ستاره
{بیان فضیلتی از مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)٬ از کتاب شریف و گرانسنگ القطره}
روزی جبرئیل امین نزد رسول خدا(ص) بود؛
در این هنگام امیرالمؤمنین(ع)
وارد شد؛
جبرئیل به احترام ایشان از جا حركت كرد.
پیغمبر فرمود : آیا به احترام این جوان از جا بر می خیزی؟
جبرئیل عرض كرد : بله چون او حق استادی به گردن من دارد؛
وقتی خداوند مرا آفرید از من پرسید كه من كی ام و نامم چیست؟ و تو كیستی و نامت چیست؟
من متحیّر شدم ماندم كه چه بگویم.
این جوان وارد شد و به من فرمود : بگو «أنت ربّ الجلیل و اسمک الجمیل و أنا عبدک الذلیل و اسمی جبرئیل»
پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
تو چه وقت آفریده شدی؟
عرضه داشت : از زمانی كه من خلق شده ام ستاره ای بود كه هر سی هزار سال یكبار طلوع می كرد و من آن را سی هزار بار دیدم.
حضرت فرمود آیا آن ستاره را می شناسی؟
عرض كرد بله یا رسول الله.
حضرت فرمود : علی جان قدری عمامه ات را بالا ببر، كه نوری از پیشانی امیرالمؤمنین ساطع شد كه جبرئیل عرضه داشت : به خدا قسم این همان ستاره است.
كتاب شریف القطره٬ علامه مستنبط٬ جلد۱