عارفانه
14 بهمن 1394
ای مرا از کودکی دلبر حسین(ع)
سایه لطف توأم برسر حسین(ع)
تا تو هس ای مرا از کودکی دلبر حسین(ع)
سایه لطف توأم برسر حسین(ع)
تا تو هستی دلبر و دلجوی من
مشکلی حمله نیارد سوی من
از چه رو آتش در این جان می زنی؟
پیش زینب (س) حرف هجران می زنی؟
هجران در مشیت آمده
وقت اجرای وصیت آمده
خود بگو بر خواهرت ای باوفا
ازجلو حلق تو بوسم یا قفا
مادرم با دست زخمی و کبود
روز آخر فکر امروز تو بود
بافته بهر تنت یک پیرهن
تا بپوشانم تو را جای کفن
شادی و شور از دل خواهر مبر
بین میدان نامی از حیدر مبر
کیست رخسار تو پاک از خون کند؟
نیزه را از سینه ات بیرون کند؟
کیست تا در عرصه ی میدان تو
خون بگیرد از لب و دندان تو؟
جواد محمد زمانی