راز آرامش
رازآرامش درون خویشتنداری است،انرژیهای خود راپراکنده نکن، آنها را تحت نظر داشته باش مفید هدایت کن.
راز آرامش درون در آسایش درون است. آسایش جسمانی ، عاطفی ، ذهنی و معنوی است.
راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی.
راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است گذشته و آینده را در چرخه ذهنی ابدیت رها کن.
راز آرامش درون در دل نبستن است. این را بدان که در حقیقت، هیچ چیز و هیچ کس به تو تعلق ندارد.
همیشه "دعااااا" کنید
چشمانی داشته باشید که بهترین ها را در آدم ها ببیند*
قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد*
ذهنی که بدی ها را فراموش کند*
و
روحی که هیچگاه
ایمانش به خدا را از دست ندهد*
"مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست!
هرگز، منتظر” فرداى خیالى” نباش.
سهمت را از” شادى زندگى"، همین امروز بگیر.
فراموش نکن “مقصد"، همیشه جایى در “انتهاى مسیر” نیست!
“مقصد” لذت بردن از قدمهایی ست، که برمى داریم!
صرف زمان برای فرزندانتان
“صرف زمان برای کودکان مهمتر است از صرف پول برای آنها.”
والدین روشهای مختلفی برای بزرگ کردن فرزندانشان دارند اما یک فلسفه در بین همه آنها مشترک است: باید با فرزندانتان وقت بگذرانید. آنها باید شما را بشناسند و ببینند که چطور زندگی میکنید. و درمقابل، به شما کمک خواهند کرد که خودتان هم خودتان را بهتر بشناسید.
هر یک سالی که فرزندتان بزرگتر میشود، سالها برایتان مثل برق و باد میگذرد. با یک چشم به هم زدن، پنج ماهگی به پنج سالگی تبدیل میشود و بعد به خودتان میآیید و میبینید که پانزده ساله شده است. این گذشت برقآسای زمان که نوزادان را به نوجوان تبدیل میکند.
اگر یاد بگیرید از همه لحظاتی که با فرزندتان دارید به خوبی استفاده کنید، نه تنها پدر/مادری فوقالعاده خواهید بود، بلکه به فرزندانتان هم یاد میدهید که چطور در آینده پدر/مادری عالی باشند. به فرزندانتان نشان دهید که چقدر زمانی که با آنها دارید برایتان ارزشمند است.
مناجات زیبای دکتر چمران :
خدایا
از بد کردن ادمهایت شکایت داشتم به درگاهت…..
اما شکایتم را پس می گیرم …..
من نفهمیدم …..
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی ؛ تاهر زمان که دلم گرفت از ادمهایت ….
نگاهم بتو باشد
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست
معنایش این نیست که تنهایم…..
معنایش اینست که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ….
با تو تنهایی معنا ندارد ….
مانده ام تو را نداشتم چه می کردم ….
دوستت دارم ؛ خدای خوب من
آنچه خوب است، همیشه زیباست
اگر حق با شماست،
به خشمگین شدن نیازی نیست؛
و اگر حق با شما نیست،
هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!
صبوری با خانواده عشق است،
صبوری با دیگران احترام است،
صبوری با خود اعتماد به نفس است
و صبوری در راه خدا، ایمان است.
اندیشیدن به گذشته اندوه،
و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛
به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.
در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛
زیرا هر آنچه زیباست، همیشه خوب نمی ماند؛
اما آنچه خوب است، همیشه زیباست.
جلوگیری از روزمرگی زناشویی
یکی از اشتباهات جبران ناپذیر زوج ها بعد از آغاز زندگی مشترک، فراموش کردن ابراز علاقه و گذاشتن وقت برای یکدیگر است. گویا همه چیز فدای روزمرگی ها می شود. غافل از اینکه این مساله باعث دور شدن و دلخوری زن و شوهر از یکدیگر و ایجاد فاصله بین آن دو می گردد.
در حالی که با یک شاخه گل، یک کلمه محبت آمیز و چند دقیقه صحبت صمیمانه می توان مشکلات و دلخوری ها را از سر راه برداشت و زندگی شیرینی را در کنار همسر خود در پیش گرفت. شاید باور نکنید ولی راه های ساده ای برای ابراز علاقه به همسرتان وجود دارد:
برای او پیام های محبت آمیز بفرستید. به تلفن همراه او پیامی صمیمانه بفرستید. مطمئن باشید که این کار هم شیرین و هم جالب است.
یکی از کارهای مشکل او را انجام دهید. یکی از کارهای روزمره که او رغبتی به انجام آن ندارد، را انتخاب و برای او انجام دهید و لحظه ای را که او از انجام گرفتن آن توسط شما احساس راحتی می کند، نظاره گر باشید.
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2
رمضان الكريم
ياحسن بن علي
اسم اين ماه فقط يك رمضان بود همين
چون تو در آن آمدي شد رمضان الكريم …
یکی یکی
هی دست می رود به کمرها یکی یکی
وقتی که می رسند خبرها یکی یکی
خم گشته است قد پدرها دوتا دوتا
وقتی که میرسند پسرها یکی یکی …
باب نیاز، باب شهادت، درِ بهشت
روی تو باز شد همه درها یکی یکی
سردار! بیسر آمدهای تا که خم شوند
از روی دارها همه سرها یکی یکی
رفتی که وا شوند پس از تو به چشم ما
مشتِ پُر قضا و قدرها یکی یکی
رفتی که بین مردم دنیا عوض شود
درباره ی بهشت نظرها یکی یکی !
در آسمان دهیم به هم ما نشانشان
آنان که گم شدند سحرها یکی یکی …
آنان که تا سحر به تماشای یادشان
قد راست میکنند پدرها یکی یکی
بعد بیست و نه سال آمده باشی و....
شهید باشی و….
گمنام باشی و….
تشنه باشی و….
غواص باشی و ….
دست بسته باشی و….
زنده بگور شده باشی و ….
تسلیم دشمن نشده باشی و …
بعد بیست و نه سال آمده باشی و….
حین انجام مذاکرات،تفحص شده باشی و…
و…………………………..
می آییم تا غیرت را از شما به تبرک ببریم….
دست و پا بسته قرار و رسم غوّاصی نبود
از زبان مادر غوّاص شهید
نوجوانم شاد ، امّا سرکش و عاصی نبود
این لباس “تنگ و چسبان” مال رقّاصی نبود
داغ من را مادر عباس(ع) میفهمد فقط
دست و پا بسته قرار و رسم غوّاصی نبود
یکصد و هفتاد و پنج
می شمارم بارها تا یکصد و هفتاد و پنج
می نویسم آب، دریا، یکصد و هفتاد و پنج
خاطر خود را تسلی میدهم با مشق عشق
من شدم مجنون و لیلا، یکصد و هفتاد و پنج
عشق ، جان تازه ای بگرفته است این روزها
میکند کار مسیحا یکصد و هفتاد و پنج
رازهای سر به مهری دارد از آن سالها
تا ابد ماند معما یکصد و هفتاد و پنج
در توسل جلوهء پنج است و هشت و چارده
وا کند صدها گره را، یکصد و هفتاد و پنج
یا نبی ، یا فاطمه ، یا مرتضی و یا حسن
یا حسین و یا رضا ، “یا یکصد و هفتاد و پنج”
گر محرم زنده باشم می نویسم گوشهء
بیرق مشکی سقا یکصد و هفتاد و پنج
هم در آنجا یکصد و هفتاد و پنج آیه، ردیف
هم ردیف شعرم اینجا یکصد و هفتاد و پنج
اینبار "خواصِّ" تو، "غواص" شدهاند!
میدانم…
میدانم آقای من!
اینجا عمارها کمتر پیدا میشوند!
اینبار “خواصِّ” تو، “غواص” شدهاند!
آنقدر غریب هستی
که “خمینی “خط شکنانش را فرستاد…
داغ شهدا
داغ شهدا از دلمان صبر و امان برد
باید همه جا نام از این شیر دلان برد
خوش نامی شان بود که گمنامی شان شد
آوازه ی شان را به روی بام جهان برد
تابوت شهیدان نفس باغ بهار است
هر وقت توان از تنمان باد خزان برد
هر کس که جدا از شهدا گشت یقین باخت
هر کس به مسیر شهدا رفت بدان،برد
این عشق حسین است که از کعبه ی سنگر
تا خط مقدم همه را سینه زنان برد
مدیون شهیدی شده ام که دم آخر
نام علی و فاطمه را هر ضربان برد
شد مادر او پیر و دم مرگ چنین گفت:
صد حیف زمانه پسرم را چه جوان برد
یاد شهدا در و گهر داشت که ما را
غواص صفت در دل امواج روان برد
دستی که شده بسته از آنها همه را گفت
بایست که از حیدر کرار نشان برد
صد لاله شکفته است از این خاک ولیکن
گل کردنشان مدت سی سال زمان برد
خدا می داند
رمزها در رمضان است، خدا می داند
برتر از فهم و گمان است، خدا می داند
موسم بندگی چشم و زبان و گوش است
نه همین صوم دهان است خدا می داند
بار عام و، همه مهمان خداوند کریم
ماه آزادی جان است، خدا می داند . . .