بفرمایید گوجه سبز...
بعد از ظهر بود و من از کوچه ای نسبتا خلوت رد می شدم. یک کیسه گوجه سبز که از صبح با خودم آورده بودم دستم بود و داشتم می خوردم. یک دفعه صدای آهنگی با خواننده ی زن به گوشم خورد. جلو تر رفتم. دیدم یک جوان تو ماشین لم داده و در را باز گذاشته و صدا را بلند کرده. اول از کنارش رد شدم. بعد با خودم فکر کردم که باید تذکر بدم. به ذهنم رسید که با تعارف گوجه سبز شروع کنم. گوجه ای که تو دستم بود رو کامل خوردم و بعد جلو رفتم و گفتم: “بفرمایید” . بعد که برداشت و تشکر کرد، گفتم:"داداش می تونم خواهش کنم کمش کنی!؟”
اون بنده خدا هم کمش کرد و من رفتم…
بعد با خودم فکر کردم که چقدر خوبه با تعارف کردن، امر به معروف و نهی از منکر را شروع کنیم. هم ترس خودمون می ریزه، هم مقاومت طرف مقابل را کم می کنه. بعد سر راه یک بسته لواشک پذیرایی به نیت امر به معروف و نهی از منکر خریدم و گذاشتم تو کیفم تا این واجب فراموش شده را با تعارف شروع کنم.
به شما هم پیشنهاد می کنم این روش را امتحان کنید…
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر