رهبري دارم ...
06 تیر 1394
رهبري دارم ز جنس آسمان
رهبري از جنس خوبان زمان
لب چو بگشايد،گشايد بغض من
صد هزار ياقوت ريزد زآن دهان
يک نگاه نافذش کافي بود
تار و مار گشته عدو در هر مکان
سينه اش با وسعت درياها
صد هزار راز مگو در آن نهان
گر بگويد عالمي رسوا کند
پستي اهريمنان گردد عيان
وارث مهر نبي خشم علي
کار آرش ميکند او بي کمان
در ميان اين همه ذات پليد
معني گل گشته در فصل خزان