دلنوشته
31 فروردین 1398
بسم الله الرحمن الرحیم.
آقاجان
دنیا بد جور هوای شما را کرده،هوای بودنتان بی آنکه رخ پنهان کنید و کلام در لفافه بگویید.
مولا جان،
زمانه از درد پر شده و از دلداری تهی،کار دنیا عجیب گیر بی خدایان افتاده از گناهانی که در پس لبخند ایمان مخفی شده به خدا پناه می بریم از آتشی که دست را می سوزاند ودل را دچار شبهه می کند.
آقا جان
دلم از درد هایی که به استخوان رسیده، گرفته.
از دعاهای فرجی که لغلغه زبان شده وانتظاری که به خاطر گناهانم کمرنگ شده است.
یقین دارم که لیاقت سربازی و جانبازی در رکاب تان را ندارم پس به دل آرزومندم رحم کنیدتا روح از کالبد این تن دردمند جدا نشده بیایید تا همه نفسی در هوای خوش عدالتتان بکشیم.
اللهم عجل الولیک الفرج.
مهدیه منتظرالمهدی