دلیل حرام بودن ۴ ماه از سال قمری چیست؟
و خداوند بنا بر مصالح و مفاسد احکامي را تشريع مي کند، منطقه اي در اطراف کعبه را “حرم" اعلام مي کند و حرمت بيشتري براي آن قائل مي شود. يا زمان خاصي را داراي حرمت بيشتري اعلام مي کند. مثل ماه هاي حرام که احکام و جزئيات خاص خود را دارد. (رجب، محرم، ذيقعده و ذيحجه ماه هاي حرام هستند.)
و با توجه به پيوند شديد روح و جسم در انسان، زمان و مکان در او موثر واقع مي شوند و مناسک با توجه به زمان و مکان بيان مي شوند. مساله حج، روزه و جهاد و … بعضي از اين مناسک هستند. به عنوان مثال جنگ در اين ماه ها حرام است:
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ؛[ بقره آيه ۲۱۷] تو را از جنگ كردن در ماه حرام مى پرسند. بگو: جنگ كردن در آن ماه گناهى بزرگ است.
“تحريم جنگ در اين چهار ماه يكى از طرق پايان دادن به جنگهاى طويل المدة، و وسيلهاى براى دعوت به صلح و آرامش بود، زيرا هنگامى كه جنگجويان چهار ماه از سال اسلحه را به زمين بگذارند و صداى چكاچك شمشيرها يا صفير گلوله ها خاموش شود و مجالى براى تفكر و انديشه به وجود آيد احتمال پايان يافتن جنگ بسيار زياد است. هميشه ادامه يك كار با شروع مجدد آن پس از خاموشى تفاوت دارد و دومى به مراتب مشكلتر است، فراموش نمىكنيم كه در دوران جنگهاى بيستساله ويتنام چه اندازه زحمت مىكشيدند تا يك آتش بس بيست و چهار ساعته در آغازسال نو مسيحى يا مانند آن به وجود آورند، ولى اسلام براى پيروان خود در هر سال يك آتش بس چهارماهه اعلام ميدارد و اين خود نشانه روح صلح طلبى اسلام است."[ تفسير نمونه، ج۷، ص: ۴۰۹]
مساله ماه هاي حرام بسيار با سابقه است. که حداقل از زمان حضرت ابراهيم (ع) بوده است. قبل از اسلام، مردم جاهل، تغييراتي در اين حکم الهي ايجاد مي کردند:
إِنَّمَا النَّسيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ؛[توبه آيه ۳۷] به تأخيرافكندن ماههاى حرام، افزونى در كفر است و موجب گمراهى كافران. آنان يك سال آن ماه را حلال مى شمردند و يك سال حرام، تا با آن شمار كه خدا حرام كرده است توافق يابند. پس آنچه را كه خدا حرام كرده حلال مى شمارند. كردار ناپسندشان در نظرشان آراسته گرديد.
و خود اين حکم (حرمت ماه هاي چهارگانه) مي تواند داراي بطوني باشد، که يکي از آن ها را بريتان نقل مي کنم:
امام باقر (ع) مي فرمايند: اى أبا حمزه! روشنترين و آشكارترين برهان (امامت ائمه دوازدهگانه) براى كسى كه خداى تعالى او را هدايت فرموده گفتار اوست. در قرآن مجيد كه فرموده: «به درستى كه عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است روزى كه آفريد آسمانها و زمينها را، از آنها چهار ماه حرام است، اين است دين استوار، پس ستم نكنيد در آنها بر خويشتن؟» و شناسايى ماهها مانند محرم و صفر و ربيع و ماههاى پس از آن و همچنين ماههاى حرام: رجب و ذى قعدة و ذى حجة و محرم دين محكم خدا نيست چون يهود و نصارى و مجوس و ساير ملتها و همه مخالف و موافق (مذهب) اين ماهها را مى شناسند، و اسامى آنها را شماره مى كنند؛ بلكه آنها امامان و سرپرستان دين خدايند، و مراد از ماههاى حرام (در آيه شريفه) امير المؤمنين عليه السّلام است كه نام او از نام «على» كه نام خدا است جدا شده و مشتقّ است، همان طور كه نام محمد صلّى اللَّه عليه و آله از نام «محمود» خدا مشتقّ است، و ديگر سه فرزند آن حضرت كه نامهاى آنها على است: على بن الحسين (زين العابدين) و على بن موسى (الرضا) و على بن محمد (هادى) و به احترام آن حضرت اين نام (على) از نام خدا جدا شده و مشتقّ است.؛[الإنصاف فى النص على الأئمة ع ص ۷۳]
صفحات: 1· 2