اصناف
اول تیرماه هر سال، روز اصناف نامگذاری شده است که البته دایره گستردهای دارد و شامل انواع شغلها و حرفهها میشود. در نوشته پیش رو، با مراجعه به متون کهن فارسی، این موضوع (یعنی اخلاق اصناف و آداب کسب) را واکاویده ایم و برخی مطالب مرتبط را ـ چنان که خواهید دید ـ ارائه کردهایم.
سبب شناخت آداب کسب
میدانیم که از یک سو بسیاری از اصناف، با کسب و تجارت کردن سروکار دارند از سوی دیگر، هر کسبی، آدابی دارد که شناخت آنها، موجب برکت و فزونی مال تاجر و کاسب میشود. امام محمد غزالی در کیمیای سعادت، درباره لزوم شناخت آداب کسب مینویسد:
فضیلت پی روزی حلال بودن
کاسب و تاجر اگر بخواهند به حرام نیفتند و مال شبههناک به زندگیشان راه نیابد، ناگریز باید حلال و حرام در کسبها را بشناسد و پی روزی حلال باشند.
حکایت: «بدان که خویشتن را و عیال خود را از روی خلق، بینیاز داشتن و کفایتِ ایشان از حلال کسب کردن، از جمله جهاد است در راه دین، و از بسیاری عبادت، فاضلتر است؛ که روزی رسول(ص) با اصحاب نشسته بود. بُرنایی[3] با قوّت، بامدادِ پگاه، بر ایشان بگذشت و به بازار همی شد به دکّان. صحابه گفتند: «دریغا! اگر این پگاه خاستنِ وی در راه خدای تعالی بودی!» رسول(ص) گفت: «چنین مگویید که اگر برای آن میشود که خود را از روی خلق بینیاز دارد یا پدر و مادر خویش را یا زن و فرزند خویش را بینیاز دارد، وی در راهِ خدای تعالی است، و اگر برای تفاخر دنیا و لاف و توانگری همی شود، در راهِ شیطان است» …. و گفت: «بازرگانِ راستگوی، روز قیامت با صدّیقان و شهیدان به هم خیزد».[4]
تجارت دین و تجارت دنیا
نجمالدین رازی در مرصاد العباد، درباره تقسیم تجارت مینویسد:
نکته: «بدان که تجارت دو نوع است: تجارت دنیا و تجارت آخرت، و تجارت دنیا هم بر دو نوع است: یکی آنکه از بهر نفع دنیایی است و بس، و دوم آنکه از بهر نفع آخرتی است و نفع دنیایی، خود تَبَع بُوَد… .[5]
اما آن تجارت که از برای نفع دنیای است و بس، به غایت مذموم است و حاصلش بیحاصلی و و زَر و وبال و حساب و تبعت[6] آخرت، رنج آن خسران و زیادتش همه نُقصان و سودش همه زیان.
و اما آن تجارت که برای نفع آخرتی است آن است که حق تعالی میفرماید: «رِجَالٌ لاتُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ»،[7] و این آیت را مفسران دو معنا گفتهاند: یکی آنکه به تجارت آخرتی تعلق دارد؛ یعنی مردانیاند که به صورت تجارت و بیع دنیایی مشغول نشوند تا از خدای و ذکر خدای باز نمانند… .
معنی دوم آن است که به تجارت دنیایی تعلق دارد، ولیکن تجارتی که برای نفع آخرتی است؛ یعنی مردانیاند که صورت بِیع و شِرا بر صورت ایشان اگرچه رود، ولیکن دل ایشان از ذکر خدای باز نماند».[8]
امام محمد غزالی نیز در این باره مینویسد:
تمثیل: «بدان که هر که وی را تجارت دنیا از تجارت دین مشغول کند، وی بدبخت است، و چگونه بُوَد حال کسی که وی کوزه زرین به کوزه سفالین بدل کند، و کوزه سفالین مَثَل دنیاست و مَثَل آخرت، کوزه زرّین است که هم نیکوست و هم بسیار بماند».[9]
آداب تجارت
تجارت، آداب و شرایطی دارد که بازاریان، تاجران و به طور کلی اهل معامله باید آنها را رعایت کنند. در اینجا، این آداب را از قول مرصاد العباد برمیشماریم:
توصیه: «پس شرایط آنکه تجارت برای رنج آخرت کند و صحبت انبیا و رسل، آن است که تقوا را شعار و دِثار[10] خویش سازد، و مال را، مال خدای داند و نیت آن کند که در مال خدای برای بندگان خدای به امر خدای و رضای خدای تصرف میکنم، تا آنچه بر آن، ربح پدید آید، آن را بر بندگان خدای صرف کنم، و خود را و عیال خود، یکی از آن جمله شمارد.
و از امانت و دیانت، هیچ دقیقه فرو نگذارد و در خرید و فروخت، انصاف نگاه دارد. به مُساهِله[11] خَرَد و فروشد… .
و البته در بِیع و شِرا، سوگند به راست و دروغ نخورد که حق تعالی بایِع حَلاّف[12] را دشمن دارد، و بر اندک ربحی قناعت کند که برکت، قرین[13] قناعت است و حُرمان،[14] قرین حرص که: «الحَریصُ المَحروم»… .
و مَتاع را در آن وقت که خَرَد، نکوهش نکند و در آن وقت که فروشد، مدح نگوید و عیب آن پنهان نکند».[15]
یاد خداوند و سفر آخرت
همه ما انسان ها، اگر چه در ظاهر، اقرار داریم که روزی رسان خداست، ولی با کمال تأسّف، این مطلب به باور قلبیمان تبدیل نشده است و دنبال زیادهخواهی و سودبری بیشتر هستیم. سعیدی شیرینسخن در گلستان خود آورده است:
روایت: «یکی را شنیدم از پیران مربّی که مریدی را همی گفت: چندان که تعلّق خاطر آدمیزاد است به روزی، اگر به روزی ده بودی، به مقام ملایکه درگذشتی.
فراموشت نکرد ایزد در آن حال
که بودی نطفه مدفون مدهوش
روانت داد و عقل و طبع و ادراک
جمال و نطق و رای و حکمت و هوش
ده انگشت مرتّب کرد بر کف
دو بازویت مرکب ساخت بر دوش
کنون پنداری ای ناچیز همّت
که خواهد کردنت روزی فراموش»[16]
نجمالدین رازی نیز در مرصاد العباد، راجع به یاد آخرت بودن اهل تجارت، سخن زیبایی دارد:
توصیه: «باید که زندگانی چنان کند که چون وقت سفر آخرت درآید، جمله سود و سرمایه خویش از پیش فرستاده باشد، تا از پس مال خویش تواند رفتن. همچون بازرگانی که به سفری خواهد رفت، مال را از پیش بفرستد، او را در شهر قرار و آرام نماند و در آن کوشد که تا چگونه از پس مال برود، و آن ساعت که وقت رحیل[17] کاروان باشد، او را از آن وقت، خوشتر نبود».[18]
در مذمت محتکران
برخی از طایفه اصنافِ بیانصاف، وقتی نایابی کالایی را در بازار میبینند، هر چه از آن را در اختیار دارند و هر چه میتوانند با لطایف الحیل گرد آورند، به انبار میبرند تا پس از مدتی، به چند برابر قیمت به مردمان بفروشند.
حکمت:«مُحتَکر، ملعون است، و محتکر آن بُوَد که طعام بخرد و بنهد تا گران شود، آنگاه بفروشد. و رسول(ص) گفت: «هر که چهل روز طعام نگاه دارد تا گران شود و آن گاه همه به صدقه دهد، هنوز کفّارتِ آن نباشد». و رسول(ص) گفت: «هر که چهل روز طعام نگاه دارد به نیت گران شدن، خدای تعالی از وی بیزار است و وی از خدای تعالی بیزار است.» … و علی(ع) میگوید: «هر که چهل روز طعام بنهد، دل وی سیاه گردد».[19]
[1]. قوت و کسوت: خوردن و پوشیدن.
[2]. امام محمد غزالی، کیمیای سعادت، به کوشش: حسین خدیو جم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1361، ج1، ص 324.
[3]. برنایی: جوانی.
[4]. کیمیای سعادت، ص 325.
[5]. یعنی به دنبال نفع آخرتی میآید.
[6]. تبعت: سختی.
[7] . نور: 37. مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از ذکر خداوند باز نمی دارد.
[8] . نجم رازی، مرصاد العباد، به اهتمام: محمدامین ریاحی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1383، صص522-524.
[9] . کیمیای سعادت، ص 359.
[10] . دثار: لباس و روانداز.
[11] . مساهله: آسانگیر.
[12]. حلاّف: بسیار سوگندخور.
[13]. قرین: همراه.
[14]. حرمان: بیبهرگی.
[15]. مرصاد العباد، صص 525 و 526.
[16]. سعدی، گلستان، تصحیح و توضیح: غلام حسین یوسفی، تهران، خوارزمی، 1377، چ 5، ص 157.
[17]. رحیل: حرکت.
[18]. مرصاد العباد، ص 527
[19]. کیمیای سعادت، ج 1، ص 346.