من یمنی ام...
من یمنی ام…
من یک مادر یمنی هستم ، می خواهم بی مقدمه بگویم ازهمه ی مصیبت ها وجنگ هایی که علیه شهر ومردم مظلوم یمن تحمیل شده است. می دانم که مردم شهر و کشورهای مسلمان دیگر ما را درک نمی کنند ، کافی است که فقط یکی از مادرهای سایر کشورها خودشان را به جای مادران فرزندان یمن قرار دهند آن زمان است که می توانند مردم مورد ستم قرار گرفته ی یمن را درک کرده یا کمک برسانند من صحبت از کمک رساندن به خودمان را نمی کنم فقط می خواهم مردم مظلوم یمن مورد درک مردم قرار بگیرند وابراز همدردی مردم مسلمان را از یمن احساس کنند. من که حالا در میان شما سخن می گویم ، سه فرزند از چهار فرزند و پدر خود را طی جنگ تحمیلی عربستان از دست داده ام .
وغمگینم و صفحه ای از غبار قلب مرا پوشانده و وجود سرشار از عشق و محبتم را نسبت به فرزندانم از دست داده ام . من نمی دانم مگر ممکن است کشوری مسلمان شهری که مردم آن مسلمان هستند را زیر بار ظلم و ستم خود له کند؟
آیا انصاف است بچه های معصوم و بی گناه را که دریای بی کران از امید و آرزو به آینده در قلبشان موج می زند، به قتل برسانند ؟
آیا از خدا شرم ندارند؟
من از تمام مردم مسلمان متشکرم که پای درد دل های یک زن یمنی که پاره های تن خود را از دست داده نشستند. واز خدا می خواهم هیچ گاه… هیچ گاه… فرزندشان جلوی چشمانشان پرپر نشود.
آمین…..
مهشید محمدشاهی