هنگامه کوچ
24 مرداد 1397
آنان که در سال های درد و فراق، دور از دیار به سر می بردند، کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین به همراه دارند که هرکدام از آن ها، درس بزرگی از استقامت و آزادگی است.
«عصر 27 مردادماه 1369، ساعتی به یاد ماندنی و منظره ای فراموش ناشدنی بود. چشم ها سخن می گفت، اما زبان ها ساکت و آرام بود. دست ها بالاجبار گشوده می شد و یار و رفیق تنهایی ها و شریک لحظه های غم و اندوه را به آغوش می کشید. در این میان، جوانی را دیدم که خلوت گزیده و با تلاوت قرآن دلی خوش کرده بود. به آرامی سلام کردم و گفتم: مگر قصد کوچ نداری؟ قرآن را بوسید و بعد نگاه پرمعنایی کرد و گفت: خواستم کتاب اسارت را به خیر ببندم و لذا حُسن ختامی بهتر از قرآن نیافتم. سپس آیه ای از قرآن را با صدای دل انگیزی قرائت کرد».