ترس از صدای اذان
04 تیر 1394
خاطرات آزادگان در ماه رمضان
ماه رمضان فرا رسيده بود. گرچه عراقيها دل خوشي از روزه گرفتن اسرا نداشتند و از اين موضوع راضي به نظر نميرسيدند، اما جلوي روزه گرفتن آنها را هم نميگرفتند. با رسيدن اين ماه مبارك، همه برادران در حال و هواي ديگري قرار گرفتند و اعمال عبادي با جديت بيشتري دنبال ميشد.
يك روز موقع افطار يكي از اسرا كه صداي زيبايي داشت، بلند شد و شروع به گفتن اذان كرد، اما هنوز چند جملهاي از اذان را سر نداده بود كه چند سرباز بعثي در حاليكه مضطرب و عصباني به نظر ميرسيدند، وارد آسايشگاه شدند و بلافاصله او را با خود بردند. آنها قبل از رفتن فرياد زدند: «از اين به بعد هيچ كس اجازه گفتن اذان را ندارد.»
ادامه مطلب در صفحه بعد
صفحات: 1· 2