خرمشهر و حماسه مقاومت
خرمشهر، حکایت مقاومت روزهای نخست جنگ تحمیلی و سرگذشت سلحشورانی است که با دست خالی، متجاوز مسلح را در بیش از یک ماه نبرد به روز سیاه نشاندند و جسم خود را سنگر کردند تا از کیان اسلامی و سرزمین ایران دفاع کنند . ارتش بعثی در فکر تصرف سریع این شهر و از آنجا محاصره و تسخیر آبادان بود، همچنین رؤیایی هجوم همه جانبه به دشت های خوزستان و سیطره بر اهواز را در ذهن مخدوش خویش می پرورانید اما هیچ وقت فکر نمی کرد در خرمشهر تلفات سنگینی را متحمل شود و چون موفق نشدند از طریق جاده شلمچه و صد دستگاه و انبارهای عمومی، بندر شهر را تصرف کنند ناگزیر گردیدند شهر را دور بزنند که در آنجا هم مردم چون سدی استوار در برابر دشمن قرار گرفتند . با کدام معیار می توان جنگ نابرابر تفنگ را با سلاح های سنگین و پیشرفته و ارتشی کار آزموده و تعلیم دیده به قیاس نشست و اگر نبود خیانت کسانی که دل در تعلقات دنیا داشتند و مشغول هوای نفس بودند دشمن کینه توز برای همیشه نابود ومایوس می گردید . وقتی بخشی از خرمشهر اشغال گشت دلاوران، سنگرهای مقاومت را به آن سوی کارون و اروند بردند و به انتظار روزهای فتح و ظفر نشستند البته آنان از خیانت منافقین و لیبرال ها که به ظاهر برای دفاع از انقلاب آمده بودند و در باطن می خواستند مقاومت نیروهای ارزشی را مخدوش سازند، رنج فراوان می بردند. خرمشهر قهرمان پس از 35 روز مقاومت قهرمانانه، به دست دژخیمان بعثی اشغال شد