناه او را به بهشت مى برد؟
بله او گناهى مى كند ولى هميشه از آن گناه بيمناك، و بر نفس خود غضبناك است، خدا هم او را مى بخشد و داخل بهشت مى كند .
البته بايد دانست توبه براى كسانى نيست كه تمام عمر بدى مى كنند تا زمانى كه يكى از آنها را مرگ فرا مى گيرد، در آن حال مى گويد: الان توبه كردم
تزئین نام سال توسط معاون مالی

امام جواد (علیه السلام)
بــرخیز کــه گــاه عــدل و داد اســت امــشب
مـــــــــیلاد مـــبارک جــــواد است امشب
جــبرئیل دهــد مـــژده کـــه ای حــاجــــتمند
هـــــــــنگام گـــرفتن مـــــراد است امشب
٭ ٭ ٭
تـــنها جــــواد آل مـــحمد تــــویی بـــنام
بــــا آن کـه بـوده انــد هـــمه اولـــیا جــــواد
مـا را بـه یــاد تــوست بــه شـام ولادتـت
گه ذکـر یـا کـریم و گـهی ذکـر یـا جــواد
٭ ٭ ٭
محتاج به لطف و کـــرم وجــود جـــوادم
از بـــهر گــدایی بــه درش روی نــــهادم
مــولا ز گدای در خود روی مــــگردان
دســـــتم ز کـــرم گـــیر کـــه از پـــای فـــتادم
٭ ٭ ٭
شب میلاد تو جبرئیل ندا داد کـه بـــاز
از پی شام، مـــبارک ســــحری پــــــــیدا شـد
از افــق مــاه درخـــشان رجب داد نـــوید
کـــه ز خورشیــــد ولایت قـــمری پیـــدا شـــد
٭ ٭ ٭
ای کــــه روح عـــــبادتی مــــا را
عـــــذر خــــواه قـــیامتی مـــا را
جــــان جـــانان عــنایتی مـــــا را
یـــــا جــــواد الائـــــمه ادرکـــنی
زندگانی امام جواد (علیه السلام)
نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام
آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای ” حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت” بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.
صفحات: 1· 2
برکت
رضایت از روزی
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم):هر کس روزی ای دارد که به او خواهد رسید.اگر به آن راضی شود،پر برکت خواهد شدوبرایش کافی خواهد بودوهر کس به آن راضی نباشد،برکت نمی یابدو برایش کفایت نمی کند.
اعلام الدین/ص342
رزق هر کسی،مقداری از نعمتهای الهی که از راه حلال به او خواهد رسید وانسان نیز باید تلاش خود را داشته باشد.
برنامه امتحانات مستمر
ضمن عرض تبریک به مناسبت ماه رجب ماه اعتکاف وعزلت نشینی علی (علیه السلام) برنامه امتحانات مستمرمدرسه علمیه امام خمینی (ره) از تاریخ 5/2/1394 الی 20/2/1394 برگزار می شود.
ساده زیستی علی
زمان رهبری و خلافت امام علی ـ علیه السلام ـ بود و مسلمین بر اثر فتوحات، دارای امکانات خوبی بودند و غنائم بی شمار از هر سو به سمت کوفه سرازیر بود و طبعاً مردم، در وضع اقتصادی مطلوبی بودند، و فرماندهان و دیگران لباس نو و زیبا می پوشیدند.
ولی شخصی دید، امام علی ـ علیه السلام ـ لباس کهنه و وصله دار پوشیده است، از روی تعجب با امام ـ علیه السلام ـ در این مورد، گفتگو کرد.
شرح خویی، ج 21، ص152
امام ـ علیه السلام ـ در پاسخ فرمود:
یخشعُ لهُ القلبُ، و تذلُّ بهِ النّفسُ و یقتدی بهِ المؤمنون؛ «پوشیدن این لباس کهنه، دل را خاشع و نفس امّاره را خوار می کند و مؤمنان از آن سرمشق می گیرند»
نهج البلاغه، حکمت 103
در اینجا تناسب دارد به داستان ذیل توجه کنید:
در روایات آمده: علی ـ علیه السلام ـ شمشیرش را به بازار آورد و اعلام کرد که: «کیست این شمشیر را از من خریداری کند؟!«
شخصی به پیش آمد و با آن حضرت در مورد فروش شمشیر، صحبت کرد.
امام فرمود: «سوگند به خدا اگر به اندازه یک پیراهن پول می داشتم، شمشیرم را نمی فروختم! «
آن شخص گفت: «من حاضرم که پیراهنی نسیه به تو بفروشم و هنگامی که سهمیه حقوق تو رسید، پول پیراهن را به من بپرداز«
امام این پیشنهاد را پذیرفت و پیراهن را از وی نسیه خرید و وقتی بعد از مدتی سهمیه اش را دادند، پول پیراهن را به فروشنده پرداخت.
بحار الانوار، ج 41، ص136
با اینکه هزار و هزارها درهم و دینار و اموال دیگر، از بیت المال در اختیار امام قرار داشت، آن حضرت آنچنان در مصرف بیت المال، احتیاط می کرد که شبی عمرو عاص به حضور آن حضرت رسید و با هم به گفتگو نشستند، امام چراغ را که از بیت المال بود خاموش کرد و از نور مهتاب استفاده نمود.
بحار الانوار، ج 41، ص116
ببخش تا خدا هم ببخشد
رسول خدا صلى الله علیه و آله در حالى كه نشسته بودند، ناگهان لبخندى بر لبانشان نقش بست، به طورى كه دندان هایشان نمایان شد! از ایشان علت خنده را پرسیدند، فرمود:
دو نفر از امت من مى آیند و در پیشگاه پروردگار قرار مى گیرند؛ یكى از آنان مى گوید: خدایا! حق مرا از ایشان بگیر! خداوند متعال مى فرماید: حق برادرت را بده !
عرض مى كند: خدایا! از اعمال نیك من چیزى نمانده متاعى دنیوى هم كه ندارم. آنگاه صاحب حق مى گوید:
پروردگارا! حالا كه چنین است از گناهان من بر او بار كن.
پس از آن اشك از چشمان پیامبر صلى الله علیه و آله سرازیر شد و فرمود:
آن روز، روزى است كه مردم احتیاج دارند گناهانشان را كسى حمل كند.
خداوند به آن كس كه حقش را مى خواهد مى فرماید: چشمت را برگردان، به سوى بهشت نگاه كن ، چه مى بینى؟ آن وقت سرش را بلند مى كند، آنچه را كه موجب شگفتى اوست - از نعمت هاى خوب - مى بیند، عرض مى كند: پروردگارا! اینها براى كیست؟
مى فرماید: براى كسى است كه بهایش را به من بدهد.
عرض مى كند: چه كسى مى تواند بهایش را بپردازد؟
مى فرماید: تو.
مى پرسد: چگونه من مى توانم؟
مى فرماید: به گذشت تو از برادرت .
عرض مى كند: خدایا! از او گذشتم .
بعد از آن ، خداوند مى فرماید: دست برادر دینى ات را بگیر و وارد بهشت شوید!
آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: پرهیزكار باشید و مابین خودتان را اصلاح كنید!
بحار، ج 77، ص 182.
غرق شدن
کــــل آب اقیــــــانوس هــم نمی تــواند
یـــک قــــــــایق را غرق کنــد
مگـــر آنکه خود قــــــــایق سوراخ باشــد
امنیت در قرآن کریم
يکي از زيباترين داستان هاي قرآن که به عنوان «أحسن القصص» ناميده شده است،داستان زندگي حضرت يوسف (ع) مي باشد که به طور مفصل درسوره مبارکه يوسف ذکر گرديده است.
درآيه 99 اين سوره مي خوانيم:
« فلما دخلوا علي يوسف ءاوي إليه أبويه و قال ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين »
هنگامي که بر يوسف وارد شدند او پدر ومادرخود را درآغوش گرفت و گفت همگي داخل مصرشويد أن شاءالله درامن و امان خواهيد بود.
از آيه فوق استفاده مي شود هنگامي که يعقوب پس از ساليان متمادي تحمل رنج هجران و فراق فرزندش، به همراه ساير فرزندانش وارد شهر مصرشدند،يوسف (ع) که اينک به رفيع ترين مقامات حکومتي سرزمين مصرنائل شده بود به جهت استقبال از پدر ومادر و برادران خود به دروازه شهرآمده و آنان را به زندگي پاک و گوارايي همراه با برخورداري از امنيت کامل درمصر مژده مي دهد.
« يوسف از ميان تمام مواهب ونعمت هاي موجود در مصر، انگشت روي مسأله امنيت گذاشت و به پدر ومادر خود و برادرانش گفت: وارد مصرشويد که إن شاءالله در امنيت خواهيد بود.اين نشان مي دهد که نعمت امنيت ريشه ي همه نعمت ها است؛زيرا هرگاه امنيت از ميان برود،سايرمسائل رفاهي ومواهب مادي و معنوي نيز به خطرخواهد افتاد. در يک محيط ناامن،نه اطاعت خدا مقدوراست ونه زندگي توأم با سربلندي و آسودگي فکرو نه تلاش و کوشش و جهاد براي پيشبرد هدف هاي اجتماعي». (تفسيرنمونه، ج 10، ص 84)
همچنين ازاين آيه شريفه مي توان اين نکته را نيز استفاده نمود که موضوع امنيت بايد در رأس برنامه ها قرار گرفته ، قبل ازهرچيز تأمين اين نياز اساسي مدنظر قرار گیرد.
حضرت يوسف (ع) هنگامي که در سرزمين مصر صاحب قدرت و مکنت حکومتي مي گردد درراستاي ايجاد امنيت کامل به عنوان اساسي ترين نيازجامعه قدم برداشته و امنيت کامل را در کشور تحت حکمراني اش برقرارنموده و اين فضاي امن و آرام را به عنوان نخستين هديه حکومت و زمامداري خود به مردم مصر و پدر و مادر و برادران خود عرضه مي دارد.
وهمچنین در آيه 46 از سوره ي مبارکه ي حجراشاره نمود،آنجا که بهشتيان از سوي فرشتگان الهي مورد خطاب واقع شده و به آنان گفته مي شود:
« ادخلوها بسلام ءامنين »
داخل اين باغ ها(ي بهشتي) شويد با سلامت و امنيت.