طرد نکردن دیگران به بهانه عیوبشان
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ یَوْماً : « لَا تَطْعُنُوا فِی عُیُوبِ مَنْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ بِمَوَدَّتِهِ » یک کسی است، با شما اظهار دوستی میکند، به سمت شما می آید و اظهار علاقهاي به شما میکند. دست رد به سینه او نزنید با ذکر عیوبی که شما در او مشاهده می کنید. این خیلی دستور مهم و بزرگ و عمومی اي است. یک کسی میآید پیش ما اظهار علاقه به ما میکند، ما فوراً برویم سراغ آن اشکالاتی که در او وجود دارد و روي آنها تکیه کنیم و طعن بر آنها بزنیم. می فرمایند مضمون این حدیث این است که محبت کسی را که به شما اظهار محبت میکند قبول کنید، محبت او را بپذیرد. ولو حالا یک عیبی هم در او سراغ دارید، لزومی ندارد که طعن در آن عیب بکنید و این را موجب این قرار دهید که دست رد به سینه او بزنید.
« وَ لَا تُوقِفُوهُ عَلی سَیِّئَۀٍ یَخْضَعُ لَهَا » اگر کار خلافی دارد، گناهی دارد، عیبی دارد، لازم نیست او را به خاطر این عیب طرد کنید، رد کنید، متوقف کنید. یعنی جلوي او را بگیرید. با نهی از منکر منافاتی ندارد. منافاتی ندارد با«أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَي إِلَیَ عُیُوبِی » با این منافاتی ندارد. لکن رشته پیوند محبت را حفظ کنید. بعد البته انسان براي نهی از منکر یا براي اهداي عیوب دوستش و مرآة بودن براي مؤمن فرصتهایی دارد و میتواند از این فرصتها استفاده کند و این کار را انجام دهد. اما این جور نباشد که به مجرد اینکه یک ایرادي را در او سراغ دارید،یک عیبی را در او سراغ دارید، این موجب بشود که شما محبت او را و خود او را طرد کنید و قبول نکنید. این یکی از آن شاه بیتهاي برخورد در روابط اجتماعی است.بعد فرمود:«فَإِنَّهَا لَیْسَتْ مِنْ أَخْلَاقِ رَسُولِ اللَّهِ صَ لَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ لَا مِنْ أَخْلَاقِ أَوْلِیَائِه»این جزو اخلاق و رفتار پیغمبر و اولیائش نیست. یعنی آنها کسانی را که می آمدند سراغشان، عیوبی هم داشتند، اشکالاتی داشتند، دست رد به سینه آنها نمیزدند. جذبشان میکردند. نگهشان میداشتند. البته در اصلاح آنها هم میکوشیدند، امر به معروف هم میکردند، نهی از منکر هم میکردند.
این یک قاعده کلی است که به اندك بهانهاي افرادي را طرد کردن و رد کردن و آنها را از مرز دوستی خود خارج کردن، این
مخالف با آن چیزي است که در این حدیث به ما دستور داده شده.
1392/06/28-شرح حدیث اخلاقی، درس خارج فقه