شرح مختصری بر نامه امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم حسنی
??? قسمت اول
1. بستن راه دل بر #شیطان : یکی از مهمترین مشکلات بشر و ریشه بسیاری از اختلافات در دین و دنیا و عامل هبوط و سقوط بشریت، ابلیس و وسوسه های اوست. خداوند در آیات بسیاری بیان کرده است که ابلیس این شیطان رانده شده از پیشگاه خداوند سوگند خورده است جز بندگان مخلص خداوند که بیرون از دسترس تصرف شیطانی هستند، همه بشر را گمراه کرده و به دوزخ گرفتار کند. (حجر، آیات 39 و 40؛ ص، آیات 82 و 83)
شیطان هر چند که از نظر حیلهگری دارای ضعف است (نساء، آیه 76)، اما به سبب دو عامل میتواند به مقاصد خویش برسد. عامل نخست، بستری است که در ذات انسان به عنوان هواهای نفسانی وجود دارد؛ ابلیس و شیاطین پیرو مکتبش، با بهرهگیری از این نقطه ضعف انسانی امکان آن را مییابند تا به مقاصد شوم و پلید خویش در گمراه کردن انسان برسند و او را به سقوط بکشانند و از خداوند و صراط مستقیم عبودیت که هدف و فلسفه آفرینش انسان و جن است دور سازند. (ذاریات، آیه 5) بسیاری از مردم به جای پیروی از عقل، از شهوت و غضب پیروی میکنند و اینگونه است که هواهای نفسانی را معبود خویش قرار میدهند، هر چند ممکن است از اهل بصیرت و بینایی و از عالمان برجسته باشند. (اعراف، آیه 176؛ کهف، آیه 28؛ طه، آیه 15؛ فرقان، آیه 43؛ جاثیه، آیه 23) اصولا براساس آموزههای قرآنی چنانکه حضرت یوسف(ع) بیان میکند، نفس بسیار امرکننده به بدی و زشتی به جای خوبی و زیبایی است. (یوسف، آیه 53)
عامل دومی که به ابلیس و شیاطین جنی کمک میکند، نهان بودن آنان از چشم انسانهاست؛ زیرا جنیان که از عصاره آتش هستند، دارای جسمی بسیار لطیفند که امکان دیدن آنان نیست. آنان ما را میبینند ولی ما آنان را نمیبینیم (اعراف، آیه 27)؛ البته این بدان معنا نیست که آنها از امور غیبی از جمله غیب درون و نیات باطنی ما خبر داشته باشند و گرنه از مرگ حضرت سلیمان(ع) آگاه میشدند در حالی که نشدند (سباء، آیه 14)؛ این شیاطین تنها از راه نشانههای ظاهری میتوانند به باطن و نیات درونی ما آگاه شوند و علم غیب نمیدانند.
به هر حال، ابلیس و شیاطین هر چند که دارای موقعیت برتری از یک جهت هستند، ولی انسانها از موقعیتهایی برخوردارند که ابلیس و شیاطین در اختیار ندارند؛ از این رو میتوانند با تلاشها و کمینهای شیطانی مقابله کنند؛ اما اگر اجازه دهند تا ابلیس به درون دلشان راه یابد، دیگر خود این انسان است که خویشتن را تحت ولایت شیطان درآورده و زمام امورش را به او سپرده است. در این حالت این ابلیس و شیطان است که افکار و اعمال فرد را مهار و مدیریت میکند و شخص، بازیچهای در دست شیطان و عامل او میشود. این همان چیزی است که خداوند به عنوان اولیای شیطان از آن یاد کرده و در برخی از موارد، چون شخص انسانی و یا حتی جنی، ایمان خود را از دست داده و شیطانی شده و هویت شیطان را پیدا کرده است، به عنوان شیاطین انس و جن از آنان یاد میکند. (ناس، آیات 5 و 6؛ نساء، آیه 76)
2- #صداقت در گفتار: بیگمان کلید بسیاری از گناهان، #دروغ و عدم صداقت در گفتار است. امام حسن عسگری(ع) میفرماید: جعلت الخبائث کلها فیبیت و جعل مفتاحها الکذب؛ تمام زشتیها در اتاقی قرار داده شده و کلید آن، دروغ است. (بحارالانوار، ج 72، ص 262)
در روایت است که شخصی به حضور پیامبر اکرم(ص) رسید و عرض کرد: من بیشتر گناهان را مرتکب میشوم، ولی تصمیم گرفتهام که خود را اصلاح کنم، ولی نمیدانم چگونه؟ حضرت فرمود: راست بگو و دروغ نگو و هر گناهی که میخواهی، انجام بده. او در محضر پیامبر تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید.
پس از مدت کوتاهی، شیطان او را وسوسه کرد تا کار خلافی انجام دهد. بی درنگ به فکر فرو رفت که اگر من مرتکب چنین عملی شوم و فردا رسول خدا (ص) از من در این باره بپرسد، چه بگویم. اگر راست بگویم، حد بر من جاری میکند و اگر دروغ بگویم، که خلاف تعهد است. به همین ترتیب، هر گاه میخواست مرتکب گناهی شود، قدری اندیشه میکرد و به این ترتیب، ترک دروغ سبب شد دیگر گناهان را نیز ترک کند.(امالی، ص 419)
در آیات و روایات نخستین شرط سلامت نفسانی، صداقت دانسته شده است. خداوند دروغ را دشمن میدارد و آن را جزو گناهان کبیره قرار داده و وعده دوزخ به دروغگو داده است. پیامبر (ص) دروغ را به هر شکلی نادرست و باطل میداند حتی اگر برای شادی و سرور دیگران باشد. ایشان میفرماید: ویل للذی یحدث فکذب لیضحک به القوم ویل له، ویل له؛ وای بر کسی که کلام دروغی را نقل کند تا دیگران بخندند. وای بر او، وای بر او (بحارالانوار، ج 74، ص 88)
? ادامه دارد …