حرمت شوخی با زن نامحرم!
ابوبصیر رحمة الله میگوید:
در کوفه بودم، به یکی از بانوان درس قرائت قرآن میآموختم. روزی در یک موردی با او شوخی کردم!
مدتها گذشت تا اینکه در مدینه به حضور امام_باقر علیه السلام رسیدم. آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود:
- کسی که در حال خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او برمی گرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟
از شدت شرم، سرم را پایین انداخته و توبه نمودم.
امام باقر علیه السلام فرمود:
- مراقب باش که تکرار نکنی.
الخرائج روي عن أبي بصير قال: كنت اقرئ امرأة القرآن بالكوفة فمازحتها بشئ، فلما دخلت على أبي جعفر عليه السلام عاتبني وقال: من ارتكب الذنب في الخلاء لم يعبأ الله به، أي شئ قلت للمرأة؟ فغطيت وجهي حياء وتبت فقال أبو جعفر عليه السلام: لا تعد.
منبع :بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۷»
نمونهای از رفتار وحدتبخش رهبر انقلاب با یکی از شخصیتهای اهل سنت دیگر کشورها
یک وقت خدمت آقا بودیم. سخن از رهبران یکی از احزاب اسلامی در یکی از کشورها به میان آمد. رئیس آن حزب مدتی بود که با جمهوری اسلامی بد رفتار کرده بود. مصاحبههای نیشدار انجام میداد و گاهی نقدهای تندی علیه جمهوری اسلامی داشت.
در آن موقع ما میخواستیم ببینیم نظر آقا در اینباره چیست؟ آیا با این شخص ارتباط برقرار کنیم و با او رفتار محبتآمیز داشته باشیم یا نه؟ آقا فرمودند ما آقای فلانی را از خودمان میدانیم و علیرغم همهی آنچه میگوید، حتماً با او ارتباط برقرار کنید.
به آقا گفتم شما راضی هستید ما همین حرفی که شما فرمودهاید را به او منتقل کنیم. فرمودند بله، به ایشان منتقل کنید. اتفاقاً اثر هم کرد و باعث شد به این سمت برگردد و خیلی معتدل شود.
به نقل از دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی؛
ضرورت خودسازی رهبران و مدیران
ﻣﻦ ﻧﺼﺐ ﻧﻔﺴﻪ ﻟﻠﻨﺎﺱ ﺇﻣﺎﻣﺎ ﻓﻠﻴﺒﺪﺃ ﺑﺘﻌﻠﻴﻢ ﻧﻔﺴﻪ ﻗﺒﻞ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻏﻴﺮﻩ ﻭ ﻟﻴﻜﻦ ﺗﺄﺩﻳﺒﻪ ﺑﺴﻴﺮﺗﻪ ﻗﺒﻞ ﺗﺄﺩﻳﺒﻪ ﺑﻠﺴﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﻌﻠﻢ ﻧﻔﺴﻪ ﻭ ﻣﺆﺩﺑﻬﺎ ﺃﺣﻖ ﺑﺎﻟﺈﺟﻠﺎﻝ ﻣﻦ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻭ ﻣﺆﺩﺑﻬﻢ.
ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻫﺒﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﺧﺘﻪ، ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﺩ
ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﻨﺪ، ﺑﺎ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﺩﻫﺪ
ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻛﻨﺪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﺩ.
«نهج_البلاغه_حکمت_73»
به جای نفرین دعا کنیم
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
اِنّى لَم اُبعَث لَعّانا وَ اِنّما بُعِثتُ رَحمَةً
من پيامبر نشده ام كه لعن و نفرين كنم، بلكه مبعوث شده ام تا مايه رحمت باشم. «مشكاة الانوار، ص 157 »
بجاي نفرين دعاكرد؟
ابراهيم اطروش مي گويد : با معرفت كرخي بر كنار دجله نشسته بوديم .
ديديم عده اي جوان در قايقي نشسته و در ضمن حركت به قاضي و آوازه خواني و نواختن موسيقي و شرب خمر مشغول هستند .
بعضي از دوستان از معروف كرخي خواستند كه آنها را نفرين كند . او دستهايش را بلند كرد و گفت :
خدايا همانطور كه آنها را در دنيا شاد كردي ، در آخرت هم آنان را شاد بفرما !
دوستان به او گفتند : ما از تو خواستيم آنها را نفرين كني ، اما تو برايشان دعا كردي ؟
او گفت : اگر خدا بخواهد آنها را در آخرت شاد فرمايد وسائل توبه كردن آنان را فراهم مي آورد .
منبع:شنیدنی های تاریخ 393_محجةالبیضاء ج7 ص 268
قابل توجه کسانی که فرزندانشان و همسایه ها را به راحتی نفرین می کنند.
به جای نفرین دعا کنیم.
ما باید اول بگوییم که مسلمانیم یا بگوییم ایرانی هستیم؟
متن شبهه:
ما باید اول بگوییم که مسلمانیم یا بگوییم ایرانی هستیم ؟ چرا از ایرانی بودن خود با قدمت و تاریخ کهنی که داریم فرار میکنیم؟
پاسخ شبهه:
ما نه تنها از ایرانی بودن و مسلمان بودن خود فرار نمیکنیم ، بلکه به هر دو افتخار نیز میکنیم . از یک سو بهترین و کاملترین دین را برگزیدیم و از سوی دیگر از ملّتی با شعور و برخوردار از تاریخ و فرهنگ والا هستیم . «دین» و «ملیّت» از یک سنخ نیستند که با هم مقایسه شوند ، یا به رقابت پرداخته و نسبت به یکدیگر تقدم و تأخر یابند و یا احیاناً یکی جایگزین دیگری شود.
اینکه میبینید اخیراً (به ویژه در ایران) سعی میکنند تا ملیّت ایرانی ، یا فارسی ، یا پارسی ، در مقابل دین قرار دهند [و با نزدیک شدن انتخابات این جوّ داغ تر نیز شده است] ، عده ای شعار میدهند که اسلام عربی است و ما ایرانی هستیم عده ای دیگر اسلام ایرانی را طرح میکنند و عده ای نیز با واژگان «فارس و پارس» به جنگ اسلام و دین مردم آمده اند ، علّتش این است که از این دین و دینداری مردم ضرر دیده اند . اعتقاد و علاقه مردم ما به دین اسلام را میدانند و برایش هیچ جایگزین (آلترناتیوی) به جز «ملّیت» پیدا نمیکنند . چرا که پس از حبّ دین ، قوی ترین حبّ عمومی مردم همان حبّ به کشور ، میهن و وطنشان است . همین گروه وقتی به مخاصمه به نفع آمریکا بر میخیزند ، بسیار عالمانه ملیّت را ردّ کرده و سخن از «حکومت جهانی» و البته به سرکردگی آمریکا و نه حضرت مهدی (عج) به میان می آورند.
بی حجابی
پرسش
آیا به راستی بی حجابی سبب بروز سیل و طوفان و زلزله و این ها تو جامعه میشه یعنی خداوند به خاطر بیرون بودن چند تار موی یک زن چنین جامعه رو گرفتار می کند؟!
پاسخ?
۱-ما معتقد هستیم که جهان مجوعه ای از اسباب و علل حساب شده است که خداوند مسبب الاسباب ان است.
امام صادق ( ع)فرمود:
« خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان بوجود اید»
«الکافی ج1 ص183»
نظر آيت الله العظمی بهجت درباره عيد الزهرا(س)
آية الله محمدتقي بهجت (ره) درباره برگزاري مجالس به مناسبت حضرت زهرا سلام الله علیها (عیدالزهراء ) توصیه مي فرمودند كه به بیان فضایل اهل بیت (علیهم السلام) بویژه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بيان حدیث ثقلین پرداخته شود. به فرموده ايشان شيوه مرحوم آيت الله بروجردی رحمه الله نیز همين بوده است ؛ يعني بیان مشترکات میان شيعه و اهل تسنن و ترک مطاعن و مثالب یا لعن و سب آشکار .
.
.
آیت الله بهجت درباره برخي از رفتارها به نام عيدالزهرا فرمودند : ” چه بسا … این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در اینصورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. “
.
.
آيت الله بهجت بر ضرورت دقت شيعيان در گفتار و رفتار تاكيد بسیاري داشتند كه مبادا موجب تحريك اهل سنت شود و بسيار بر تقیه عملی و قولی تاکید مي كردند اما تقیه و تزلزل قلبی را حرام می دانستند.
دلایل ظاهری و باطنی ازدواج پیامبر با خدیجه به روایت آیتالله سبحانی
آیتالله جعفر سبحانی در کتاب «فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام» درباره علل ظاهری و باطنی این ازدواج این چنین بیان میکند:
مردان مادی که همه چیز را از دریچه مادیگری مطالعه میکنند، پیش خود چنین تصور میکنند که چون خدیجه ثروتمند و تجارت پیشه بود، برای امور تجارتی خود، به یک مرد امین بیش از هر چیزی نیازمند بود، از این لحاظ، با محمد(ص) ازدواج کرد و محمد نیز از وضع زندگی آبرومندانه او آگاه بود، با اینکه توافق سنی نداشتند؛ تقاضای او را پذیرفت .
ولی آنچه را تاریخ نشان میدهد، این است که محرک خدیجه برای ازدواج با امین قریش، یک سلسله جهات معنوی بود، نه جنبههای مادی، اینک شواهد ما:
چگونه یک نماز خوب بخوانیم ؟
حجت الاسلام پناهیان
قدم اول در نمازِ خوب خواندن، نماز مؤدبانه خواندن است.
نماز مؤدبانه خواندن يعني چه؟ يعني خدايا من حال دارم يا ندارم، عشق به تو دارم يا ندارم، از تو مي ترسم يا نميترسم، زورم مي آيد نماز بخوانم يا زورم نمي آيد، به هر حال من بايد ادب رعايت بکنم. عين يک سربازي که در پادگان به او مي گويند: از امروز فرمانده ي خودت را ديدي پا ميکوبي و دستت را مي بري بالا. وقتي فرمانده ات خواست برود، تا فرمانده نرفته تو نبايد حالت راحت باش داشته باشي. (حال داری یا نداری، عشق داری یا نداری، زورت می آید یا زورت نمی آید، نماز بخوان به جهت ادب در برابر پروردگار)
مؤدبانه نماز خواندن؛ يعني سر وقت نماز خواندن؛ قرائت درست داشتن؛ مستحبات حداقلي نماز را به جا آوردن.
منبع :
(چکیده ای از کتاب منبر و محراب از صفحه 49 تا 96 )
محبت
حضرت آيت الله العظمى نجابت، از قول آيت الله انصارى نقل مىكردند كه در همدان، كسى مىخواست زيرزمين خانهاش را تعمير كند.
در حين تعمير، به لانه مارى برخورد كه چند بچه مار در آن بود. آنها را برداشت و در كیسهاى ريخت و در بيابان انداخت.
وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههايش را نديد، فهميد كه صاحبخانه بلايى سر آنها آورده است؛ به همين دليل كينه او را برداشت.
مار براى انتقام، تمام زهر خود را در كوزه ماستى كه در زيرزمين بود، ريخت.
از آن طرف، مرد، از كار خود پشيمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند. وقتى مار مادر، بچههاى خود را صحيح و سالم ديد، به دور كوزه ماست پيچيد و آن قدر آن را فشار داد كه كوزه شكست و ماستها بر زمين ريخت.
شدت زهر چنان بود كه فرش كف خانه را سوراخ كرد.
اين كينه مار است، امّا همين مار، وقتى محبّت ديد، كار بد خود را جبران كرد، امّا بعضى انسانها آن قدر كينه دارند كه هر چه محبّت ببينند، ذرّهاى از كينهشان كم نمىشود.
گوشه ای از تفسیر سوره اعراف آیه 146/حضرت آیت الله دستغیب
کمک به فقرا
روزی مرد فقیری به در خانه ثروتمندی رفت و گفت:
شنیده ام که به فقرا و مستمندان کمک می کنی ،من هم برای دریافت کمک آمده ام.ثروتمند گفت: درست است ولی من فقط به افرادی کمک می کنم که نابینا باشند.در حالی که تو چشمهایت سالم است.فقیر متأثر شد و گفت :اتفاقا من هم نابینا هستم ،چون اگر نابینا نبودم در خانه خدا را گم نمی کردم و به در خانه تو نمی آمدم
برگرفته از کتاب “گل واژه های سخن"،ص۳۵
نابودى مردمان گذشته
امام علی (ع) می فرماید:
اِنَّما اَهلَکَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم اَنَّهُم کانوا اِذا سَرَقَ فیهِمُ الشَّریفُ تَرَکوهُ وَ اِذا سَرَقَ فیهِمُ الضَّعیفُ اَقاموا عَلَیهِ الحَدَّ؛
نابودى مردمان گذشته از آن جا بود که اگر سرشناسى دزدى می کرد، رهایش می ساختند و چون ناتوانی دزدی می نمود مجازاتش می نمودند.
نهج البلاغه، نامۀ 47
ششصد هزار کلمه در شش جمله
پیامبر گرامی اسلام (ص) به حضرت علی (ع) می فرمایند:
ای علی(ع)! ششصد هزار گوسفند می خواهی یا ششصد هزار دینار یا ششصد هزار جمله؟
عرض کرد:ای رسول خدا ششصد هزار جمله.
شباهت امیرالمومنین علی (ع) و سوره توحید
آیا میدانید شباهت امیرالمومنین علی (ع) و سوره توحید در چیست؟؟؟ رسول خدا(ص) فرمودند :
یا علی ! همانا در تو مثالی است مانند سوره “قل هو الله احد"! هر کس آن را یک بار بخواند یک سوم قرآن را خوانده است
و هر کس دو بار آن را بخواند دو سوم قرآن را خوانده است ،
و هر کس آن را سه بار بخواند کلّ قرآن را خوانده است .
یا علی ! هر کس تو را در قلبش دوست داشته باشد ثواب یک سوم امّت (مسلمانان) را دارد،
و هر کس در قلبش تو را دوست داشته باشد و با زبانش تو را یاری کند اجر دو سوم این امّت را دارد،
و هر کس تو را در قلبش دوست داشته باشد و با زبانش تو را یاری کند و با شمشیرش تو را کمک کند ثواب (کلّ) این امّت را دارد . (البرهان فی تفسیر القرآن ج5 ص797)
آن عملی را که خدا طالب است
حب علی بن ابی طالب است.
مناجات
روزی حضرت موسی ( علیه السلام ) در كوه طور، به هنگام مناجات عرض كرد:
ای پروردگار جهانیان!
جواب آمد: لبیك!
سپس عرض كرد: ای پروردگار اطاعت كنندگان!
جواب آمد: لبیك!
سپس عرض كرد: ای پروردگار گناه كاران!
موسی علیه السلام شنید: لبیك، لبیك ، لبیك!
حضرت گفت : خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یكبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهكاران،
سه مرتبه جواب دادی؟خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیكوكاران به كار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهكاران جز به فضل من پناهی ندارند.
اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه كسی پناهنده شوند؟
.
????( قصص التوابین ، ص ١٩٨)
دست دادن بعد از نماز
پرسش
آیا برای دست دادن پس از نمازها روایتی از معصومین وارد شده است که بگوید دست دادن بعد از نماز مستحب است ؟اگر روایتی وارد نشده است آیا دست دادن ما بعد از نمازها بدعت محسوب نمی شود؟آیا این تناقضی روشنی در دستورات دینی و اعمال ما نیست ؟
پاسخ?
۱-بدعت به عملی اطلاق میشود که انجام آن ریشه در شرع نداشته باشد.
ابن حجر می نویسد:
«بدعت امر حادثی است که برای آن دلیلی در شرع نباشد و اگر دلیلی در شرع برای آن باشد بدعت نیست»
فتح الباری ج17 ص9
علامه مجلسی می نویسد:
«بدعت در شرع هر امری است که بعد از پیامبر حادث شود و نصی بالخصوص بر آن وارد نشده باشد و داخل در عمومات هم نباشد»
بحار الانوار ج74 ص202