دلنوشته خانم حاتمی- غدیر
پیراهنی از جنس غدیر مبارکت یا علی
فرشتگان فوج فوج در سرزمین خم کف زنان و گلریزان می آیند تا در زلال بی کران غدیر بال شویند ودر ساحل سبز غدیر به نماز بایستند.
یکصدوبیستو چهار هزار چشمه از ازل تا ابد جاری گشت و به غدیر پیوست .
صدایی از عرش در زمین طنین انداز شد :"هرکس من مولا و سرورش هستم،پس از من پسر عمو و جانشینم وصی و ولی امر مسلمین علی ابن ابی طالب مولا و سرورش است.”
در کنار غدیر مردم موج برمی داشتند تا دست علی علیه السلام را به نشانه بیعت بفشارند.
عطر دل انگیز وحدت در هوای عید پراکنده شد.
چه روز باشکوهی،روز شکوفایی ولایت در قاموس خلقت است .روز پیوند امامت و نبوت است. وقتی حضرت رسول صلوات الله علیه دست علی علیه السلام را در دست می فشرد و ردای سبز امامت را برتنش کرد لبخند بر لب داشت اما دلش گرفته بود اوبه خوبی می دانست صاحب غدیر علی است اماهمین مردم به ظاهر خوشحال به زودی بیعت خواهند شکست و با کینه هایشان علی را بیست و سه سال خانه نشین می کنند و درب خانه اش را به آتش می کشند و صلح امام حسن را به راه می اندازند و سر امام حسین را سر نیزه می برند و زینب را مهمان شام می کنند و …..وامصیبتا
همه اتفاقات تاریخ از همین لحظه غدیر آغازشد.پیامبر مهربانی تنهایی و غربت علی راهمان روز در کنارغدیر در میان همهمه ها به خوبی دیدگمانم همان جا بود که به علی آموخت دردودلهایت را در نیمه شب با چاه درمیان بگذار و سر در گریبان فرو بر.غدیر شاد است و غمگین.
ای زمانه کاش قدر غربت های علی را می دانستی کاش زخم های چرکین همان روز غدیر جلوه می نمود.ای کاش غدیر رنج روزهای نیامده علی را رقم ننی زد.
اما این خواست پروردگار بود که آینده تاریخ انسان به دست های “یداللهی"علی سپرده شود تا در سایه سار محبت و عدالت بی دریغش ، به آرامش برسد.
خداوند کردگار مهر علی را به خاک هدیه کرد و خاک بارور شد و نام علی را به گوش آبها خواند و رود ها خروشیدند. یادعلی را به درخت ها سپرد و درخت ها سبز شدند.
غدیر علی شروع داستان حق طلبی فاطمه است و اولین جوانه ی پرپرشده ی ولایت.
علی جان ردای سبز امامت برقامتت مبارک.