گرامیداشت درگذشت "محمدحسین بهجت تبریزی
بیست و هفتم شهریورماه گرامیداشت درگذشت “محمدحسین بهجت تبریزی” روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است.یقین بیراه نیست این نامگذاری، چرا که اشعار استاد شهریار را میتوان دربرگیرنده ی نکاتی مهم و تمام و کمال از فرهنگ ایرانی دانست. کدام شعر در وصف اهل بیت توانسته به اندازه ی “علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/ که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را” عشق و ارادت خالصانه ی ایرانیان را به آستان امام اول شیعیان چنین زیبا و خاطره انگیز بیان کند که در خاطر همگان بماند؟
آنجا که او طعم عشق را چه جانانه می چشد و ما را با خود همراه می کند و شاید کمتر ایرانی این شعر را از بر ندارد که:
>
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
یا آن جایی که ظرافت ادب پارسی را در تحلیل رفتن جان عاشق از دوری معشوق، در خطاب او به ماه به اوج خود می رساند که:
کاهش جان تو من دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید چه ها می بینی
چه بسیار عاشقان که از پس معشوق خواندند:
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران … که او زبان تجربه های تلخ و شیرینشان بود.
شهریار که به خوبی با زیر و بم ادب فارسی آشنا بود، سررشته ای از موسیقی و نواختن نیز داشت و چنین بود که عاشقانه هایش آهنگین و روح نواز بود، چونان که خودش هم می داند:
شرح شور انگیز عشق شهریار
در غزل می گنجد و سیم سه تار
شهریار به زبان و ادب فارسی عشق می ورزید و فردوسی را “شاعر قهرمان ما” می دانست، او که خود آذری زبان بود، عاشقانه کشورش را دوست می داشت و هم به فارسی و هم به ترکی شعر می سرود، و به دلنشین ترین آداب درس اتحاد در عین تفاوت می دهد:
اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
به دعوت دوستانش برای اقامت در فرنگ پاسخ رد می دهد و ماندن و سختی کشیدن در وطن را به رفتن و دوری از وطن ترجیح می دهد. او خود در زمان جنگ، برای رزمندگان می سراید که:
سلام ای صخره های صف کشیده
به پیش تانک های کوه پیکر
شهریار آیینه ی تمام نمای یک ایرانی جلوه گر در ادب پارسی است. باید او و امثال او را در حافظه ی آیندگان حفظ کرد. بی راه نیست که پژمان بختیاری در وصف او سروده:
زین شهر مردپرور و زین شهر عشق زای
برخیزد آنچه مایه ی غرور و وقار ماست
گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس
کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست