دلنوشته های مشهد
آقا جان زیر این گنبد طلایی جد بزرگوارتان نائب الزیاره هستم نمی دانم آقا شاید سرباز روسیاهتان باشم اما تمام سعی ام را می کنم زمانی که طومار کارهایم را برایت آوردند از داشتن طلبه ای مثل من ناراحت نشوید.
خانم جاویدی
****************************************
به نام خدای آل یاسین
دلم که برای شما تنگ میشود دنیا برایم کوچک و کوچکتر می شود،آنقدر که نمی شود نوشت…
نمی دونم الان کجایی اما ایمان دارم هستی وقتی به اینکه دارمتون فکر می کنم خیلی خوشحال می شوم ما بچه شیعه ها خیلی سعادتمندیم ان شا الله که تا آخر عمرمون محب شما باشیم آقا جان.
زندگیها می گذرد اما حیف از اون زندگی ای که اشک برای دوری شما نریزه و بگذره
آقا جان ما بدون شما یتیم هستیم مثل بچه یتیم های زمان امام علی علیه السلام
آقا جون ما شما راتنها گذاشتیم خیلی وقتها هم دلتون رو شکستیم .
ما رو حلال کن آقا اگر شمانبخشی باچه رویی توی ماه محرم ،اونم حرم علی ابن موسی الرضا علیه السلام اشک بریزیم .
دوستت دارم آقا دلتنگتیم برای همه ندیدنهامون.
خانم شعبانی
*****************************
هیچ چیزی ندارم به شما بدهم هرچه هست نیاز است ودرخواست ،درخواست شفاعت برای شفای بیماران ،بخشش گناهان،هدایت قلبها و عاقبت بخیری
آقای خوبم کمک کن ،کمک کن برای تسلط بر هوای نفس برای اخلاص در گفتار و رفتار ،حضور قلب در عبادات
کمک کن برای داشتن امید وتوکل برخدا
آقا جانم فقیرم ،محتاجم،روسیاه و درمانده ام رهایم نکن مولای من رهایم نکن رهایم نکن
خانم رضا زاده