یک روز سه شنبه صبح قرار بود با جمعی از دوستان به زیارتگاهی در روستای پیامبر برویم سوار اتوبوس شدیم در راه در مورد زیارتگاهها بحث میکردیم سر انجام با پیمودن یک راه خاکی وپر چاله به آنجا رسیدیم . زمانیکه از اتوبوس پیاده شدیم تابلویی توجه مرا به خود جلب کرد که روی آن نوشته شده بود آرامگاه پیامبر لوط (ع)
در آرامگاه با یک زمین پر از سنگهای ریزو درشت و یک بقعه کوچک گلی روبرو شدیم که نیاز مبرمی به باز سازی داشت . اصلا انتظار چنین وضعیتی را نداشتم در بین راه می پنداشتم که آنجا یک زیارتگاه مجلل و تمیز باشد مثل زیارتگاههای دیگر . اما آنچه دیدم خیلی در د آور و دل گیرانه بود با خود فکر کردم چگونه پیامبری در یک روستای دور افتاده با زائران خیلی اندک غریبوتنها مانده است . چرا اطلاع رسانی در باره آن ضعیف است ؟
پیامبر عزیز خدا در دوران زندگی زمانیکه پیام های حق را به گوش انسانهای جاهل و نادان میرساندی ، از جهل آنان ، دلت به درد میامد . و به پروردگارت پناه می آوردی ، اما نمیدانستی پس از مرگ هم تنها و غریب در یک روستای دور افتاده خواهی آرمید و تن بی جانت زیر خاک ، سالها مدفون خواهدبود بی آنکهد کسی از وجود گرانیهایت اطلاعی داشته باشد .
ای پیامب عظیم الشان ، تو آگاهی که جهل در تمام اعصر بوده پس بخاطر این قصور بزرگ ما را ببخش و از خداوند متعال برایمان طلب مغفرت بنما . آمین .