زندگینامه امام باقر(عليه السلام)
پیشوای پنجم شیعیان، روز جمعه اول ما رجب، سال 57 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. امام باقر علیه السلام ، فرزندِ امام سجاد علیه السلام است. نام مادر ایشان، «فاطمه» است که دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است. امام باقر علیه السلام ، در روز سوم ماه صفر، در شهر مدینه به دنیا آمد و چون در علم و دانش، از همه مردم زمان خودشان، داناتر بود و رازهای بزرگ علمی و مسایل پیچیده دانش را کشف می کرد، به ایشان لقب «باقرالعلوم»، یعنی کسی که علمها رامی شکافد، دادند. امام باقر علیه السلام ، در جریان کربلا حضور داشتند و سن مبارک ایشان، چهار سال بود.
در زمان امام باقر (عليه السلام) ولید بن عبدالملک و سلیمان بن عبدالملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک خلافت داشته اند. …
ولادت
دهها سال پیش از تولد وی، نیای بزرگوارش پیامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) نام خود «محمد» را برای وی برگزیده و او را به لقب «باقر» ملقب فرمود.
امام باقر( (عليه السلام)، در میان خانندان پیامبر (صلي الله عليه وآله)نخستین کسی بود که هم پدر و هم مادر وی فاطمی و علوی بودند؛ زیرا پدر او امام زین العابدین (عليه السلام) فرزند امام حسین (عليه السلام) و مادرش فاطمه (مکنی به ام عبدالله) دختر امام حسن مجتبی( (عليه السلام) بود که از زنان با فضیلت و دانشمند بنی هاشم به حساب می آمد و امام صادق (عليه السلام) او را «صدیقه» لقب داده بود و می فرمود: در خاندان حضرت مجتبی ((عليه السلام) هیچ زنی به پایه ی فضیلت او نمی رسید.
امام باقر (عليه السلام) و پیشگویی پیامبر (صلي الله عليه وآله)
جابربن عبدالله انصاری، از یاران پارسای رسول خدا (صلي الله عليه وآله) بود. روزی پیامبر (صلي الله عليه وآله) به وی فرمود:
ای جابر تو زنده می مانی تا آنکه فرزندم «محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام» را که در تورات به «باقر» معروف است ملاقات کنی، چون وی را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.
جابر پس از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) – در حالی که از شدت علاقمندی و عشق به خاندان نبوت از همه گسسته و به اهل بیت علیهم السلام پیوسته بود در مسجد پیغمبر (صلي الله عليه وآله) می-نشست و به امید دیدار پیشوای پنجم (عليه السلام) و در انتظار رسیدن آن لحظه ی موعود برای رساندن سلام رسول اکرم (صلي الله عليه وآله)فریاد بر می آورد: «یا باقر العلم» «یا باقر العلم» ای شکافنده ی علم، ای شکافندهی دانش.
مردم مدینه – که به این راز آگاه نبودند – می گفتند: جابر (بر اثر پیری و ضعف نیروی اندیشه) هذیان می گوید.
جابر در پاسخ آنان می گفت:
نه به خدا هذیان نمی گویم و لیکن از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) شنیدم که می فرمود: «تو به زودی مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که نام او نام من و شمایل او شمایل من است، علم و دانش را می شکافد» من بر اساس پیشگویی پیامبر (صلي الله عليه وآله) این سخن را بر زبان می آورم.
جابر عمری دراز یافت تا اینکه – طبق نقل امام صادق( (عليه السلام) – روزی امام باقر (عليه السلام) به نزد وی رفت و بر او سلام کرد. جابر جواب سلام را داد و چون نابینا بود پرسید: چه کسی هستی؟ فرمود: محمد بن علی بن الحسین. جابر گفت: فرزندم پیش بیا، امام (عليه السلام) نزدیک رفت. جابر دست امام ((عليه السلام) را بوسید و خود را روی پای وی انداخت، می بوسید و می گفت: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) تو را سلام رسانده است…
و از آن پس جابر پیوسته خدمت امام( (عليه السلام) می رسید و از محضر پر فیضش استفاده می کرد.