افشاگریهای امام سجاد (ع) در کوفه و شام
امام سجاد(ع) بطور مستقیم در صحنهٴ نبرد و درگیری روز عاشورا حضور نداشتند؛ چون قضا و قدر الهی این بود که او شهید نشود و پدر هشت امام بعد از خود باشد، تا خط امامت و هدایت جامعه ادامه یابد.
امّا روح حماسی آن حضرت او را آرام نمی گذاشت، از این رو هر جا مصلحت اقتضا میکرد و زمینهای پیش میآمد به افشاگری و استیضاح هیئت حاکمه و دربار ستمکار اموی میپرداخت.
بخشی از نوشتار آیتالله جوادی آملی به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد(ع)
با آن که آن حضرت(علیه السلام) فاصله کربلا تا شام را با سکوت گذراند و فقط به یاد حق مترنّم بود و با کسی جز اهل بیت(علیهم السلام) حرف نمی زد، و با آن که او را درکوفه زندانی کرده بودند [1] و با آهن گران و سخت، دست و پای مبارک او را بسته و بر شتر برهنه سوارش کرده بودند و از رگهای بدن او خون جاری بود،هنگامی که شروع به سخن کرد فرمود: ای امّت نابکار، باران بر محلّ و زمین شما نبارد، ای امتی که حرمت جدّ ما را درباره ما نگه نداشتید. اگر در روز قیامت در مقابل جدّ ما قرار گیرید، چه خواهید گفت؟ ما را سوار بر شترهای برهنه، در شهرها می گردانید،گویا ما نبودیم که پایه های دین را در میان شما محکم نمودیم. یا أمة السوء لا سقیأ لربعکم یا أمة لم تراع جدّنا فینا [2]
تا زنده ايد زيارت عاشورا را از دست ندهيد
زيارت عاشورا در كلام شيغ رجبعلي خياط
يكي از نكاتي كه جناب شيخ در توسل به اهل بيت (ع)بران تاكيد داشت
خواندن زيارت عاشورا بود و در اين باره مي فرمود:
درعالم معنا به من توصيه كرده اند كه زيارت عاشورا را بخوان و توصيه ميكرد: تا زنده ايد زيارت عاشورا را از دست ندهيد
يكي از شاگردان شيخ كه ميخواست به اين توصيه او عمل كند 40سال بر خواندن زيارت عاشورا مداومت كرد
منبع:كيمياي محبت/تاليف:محمدي ري شهري/ص 220
روزشمار محرم
روز چهارم
در روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود.
به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه كه عبارت بودند از:
1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
2. یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر؛
3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.9 بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.
9. بحارالانوار، ج44، ص386.
روز شمار محرم
روز سوم
1. “عمر بن سعد” یك روز پس از ورود امام علیه السلام به سرزمین كربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل كوفه وارد كربلا شد.6
2. امام حسین علیه السلام قسمتی از زمین كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع ميشد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان كنند.7
3. در این روز “عمر بن سعد” مردی بنام “كثیر بن عبداللّه” ـ كه مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. كثیر بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.
روز شمار محرم
روز دوم
1. امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به كربلا وارد شد.1 عالم بزرگوار “سید بن طاووس” نقل كرده است كه: امام علیه السلام چون به كربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینكه نام كربلا را شنید فرمود: این مكان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است.2
2. در این روز “حر بن یزید ریاحی” ضمن نامهای “عبیداللّه بن زیاد” را از ورود امام علیه السلام به كربلا آگاه نمود.
چرا دعایمان مستجاب نمی شود؟
از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند:
چرا دعا می کنیم، ولی دعایمان مستجاب نمی شود؛ با آن که خداوند فرموده است:
مرا بخوانید؛ تا شما را اجابت کنم (ادعونی استجب لکم)؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله پاسخ داد: برای این که دلهای شما به ده سبب مرده است:
این که شما خدا را شناخته اید؛ ولی حق طاعت او را ادا نمی کنید. شما قرآن می خوانید؛ امّا به آن عمل نمی کنید.
ادعای محبّت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دارید؛ امّا با فرزندانش دشمنی می کنید.
مدّعی دشمنی با شیطانید؛ امّا با شیطان همراه و هماهنگید.
ادّعا می کنید که دوستدار بهشتید؛ ولی کاری برای بهشت رفتن انجام نمی دهید.
ادعای ترس از آتش جهنم دارید؛ ولی (با اعمالتان) خود را به دوزخ می افکنید.
به عیب جویی از مردم م یپردازید؛ امّا ازعی بهای خویش غافلید.
ادعا دارید که از دنیا بیزارید؛ ولی دنیا و ثروت می اندوزید.مرگ را قبول دارید؛ امّا آمادۀ مرگ نیستید.
مرده هایتان را به خاک می سپارید؛ امّا عبرت نمی گیرید.
به دلیل همین اسباب دهگانه، دعایتان مستجاب نمی شود.
المواعظ العددیّه، ص 377
اقدام و ابتکار عمل لازم است
مشکلاتی که وجود دارد، اولاً با گفتن و حرف زدن، حل نمی شود و اقدام و ابتکار عمل لازم است. ثانیاً حل مشکلات اقتصادی کشور را در درون کشور، باید پیدا کرد. ستون فقرات هم عبارت است از تولید. ستون فقرات اقتصاد مقاومتی که ما عرض کردیم، عبارت است از تقویت تولید داخلی. اگر این کار تحقق پیدا کرد و همت ها متوجه به این مسئله شد، مسائل کار، به تدریج حل می شود و کار، ارزش پیدا می کند؛ کارگر، ارزش پیدا می کند و اشتغال عمومی می شود … .
متولیان مبارزۀ با فساد هم در این زمینه، نقش دارند.حالا اسم فساد زیاد آورده می شود. حرف زدن راجع به فساد که فایده ندارد؛ با دزد، دزد گفتن، دزد از دزدی دست بر نمی دارد؛ باید رفت؛ وارد شد. مسئولان کشور، روزنامه که نیستند که راجع به فساد حرف می زنند؛ بله، روزنامه راجع به فساد، ممکن است حرف بزند؛ امّا من و شما که مسئول هستیم، باید اقدام کنیم. حرف، دیگر نیست؛ وارد بشوند و اگر بلدیم، اقدام کنیم و جلوی فساد را به معنای واقعی بگیریم.
از سخنان مقام معظم رهبری در جمع کارگران، 9/ 2/ 1394
عبد باش
علامه حسن زاده آملی:
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﻋـﺎﺑـﺪ” ﺑﺎﺷﯽ،
” ﻋـَﺒﺪ” ﺑـﺎﺵ !
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ،
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ
“ﻋـَﺒـﺪ ” ﻧـﺸﺪ …
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ…
اسراف
روزی منصور عباسی به عمروبن عبید گفت: ما را پندی ده! عمرو بن عبید گفت: از دیده ها بگویم یا از شنیده ها؟
منصور گفت: از دیده ها. گفت: هنگامی که عمروبن عبدالعزیز کشته شد، یازده پسر داشت و مبلغ هفده دینار میراث از خود باقی گذاشت که بین یازده پسرش، تقسیم شد و از هشام بن عبدالملک نیز یازده پسر باقی ماند که به هر یک هزار بارِ هزار دیناری به ارث رسید. پس از مدتی یکی از پسران عمرو بن عبدالعزیز را دیدم که در یک روز، صد اسب در راه خدای عزّوجلّ قربانی کرد و یکی از پسران هشام را دیدم که بر سر راهی نشسته بود و از خلق، صدقه می خواست.
جوامع الحکایات، باب 15
چه کنیم که صبر و توانمان افزون شود؟
سؤالهای بسیاری در ذهن داریم که به سعادت و کامیابی ما مربوط می شوند. برخی از این سؤالات را از محضر امیرمؤمنان علیه السلام می پرسیم و پاسخ را در فرازهایی از نامۀ آن حضرت به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام می شنویم. نهج البلاغه، نامۀ 31
14. چه کنیم که صبر و توانمان افزون شود؟
خودتان را به صبر، عادت دهید و برای تحمّل سختی ها آماده سازید. در همۀ کارها هم به خدایتان تکیه و توکّل کنید، زیرا پناهگاهی است محکم و مدافعی است قدرتمند (عودّ نفسَک الصَّبر علی المکروه …).
چه کنیم از «پل مرگ » راحت عبور کنیم؟
سؤالهای بسیاری در ذهن داریم که به سعادت و کامیابی ما مربوط می شوند. برخی از این سؤالات را از محضر امیرمؤمنان علیه السلام می پرسیم و پاسخ را در فرازهایی از نامۀ آن حضرت به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام می شنویم. نهج البلاغه، نامۀ 31
13. چه کنیم از «پل مرگ » راحت عبور کنیم؟
سبک بار شوید و ساده زندگی کنید. ثروت اندوزی و جمع مال و ملک و توسعۀ زندگی، بار انسان را سنگین می کند و عبور از این گردنه را مشکل می سازد. راه، طولانی و پر از ایستگاه های سؤال است. هر چه سبک بار تر باشید، راحت ترید (انّ اُمامک عقبه کؤوداً…).
چه کنیم که روحیۀ ایثار و احسان و انفاق پیدا کنیم؟
سؤالهای بسیاری در ذهن داریم که به سعادت و کامیابی ما مربوط می شوند. برخی از این سؤالات را از محضر امیرمؤمنان علیه السلام می پرسیم و پاسخ را در فرازهایی از نامۀ آن حضرت به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام می شنویم. نهج البلاغه، نامۀ 31
12 . چه کنیم که روحیۀ ایثار و احسان و انفاق پیدا کنیم؟
زندگی مثل رودخانه ای خروشان است که باید از آن عبور کنید. باید از روی «پل مرگ » عبور کنیم؛ تا به آن طرف رود برسیم. به کسی که انفاق و احساس می کنید، مثل آن است که بار سنگین خود را بر دوش او گذاشته اید که آ ن سوی پل یا رود. به شما سالم تحویل دهد. پس این فرصت را غنیمت شمارید و از داشت ههای خود انفاق کنید؛ تا فردا که روز نیاز است، به شما پس داده شود (اذا وَجَدتَ مِن اهلِ الفاقِۀ…).
چه کنیم که رفتار منصفانه داشته باشیم؟
سؤالهای بسیاری در ذهن داریم که به سعادت و کامیابی ما مربوط می شوند. برخی از این سؤالات را از محضر امیرمؤمنان علیه السلام می پرسیم و پاسخ را در فرازهایی از نامۀ آن حضرت به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام می شنویم. نهج البلاغه، نامۀ 31
11 . چه کنیم که رفتار منصفانه داشته باشیم؟
خودتان را «میزان » قرار دهید. آن چه را برای خود دوست دارید، برای دیگران هم دوست بدارید و آن چه را برای خور نمی پسندید. بر دیگران هم نپسندید. همچنان که دوست ندارید به شما ظلم شود، شما هم به کسی ظلم نکنید. همان طور که دوست دارید به شما نیکی کنند. شما هم به دیگران نیکی کنید و آن چه را در دیگران زشت می شمارید، در خودتان هم زشت بدانید (اجعَل نفسک میزاناً فیما بینک و بینَ غیرک …).
زيارت امام حسين عليه السلام
امام صادق علیه السلام :
لَا تَدَعْ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (عليه السلام) وَ مُرْ أَصْحَابَكَ بِذَلِكَ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ يَزِيدُ اللَّهُ فِي رِزْقِكَ وَ يُحْيِيكَ اللَّهُ سَعِيداً وَ لَا تَمُوتُ إِلَّا سَعِيداً [شَهِيداً] وَ يَكْتُبُكَ سَعِيداً.َ
زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اين صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زياد مى كند و زندگى ات را همراه با سعادت مى كند و جز سعادتمند نمى ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى كند. كامل الزيارات ص 152
تفکرخرچنگی
امام على عليه السلام:
لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛
آفرين بر حسادت ! چه عدالت پيشه است ! پيش از همه صاحب خود را مى كشد.
شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج 1 ، ص 316 - ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1 ، ص 129
اگر چند خرچنگ را در جعبه ای قرار دهند و در جعبه هم باز باشد، هیچ یک از آنها از جعبه خارج نمی شوند و در همان حال، باقی می ماندند؛ زیرا طرز تفکر خرچنگی به آنها اجازۀ خروج نمی دهد؛ یعنی اگر یکی از آنها بخواهد از جعبه خارج شود، خرچنگ دیگری او را پایین می کشد و به این ترتیب، همه در جعبه باقی می مانند و سرنوشت نهایی آنها، مرگ است. انسان های حسود نیز چنین تفکری دارند. آنها نیز نه تنها هیچ گاه نمی توانند در زندگی پیشرفت کنند، بلکه در راه موفقیت دیگران نیز مانع ایجاد می کنند و آنها را از پیشرفت، باز می دارند.