سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى
بعد از آنكه حضرت على عليه السّلام را در شب 19 ماه رمضان سال چهلم هجرت ، مضروب ساختند و آن حضرت در روزهاى آخر عمر شريف اش ، در بتر خوابيده بود، گاهى چشمهايش را باز مى كرد و مى فرمود:
« سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى : هر چه مى خواهيد از من بپرسيد، قبل از آنكه از ميان شما بروم »
صعصعة بن صوحان ، يكى از حاضرين بود، عرض كرد:
يا اميرالمؤ منين ! آيا شما افضل هستيد يا حضرت آدم عليه السّلام
آقا، چشمهاى مبارك خويش را گشوده و فرمود:
« انسان خوب نيست از خودش تعريف كند، امّا براى اينكه ، نعمتهاى الهى را در حق خودم اظهار كرده و نوعى شكرگزارى كرده باشم ؛ جواب ترا مى گويم : خداوند متعال آدم را داخل بهشت كرد و تمام نعمتهايش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم مانع شد، و با وجود منع الهى ، از آن گندم خورد؛ ولى براى من ، گندم مباح بود، امّا از آن استفاده نكردم »
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2