بردگان و آزادگان
در تاريخ، شواهد زيادي هست از كساني كه از لحاظ قانون مالكيت، غلام و برده و مملوك بودند ولي از لحاظ روح و عقل و فكر در منتهاي آزادي بودند. مگر لقمان حكيم كه قرآن كريم سوره اي به افتخار او و نام او اختصاص داده برده و بنده نبود؟ در عين حال از لحاظ عقل و روح و اخلاق در منتهاي آزادمنشي بسر ميبرد. و شواهد زيادتري هميشه در جلو چشم خود ميبينيم از كساني كه به حسب قانون مالكيت آزادند ولي اسير و برده اند، عقل و فكرشان برده است، روح و دلشان برده است، شهامت و اخلاقشان برده است.
قرآن كريم ميفرمايد: “بگو زيان كرده واقعي آن كساني هستند كه خودشان را باخته اند و شخصيت انساني خود را از دست داده اند". اينكه كسي در صحنه زندگي جامعه خود را ببازد ، يا خانه و مسكن خود را ببازد، يا پول و ثروت خود را ببازد، يا مقام اجتماعي خود را ببازد، آنقدر مهم نيست كه كسي شخصيت معنوي و انساني خود را ببازد، حريت و شهامت خود را ببازد، شجاعت خود را ببازد، استقلال و مناعت خود را ببازد، صفا و صميميت خود را ببازد، وجدان و قلب حساس خود را ببازد، عقل و ايمان خود را ببازد، روح استغنا و فتوت خود را ببازد.
منبع
حکمتهاواندرزها شهید مطهری (ره)