پیرمرد و دخترک
26 اردیبهشت 1394
پیرمرد از دخترک پرسید:
غمگینی؟
نه.
مطمئنی؟
نه.
چرا گریه می کنی؟
دوستام منو دوست ندارن.
چرا؟
چون قشنگ نیستم
قبلا اینو به تو گفتن؟
نه.
ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم.
راست می گی؟
از ته قلبم آره
دخترک بلند شد و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت …
به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یک حرف ساده …..