شب آرزو ها
لیله الرغائب امسال بود. آخر شب داشتم آماده می شدم که بخوابم، که یه دفعه صدای اس ام اس اومد!
بلند شدم و دیدم که یکی از اقوامه. یه دختر حدودا ۲۲ ساله اس که هیچ اعتقادی به حجاب و این مسائل نداره؛ اما هرسال همین شب اس ام اس میزنه و با یه لحن خاصی به من التماس دعا می گه.
با همسرم فکر کردیم چطور میشه یه جواب خوب براش نوشت که تاثیر گذار باشه. اولین بار بود که می خواستم همچین چیزی بهش بگم. خلاصه نیم ساعتی طول کشید تا متن زیر رو آماده کردیم:
امشب یه فرشته از جانب خدا اومد پیش من و به من گفت که دعام فقط در حق کسایی مستجاب میشه که یه قولی به من بدن! تو باید به من قول بدی گوهر وجودت رو تو یه صدف بپوشونی تا چشم هیچ ناپاکی(اسم شخص مورد نظر) خوشگل ما رونبینه. بعد ماجرای اون شب دیگه با هم ارتباطی نداشتیم. نمیدونم کارم تأثیری داشته یا نه؟
مهم اینه که منم یه بار تلاش خودم رو کردم و اساسا تأثیر چیزی نیست که به کار ما ارتباطی داشته باشه…
کتاب: از یاد رفته .خاطرات امر به معروف و نهی از منکر