غریب آشنا
01 دی 1393
مریض آمده اما شفا نمی خواهد!
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
دلیل ناله ما یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
فقیر آمدم و دل شکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟
دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حرمت اهدنا نمی خواهد
همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق دعا نمی خواهد
ببین به گوشه صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
تو آشنای خدایی کدام ره گذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟