دروغگو رسوا می شود
16 شهریور 1394
دروغگو رسوا می شود
کشاورزی از دوستش خواهش کرد که الاغش را به او بدهد، تا گندمش را به آسیاب ببرد،
دوستش گفت: «الاغ را کس دیگری گرفته است»
در این موقع، الاغ که در خانه بود، شروع به عرعر کرد.
کشاورز گفت تو که می گفتی الاغ در خانه نیست!
دوستش دستی به صورت کشید و گفت:
عجب آدمی هستی!! حرف مرا باور نمیکنی، اما حرف الاغ را باور می کنی؟!!
پندهای جاویدان،ص 244- محمد محمدی اشتهاردی