ما باید اول بگوییم که مسلمانیم یا بگوییم ایرانی هستیم؟
متن شبهه:
ما باید اول بگوییم که مسلمانیم یا بگوییم ایرانی هستیم ؟ چرا از ایرانی بودن خود با قدمت و تاریخ کهنی که داریم فرار میکنیم؟
پاسخ شبهه:
ما نه تنها از ایرانی بودن و مسلمان بودن خود فرار نمیکنیم ، بلکه به هر دو افتخار نیز میکنیم . از یک سو بهترین و کاملترین دین را برگزیدیم و از سوی دیگر از ملّتی با شعور و برخوردار از تاریخ و فرهنگ والا هستیم . «دین» و «ملیّت» از یک سنخ نیستند که با هم مقایسه شوند ، یا به رقابت پرداخته و نسبت به یکدیگر تقدم و تأخر یابند و یا احیاناً یکی جایگزین دیگری شود.
اینکه میبینید اخیراً (به ویژه در ایران) سعی میکنند تا ملیّت ایرانی ، یا فارسی ، یا پارسی ، در مقابل دین قرار دهند [و با نزدیک شدن انتخابات این جوّ داغ تر نیز شده است] ، عده ای شعار میدهند که اسلام عربی است و ما ایرانی هستیم عده ای دیگر اسلام ایرانی را طرح میکنند و عده ای نیز با واژگان «فارس و پارس» به جنگ اسلام و دین مردم آمده اند ، علّتش این است که از این دین و دینداری مردم ضرر دیده اند . اعتقاد و علاقه مردم ما به دین اسلام را میدانند و برایش هیچ جایگزین (آلترناتیوی) به جز «ملّیت» پیدا نمیکنند . چرا که پس از حبّ دین ، قوی ترین حبّ عمومی مردم همان حبّ به کشور ، میهن و وطنشان است . همین گروه وقتی به مخاصمه به نفع آمریکا بر میخیزند ، بسیار عالمانه ملیّت را ردّ کرده و سخن از «حکومت جهانی» و البته به سرکردگی آمریکا و نه حضرت مهدی (عج) به میان می آورند.
۱-دین اعتقاد است ، اما وطن محل تولد و جایگاه زندگی است ، بالبتع دین وحدت آفرین است و ملیّت برای تجزیه است . چنانچه ایرانی مسیحی یا حتی کافر هم داریم و آمریکایی ، انگلیسی و چینی مسلمان نیز داریم . اتباع هر دینی ، در دینشان متحد هستند ، اما اتباع هر کشوری ، در ملیّتشان منفک و مجزا هستند.۲-دین را ما انتخاب میکنیم ، ولی در انتخاب وطن هیچ اختیاری از خود نداریم که بر آن بنازیم ؛ لذا پس از مرگ ، پاسخگوی ملیّتمان نیستیم ، اما پاسخگوی دینمان خواهیم بود.
۳-روحمان از خداست و بازگشت آن به سوی اوست ، اما بدنمان از خاک است و بازگشتش نیز به خاک است و نمیدانیم در کجا و داخل کدام کشوری به خاک بر میگردد؛
۴-دین را خدا تعیین و ترسیم کرده است ، اما مرزها را ما بوجود آورده ایم و هر روز نیز متغیر است . زمانی از غرب تا مرزهای یوگسلاوی ایران بود و مابقی روم . بحرین تا زمان محمدرضا پهلوی خاک ایران بود و امروز نیست . اما دین خدا حدّ و مرز جغرافیایی ندارد و این مرزهای خاکی نیز نزد خدا مرز نیست و همه جا مِلک و مُلک اوست.
۵-خداوند متعال نوع انسان را مثل هم آفرید و دین را برای هدایت و رشد و تکامل نوع انسان قرار داد و ملاک برتریت را «تقوی» قرار داد و اختلاف نژادها ، قومها ، رنگها و زبانهای متفاوت را اسبابی برای شناخت بیشتر بر شمرد ؛ (الحج،13)
۶-بر همین اساس خداوند متعال به هیچ احدی امر نکرده که ایرانی باشد یا آمریکایی یا عرب (چون در اختیار خودش نیست) ، اما به همگان امر کرده که مسلمان باشند و از مشرکین نباشند ؛ بر همین اساس به کسی امر نکرده که ایرانی بمیرد یا غیر ایرانی ، ولی امر نموده که مسلمان بمیرید؛(آل عمران، 102)
۷-ملیّت و ارزشهای آن فقط برای یک قوم خاص مطرح هستند ، اما دین برای همگان مطرح است ، چرا که خدای ملّی نداریم . خداوند متعال یکتاست . خالق همه مخلوقات بوده و ربّ العالمین است و پیامبرش را نیز برای همگان فرستاده است ، نه برای اعراب ، ایرانیها و به ترتیب اولویت ملّی دیگران؛ (الأنبیاء، 107و 108)
۸-نهایت آنکه اگر کسی بگوید : من ایرانی هستم ، من آمریکایی هستم ، من افغانی یا لبنانی یا چینی هستم ، فقط ملیّت تابعیتی یا شناسنامه ای خودش را به طرف مقابل یا دیگران اعلام کرده است . با این اعلام کسی را نمیتواند به ملیّت خود دعوت کند و اگر بنماید نیز سبب کمالی نگردیده و فضیلتی محسوب نمیشود ، اما بهترین سخن این است که کسی بگوید «من مسلمان هستم» و به آن عمل نماید و دیگران را نیز بسوی توحید و اسلام دعوت نماید؛(فصلت،33)
پس با صلابت ، استواری و استقامت میگوییم که «ما از مسلمانان هستیم» ، و اگر از ملیّتمان سؤال کردند ، با افتخار میگوییم که «ایرانی هستیم» و اگر قرار شد هم اعتقاد و هم ملیّت خود را معرفی کنیم ، میگوییم «ما مسلمان ایرانی» هستیم . و با بصیرت تمام فریب ضدتبلیغها در قرار دادن «دین و ملیّت» در مقابل یکدیگر و یا حتی تقدم و تأخر قرار دادن و ایجاد مسابقه بین آنها را نمیخوریم و میگوییم که هم سنخ نیستند.