خدا از دهنت بشنوه!
با یکی از دوستانم در حال عبور از یک خیابان بودیم که متوجه ظاهر بسیار بد چند خانم شدیم که همراه یک مرد حدودا چهل ساله بودند که چهره ی جدی و هیبت تنومندی داشت. اول فکر کردیم شاید دچار درگیری بشیم اما بعد با توسل به ائمه اطهار علیهم السلام جلو رفتیم و اون آقایی که با اونها بود رو به کناری کشیدیم و بهش گفتیم که وضع ظاهری خانم های همراه شما بسیار جلب توجه می کنه و تو این جامعه افرادی وجود دارند که بیمار دل هستند و… در حالیکه منتظر هر نوع برخورد تند از طرف اون مرد هیکلی بلند قد بودیم ، داشتیم همین طور ادامه می دادیم که ناگهان گفت: خودم هم هم خسته شدم ! خودم بارها به خانمم گفتم که این
وضع مناسبی برای بیرون رفتن نیست و باید با وضع بهتری بیاد بیرون! در آخر هم از ما به خاطر تذکرمان تشکر کرد و گفت که من رو از خودتون بدونید!
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر