خنده_دل
در دنيايی كه بيشتر آن غم است قلب تا به ملاقات وجه الله میرود میخندد. غمِ به موقع خوب است. غم يعنی انتظار، يعنی كيست كه مرا بخنداند. غمی كه در سِرّ و نهان انسان است و انسان آن را به مردم نشان نمیدهد. عبادت میكند، نماز میخواند، مطابق مردم لبخند میزند تا اذيّت نشوند، هر جا گريه میكنند او هم گريه میكند، اما آن غم علاج نمیشود.
آن غم، ظهور حضرت ولیعصر(عجل الله تعالى فرجه الشريف) را میخواهد؛ جمال امامش را میخواهد؛ ملاقات وجه الله را میخواهد. در همان حين كه مضطر شده است ناگهان قدوم مباركش پيدا میشود. همانجا قلب میخندد. از اين ملاقات خوشحال میشود؛ مثل گل باز میشود؛ جگرش حال میآيد؛ خون و رگ و باطنش عوض میشود. میگويد آقاجان! چرا دير آمدی من سالها اينگونه بودم؟ میفرمايد من همان وقت هم در كنار تو بودم و تو غصّه میخوردی كه به ما برسی. همان غصّهها را هم من برايت ايجاد كرده بودم. با فكر و ذهنت دچار خوبان شده بودی. كسی میگويد كه فرج همه عالم به دست اوست؛ كسی كه خلق را با خالق صلح میدهد و مصلح عالم است.
#طوبای_محبّت (مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی)
کتاب یک - مجلس نهم - صفحه 94