آفات دوستی
عواملي كه سبب پاره شدن رشتههاي دوستي ميشود، بسيار است. شمارياز مهمترين آنها عبارت است از:
آفات دوستی عواملی كه سبب پاره شدن رشتههای دوستی میشود، بسیار است. شماریاز مهمترین آنها عبارت است از:
الف. آزرده خاطر ساختن دوست:
باید از رفتار و گفتاری كه مایة رنجش دوست میشود، به شدت پرهیز كردتا دوستیها استمرار یابد. علی(ع) میفرماید: اِذا احْتَشَمَ الْمْؤمِنُ أَخاهُ فَقَدْ فارَقَهُ.
زمانی كه انسان دوست خود را ناراحت و خشمگین ساخت، زمینه جدایی را فراهم ساخته است. «نهج البلاغه، حکمت480» در این حدیث شریف واژة «احتشم» به كار رفته است كه به معنایخشمگین و شرمنده ساختن دیگری است.
ب. پذیرش كلام سخن چین:
سخنچینی و نیز پذیرش كلام سخنچین از عوامل پراكندگی دوستان ونابودكنندة رشتههای مودّت است. دوستان خوب باید به یكدیگر اعتماد داشتهباشند؛ از پذیرش كلام سخن چینان بپرهیزند و چنانچه شنیدن گفتار این گروهذهنیّتی منفی در آنها پدید آورد، مطلب را به نحو مناسب با یكدیگر در میاننهند تا زمینة هر گونه كدورت و جدایی از بین برود. علی(ع) میفرماید: هر كس به حرف اشخاصی سخنچین اعتماد كند، دوست خود را ازدست خواهد داد.«نهج البلاغه، حکمت239»
هر كس سخن بدخواه و سخنچین را باور كند، دوست خود را تباهكرده است. در این موارد، زودباوری عامل جدایی دوستان است. دوستی اقتضامیكند كه گفتار سخنچینان را دروغ شماریم و در برابرشان باشیم تابدینوسیله هم آنها زشتی كار خود را در یابند و هم دوست خویش را ازدست ندهیم.
ج. خُردهگیری:
انسان موظف است از لغزشهای دوستانش تا اندازهای چشم پوشد و بادیدن هر خطایی لب به انتقاد نگشاید. علی(ع) میفرماید: عذر دوستت را بپذیر و اگر نتوانست برای لغزش خود عذری بیاورد توبرای او عذری بتراش. یكی از دانشمندان میگوید: عذر دوستان را باید پذیرفت؛ اگر چه بیجا و غیرمنطقی نماید؛ زیراهمین اندازه كه از كار خود پشیمان شد و پوزش خواست، به آن معنااست كه دستی برای دوستی و ادامة آن دراز كرده است. وظیفة شخصاست كه چون دستی برای دوستی به جانب او دراز شود، بگیرد. قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :
مَن أتاهُ أخوهُ مُتَنصِّلاً فَلْيَقبَلْ ذلكَ مِنهُ مُحِقّا كانَ أو مُبطِلاً فإن لَم يَفعَلْ لَم يَرِدْ عَلَيَّ الحَوضَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
هر كس برادرش به عذرخواهى نزد او آيد، بايد عذرش را بپذيرد، خواه عذرش موجّه باشد يا نا موجّه، و اگر نپذيرد كنار حوضِ [ كوثر] بر من وارد نشود. ميزان الحکمة ج7 ص128 ح12241
د. شوخیهای زننده:
شوخیهای ركیك و زننده و نیز سبك شمردن و به بازی گرفتن دوستان،از آفتهای بزرگ دوستی است. حارث بن اعور كه از اصحاب علی(ع) بود،روزی مراتب اخلاص و ارادت قلبی خود را به عرض رسانید و اظهار داشت:ای امیرمؤمنان، من شما را دوست دارم. چون سخن از دوستی به میان آمد،حضرت فرمود: كسی را كه دوست داری:
1. با او دشمنی مورز.
2. او را به بازی مگیر.
3. با او ستیزهجویی مكن.
4. از شوخیهای نامناسب با وی بپرهیز.
5. او را خوار و كوچك مشمار.
6. در مقام برتریجویی بر او نباش. هیچ كس شوخی بیجا نكند جز آن كه مقداری از عقل خویش را ازدست دهد. چنان كه در این حدیث ملاحظه شد، آنچه كه باعث نابودی دوستیمیشود، شوخیهای زننده است نه هر نوع شوخی. مزاح نمك دوستی است وبرای تحقق زندگی اجتماعی با نشاط و ارتباطهای سالم و فرح بخش ضرورتدارد. البته مزاحی كه باعث كدورت و كینه شود، نتیجة معكوس میدهد. بر خلاف تصور كسانی كه میكوشند چهرهای خشن و عبوس از اسلامارائه دهند، در فرهنگ دینی مسألة شاد كردن دیگران و به تعبیر روایات،«ادخال سرور» از خصلتهای مثبت و پسندیده به شمار آمده است. امام صادق(ع) فرمود: «هیچ مؤمنی نیست مگر این كه در او «دعابه» است». راوی از امام پرسید: دعابه چیست؟ حضرت فرمود: «یعنی مزاح و شوخی». البته شاد ساختن دیگران و شوخی نیز چارچوبی دارد و نباید به آزاردیگران یا گناه انجامد. روایاتی كه مؤمنان را از شوخی باز میدارد یا شوخیرا سبب سبكی و از دست دادن میشمارد، ناظر به شوخیهای نامناسب وبرون از چارچوب اعتدال ناظر است. علی(ع) میفرماید: كسی كه زیاد شوخی كند، به سبب همان، سبك میشود و هر كه زیادبخندد، هیبتش میرود. زشوخی بپرهیز ای با خردكه شوخی تو را آبرو میبرد .«بحار النوار،ج73، ص60»
ه. حسادت:
«حسد» حالتی نفسانی است كه انسان سلب كمال و نعمت متوهم را از غیرآرزو كند قید «متوهم» نشان میدهد كه لازم نیست آنچه حسود میل زوال آنرا دارد كمال و نعمت واقعی باشد، ممكن است چیزی كمال و نعمت واقعیبهشمار نیاید ولی حسود آن را كمال پندارد و خواستار زوالش باشد. حسد سبب میشود انسان در زندگی اجتماعی احساس تنهایی كند و كسیبا او دوست نشود. علی(ع) میفرماید: لیس لِبخیلٍ حبیبٌ.«غررالحكم، ص 315»
شخص بخیل، دوست و رفیقی ندارد. شهید دستغیب دربارة این سخن حضرت مینویسد: حسود دوستی برایش نیست. یعنی نه خودش دوست كسی میشود؛زیرا كسی كه نعمت را در دیگری نمیتواند ببیند و زوال آن را آرزودارد، دشمن آن شخص است؛ و دیگری هم دوست او نخواهد شد؛زیرا حسود با نیش زبان و كارهای ناروایش محسود را آزرده خواهدكرد تا جایی كه همسر و فرزندش هم دوست او نخواهند شد. حضرت در كلامی دیگر حسادت را از آفتهای دوستی میداند و میفرماید: حسادت بر دوست، از آفات دوستی است.
و. تندروی :
تندروی در دوستی آفت دوستی شمرده میشود و آثاری خطرناك وزیانبار در پی دارد. اسلام از پیوندهای دوستانه میان مسلمانان جانبداریمیكند و آن را سرمایهای گرانبها و ارزنده میشمارد؛ ولی تندروی در این امررا نادرست میداند. علی(ع) میفرماید: احبب حبيبك هوناً ما عسى ان يكون بغيضك يوماً ما و ابغض بغيضك هوناً ما عسى ان يكون حبيبك يوماً ما. با دوست خود در حدّ اعتدال دوستی كن؛ زیرا ممكن است روزیدشمن تو گردد.(شرح نهج البلاغه، ج4، ص 283) افراط در دوستی سبب میشود انسان تمام اسرار زندگی خود را با دوستدر میان نهد. دراین موقعیت، اگر آن دوست تغییر روش دهد و به دشمنی گراید،از اسراری كه در ایام دوستی به دست آورده، ناجوانمردانه بهره میبرد.